نامه‌ای به استاد

نامه‌ای به استاد

هرچند در این شرایط بحرانی شاید نوشتن این نامه بی تناسب باشد، اما تنها نوشتن و پرسیدن از عهده من بر می آید، پس با همه احترامیکه برای هموطنانم و نگرانیهایشان قایلم، برایتان می نویسم. استاد ارجمندم، جناب دکتر زیبا کلام سیاست ما بدون شک دارای اشکالات فراوانیست، از جمله ناهماهنگی و سیستمی عمل نکردن مدیران کشور، اینکه یک سیستم هماهنگ و واحدی بر سیاست خارجه ما حاکم نیست، هر رییس جمهوری که سکان قوه مجریه را بدست می گیرد، ماشین جمهوری اسلامی را به سمتی می برد، در صورتیکه جمهوری اسلامی می بایست مانند قطاری باشد که روی ریل های ثابت، برنامه صد ساله مشخص، ایستگاههای مشخص حرکت می کند و رانندگان لوکوموتیو فقط در کندی یا تندی وخوش خلقی یا بداخلاقی با مسافران متفاوت باشند. اشکالا مهم دیگری که بر سیاست داخلی ما وارد است، وجود دستگاههای موازی و نا کارآمد هستند که درکنار هم و روی خطوط موازی حرکت می کنند و موجب گسست فکری و فرهنگی و ناهماهنگی درونی در کشور می شوند. به عقیده بنده، رهبری باید به عنوان نقطه اتصال سه قوه و هماهنگ کننده سه قوه باشد و قوه مجریه باید در قالب برنامه های بلند مدت و چشم اندازهای قابل اجرا، تلاش کند تا ضمن آرامش ، آسایش جامعه را فراهم کند. اما متاسفانه به نظر می رسد در دولت جناب دکتر روحانی ، بیشترین تلاشها در داخل کشور معطوف به محدود کردن بعضی نهادها و جبهه گیری در مقابل رهبری و خنثی کردن انرژی های همدیگر است. اینکه طیف گسترده مطالب دنیای مجازی، علیه دولت و در تایید سخنان بزرگان مذهبی است، نشانه ناهماهنگی رییس محترم جمهور با نهادهای تحت نظر رهبرمعظم انقلاب است، صدالبته اولین کسانیکه از این ناهماهنگی آسیب می بینند، مردم فرو دست وصاحبان اصلی انقلابند که در رقابت بی حاصل و جانگذاز قوه مجریه با سایر قوا، در حال تحقیر و تحلیل هستند. آنچه مسلم است اگر آقای رییس جمهور نمی تواند هماهنگی لازم را داشته باشد، به عنوان شاگرد حضرتعالی، توصیه اینجانب به ایشان ترک پست ریاست جمهوری و استعفاء از ریاست قوه مجریه است. شاید این رفتار باعث شود نیرویی هماهنگ با سایر قوا سکان دولت را به دست گیرد و بتواند با هماهنگی، توان همه نهادها را برای عمران و آبادی و عبور از گردنه پرپیچ و خم تحریم بکار گیرد وبه جای خنثی نمودن انرژی سایر بخش ها، آنها را به کار گیرد. استاد ارجمندم، با عنایت به تلاش شرکت های بزرگ اسلحه سازی، ایجاد بحران در خاورمیانه برای ارزانی نفت و گرانی فراورده های پتروشیمی، تداخل منافع روسیه، آمریکا ، انگلیس در خاورمیانه و هماهنگی برای ایجاد نا امنی و نفوذ در دستگاههای تاثیر گذار و هزاران دلیل ریز و درشت دیگر، ما دچار توهم توطئه نبوده بلکه در بطن توطئه و شاید کانون توجه همه توطئه گران باشیم. اگر کشوری مانند آمریکا، در دوره حکومت پهلوی از پایان حکومت پهلوی استقبال کند، کاملا طبیعی است، زیرا وقتی تاثیر مهره ای برایشان کم می شود، به راحتی آنرا کنار می گذارند واقدام به تغییر استراتژی می زنند. ریل ثابت کشورهای توسعه یافته، منافع ملی آنهاست و ریل ثابت کشورهای عقب مانده، عدم ثبات و برنامه ریزی در این کشورهاست. اینکه افرادی خیال کنند، اگر ما موافق آمریکا باشیم، آمریکا دست از سر خاورمیانه بخصوص ایران برمی دارد، خیالی خام است، زیرا آمریکا هم توسط تولیدکننان بزرگی اداره می شود که دنبال سوخت ارزان و بازارمصرف هستند. درنتیجه حتی برای توسعه سایر کشورها، خصوصا صاحبان منابع، مانع تراشی می کنند و تلاش می کنند، همچنان مردم کشورهای توسعه نیافته را به عنوان مصرف کننده هایی مطیع نگه دارند، حتی از جنبش های موجود در خاورمیانه که علیه ثبات کشورشان می کوشند، به شدت حمایت می کنند. اگر آمریکا حامی چند جوان معترض در ایران باشد، اگر از داعش حمایت می کند، اگر اطلاعات در اختیار تروریست ها قرار می دهد، برای رضای خدا نیست برای تأمین منافعشان است که در بی ثبات کردن کشورهای خاورمیانه نهفته است. هر زمان که مدیران کشورهای خاورمیانه منافع آنها را تامین کنند، حقوی بشر، دموکراسی، توسعه فرهنگی و...کاملاً کنار گذاشته می شوند. به نظر حضرتعالی، اینکه همه گوسفندان فلان گله دار، در فلان استان، بدون هیچگونه صبغه سیاسی، یکجا خریداری می شود و به مقصد نامعلومی بارگیری می شود، نمی تواند یک خرید ساده و یک قاچاق ساده تلقی شود، بلکه ریشه در برنامه فلان کشور دارد که تلاش می کند ما را وابسته به تولیداتش بکند. ساده لوحیست که ما بپنداریم، حاکمان کشورهای منطقه وسیاستمداران جهان تابع قوانین جوانمردی و اخلاقی بایزید بسطامی هستند و برای اصول جوانمردی منافع کشورشان را به باد می دهند. عموما سیاستمداران از راههای سیاسی و نه اخلاقی، سکاندار شده اند و برای منافع حزب و گروهشان از هیچ اقدامی دریغ نمی کنند. استاد ارجمندم، ما روی گنج خوابیده ایم، دوست داسته باشیم یا نباشیم، چشم طمع همه طمع کاران، دنبال گنج های منابع زیر زمینی ما و موقعیت جغرافیایی ماست. اگرچه بر شیوه مدیریت این گنج، نقد فراوان هست، اما کدخدای جهان به صلح راضی نیست، او همه چیز مان را می خواهد. کدخدا، می خواهد تجزیه شویم تا بتواند، مهره های خود را بر مناطق نفت خیز بگمارد، منابع مارا بمکد و با هر صدایی که مخالفش باشد، مقابله کند. اگر مطابق میلش باشیم، حرفی از حقوق بشر، دموکراسی و... نخواهد گفت، او بر اساس منافعش می اندیشد وبراساس منافعش سخن می گوید. انتقاد حضرتعالی در مورد منافع ملی وارد است، اما ایمان دارم که استکبار فقط مطیع می خواهد، مطیعی که غارتش کند و چشم برهم بگذارد و سرخم کند وتاراج منابعش را به نظاره بنشیند. استاد ارجمندم، سخن دشمن اکنون در دنیای مجازی، از زبان کاربران ایرانی دست به دست می چرخد، ولی متاسفانه خوراک فکری برای جوانان تهیه نمی شود، رفتار دولتمردان قابل دفاع نیست، بخش های فرهنگی به خواب زمستانی رفته اند، بودجه های فرهنگی انحراف دارند، اما اما، دشمن حتی در همین اشکالات نقش مؤثر دارد و تلاش می کند که اقوام ترک و لر و کرد و بلوچ و...به جان هم بیافتند و شمال و جنوب در مقابل هم موضع گیری کنند و آنها سلاحشان را بفروشند و منابع را غارت کنند. استاد ارجمندم، در گذشته های دور هم خاک ایران به علت وجود تنوع اقلیمی، وجود جنگل ها و مراتع، وجود غلات و پوشاک و... مورد هجوم قبایل صحرانشین بود، زیرا آنها دنبال غذای خود واحشامشان بودند، اکنون هم دشمنان ما، دنبال بازار مصرف ، نیازهای نوین و... هستند. ایران مقصد بسیار خوبی برای مهاجمانیست که چشم طمع دوخته و اطلاعاتی در مورد پتانسیل های این کشور دارند. ما توهم توطئه نداریم، بلکه در مرکز توطئه ها قرار داریم واین توطئه ها، تازمانی که در طبقه زیرین خاک ایران، نفت و گاز ومس و... وجود دارد، ادامه خواهد داشت، مسلمان باشیم، یا مسیحی تفاوتی ندارد، این جغرافیای ماست که برگهای تاریخمان را می نویسد، این جغرافیای ماست که دشمن می تراشد نه افکار وعقاید ما.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها