«نجفی، قتل همسر و چند نکته»

«نجفی، قتل همسر و چند نکته»

قتل همسر نجفی" خبری که ناگهان در فضای رسانه پیچید و تیتر اول اکثر سایت ها بود. اشکال اول اینکه رسانه های ما رسانه های آگاهی دهنده ای نیستند، بلکه رسانه های واقعه نگار و اتفاق محورند. دوم اینکه، بسیاری از رسانه ها، سطحشان پایین و رنگشان زرد است که مهمترین خبرشان، قتل یک فرد است، نه فاجعه زیست محیطی، نه اشکالات ساختاری، مقالات تحلیلی و... اما آنچه از این اتفاق، می توان آموخت اینکه همه ما با هر سن و سال و پست و مقامی، در معرض خشم، عصبانیت، عدم کنترل و رفتار نادرست هستیم. اگر قرار بود پست و مقام، ثروت و شهرت، مدیریت بیاموزد، جناب نجفی، بیش از همه باید می آموخت، زیرا سالها وزیر مهمترین نهاد تربیت کننده نسل ها( آموزش و پرورش) بود و از آموزش پرورش و برنامه بودجه و معاون رییس جمهور، شهرداری تجربه های فراوان داشت. موضوع دیگری که توجه جلب می کند، تمایل جسمی موجود در یک فرد بالای شصت سال است که قاعدتا، در این سالها تمام می شود و فرد باید به بلوغ رسیده باشد و نیازهای جسمی اش طی این شصت سال، برآورده شده باشد. اما جناب نجفی، گویا هنوز نتوانسته از نیازهای غریزی به مرحله نیازهای عالی دست یابد. این عدم برآورده شدن نیازها به قول مازلو، باعث می شود فرد مورد نظر، در همان قاعده هرم نیازها متوقف شود و به نیازهای متعالی نرسد. موضوع دیگر اینکه جامعه ما اشکالات ساختاری دارد و فردی بعد از گذشت شصت سال از عمرش، علیرغم این همه کبکبه ودبدبه، هنوز در مراحل غریزی متوقف مانده است. اگر یک مغازه دار، رفتگر ،پاسبان و مشاغلی که درآمد پایین دارند چنین کاری انجام می داد، پذیرفته تر و قابل ترحم تر بود. اما کسیکه می بایست نیازهای اولیه را پشت سر گذاشته، سیر شده باشد و به نیازهای متعالی رسیده باشد، نباید در این سن و سال دچار چنین مسئله ای بشود. نمی توان در مورد علت حادثه قضاوت کرد، زیرا ما در شرایط موضوع نیستیم و موضوع برای ما قابل درک نیست. متاسفانه، ما استاد قضاوت کردن دیگران و مدافع تمام قد رفتارهای خودمان هستیم. عادت نادرستی که به آن عادت کردیم، اینست که در مورد هر موضوعی صاحب نظر و قاضی هستم، الا در مورد اشکالات خودمان. اما آنچه باید اتفاق می افتاد، این بود که جناب نجفی در گذر این سالیان بخش ابتدایی و مهم مدیریت را فرا می گرفت. مهمترین بخش مدیریت در "رفتار سازمانی بقول دکتر رضایی" مدیریت برخویش و بعد مدیریت بر دیگران است. تعریف مدیریت یعنی " انجام کار توسط دیگران" و آقای نجفی ظاهرا با تعریف اولیه مدیریت هم آشنا نبودند. انتظار می رفت که جناب نجفی بر خویش کنترل داشته باشد، مسئله را با تدبیر حل کند، بحران را بوسیله نیروی زیر دست، حلاجی نماید و خود در گوشه ای بنشیند و مدیریت کند. امروزه کمتر انسان مسنی، برای حل مشکلاتش بصورت مستقیم وارد زد و خورد می شود. اگر جناب نجفی، سالها مدیربودند، انتظار می رفت که دارای تیم مشاوره، حقوقی، امنیتی، فکری واقتصادی باشد. اما ظاهر امر، نشان می دهد مانند فرقه زنبیلیه، خودش بود و زنبیلش ولاغیر.... اما آنچه نگران کننده است، این است که چرا نجفی در گذر این سالها بلوغ را نیاموخت و روحش مانند روح یک روستایی بی کس و بی قشون و بی خدم و حشم، که کارهایش را خود بدون واسطه انجام می دهد، عمل کرده است. انتظار جامعه ما این بود که سیستم مدیریتی کشور، روح جناب نجفی را پیر تر و پیچیده تر تحویل جهان بدهد. نجفی باید، رندانه تر، مدبرانه تر، معقول تر و پسندیده تر رفتار می کرد. قاعدتا در سبک مدیریت موجود در جهان و باتعریف ساده مدیریت، قتل خانم میترا استاد، نباید به دست آقای نجفی اتفاق می افتاد و این یک چالش بزرگ برای سازمانهای مدیریتی و انتخاب مدیران کشور است که چگونه فردی که توانایی کنترل خشم و مدیریت منزل را نیاموخته، سالها بر کرسی های مهم مدیریتی، تکیه زده است. متاسفانه، هنوز افراد بالای شصت سال زیادی در جامعه هستند که می بایست به مهد کودک بروند، نحوه حرف زدن، خود کنترلی، مدیریت خشم، مدیریت بحران، تدبیر منزل، سعه صدر، همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت و توسعه پایدار، روابط جسمی و... را یاد بگیرند و لی در جامعه آزادانه می چرخند و به قول خاویر کرمنت در کتاب"بیشعوری" جامعه نه تنها مجازاتشان نمی کند، بلکه به آنان پاداش هم می دهد. قتل خانم میترا استاد، هشدار بسیار مهمی به همه ماست، زیرا خطر عدم کنترل خشم و تاب نیاوردن شرایط، جامعه ما را تهدید می کند. همه ما باید از این اتفاق ، درس بگیریم که هرچند سالها وزیر و وکیل باشیم، نمی توانیم بر تمایلات نفسانی افسار بزنیم و عاقلانه تصمیم بگیریم. پرواضح است که ازدواج یک زن مطلقه وجوان، با یک پیرمرد شصت ساله معقول و منطقی نیست و توجیه عقلانی ندارد. اتفاقی که نباید از اول می افتاد، به قول سعدی" زن جوان را تیری به پهلو نشیند، به که پیری" نکته دیگر اینکه افراد مسن جامعه، نباید و برازنده نیست که با نشان دادن چراغ سبر خانم جوانی، تمایل به تصاحبش پیدا کنند. از ما گذشته که دل به عشوه جوانی بدهیم و مانند جوانان خام و خشمگین، وقتی با همسرمان دعوا می کنیم، رفتار خشونت آمیزی داشته باشیم، خصوصا که با اسلحه به جان شریک زندگیمان بیافتیم.

از دیگر سو، با هر کسی، دوستی و یا دشمنی داریم، حفظ حریم خصوصی، یکی از مهترین اولویت هاست. نباید وقتی هنوز شش ماه از عقد آقای نجفی وخانمش نگذشته، شریک زندگیش، همه نقاط ضعفش را شناسایی کرده باشد و دست به تهدیدش بزند و او هم، در قبال تهدید، به جای رفتار پخته و بالغانه به رفتار جوانانه و خشمگینانه دست بزند. از زاویه دیگری هم می توان به مسئله نگاه کرد که شاید این خانم، بدون در نظر گرفت حقوق انسانی و شرعی، از طرف مخالفین جناب نجفی در قالب یک دام عاطفی سر راهش قرار گرفته باشد، معقولش این بود که جناب نجفی، عاقلانه تر بر خورد می کرد. موضوعی که تقریبا اکثر ما از کنارش بی توجه می گذریم، سوء استفاده از زنان در عرصه سیاست و بی توجهی به اخلاق وانسانیت، در هنگام مواجهه سیاست با انسان است. چرا فردی در جامعه اسلامی به خودش حق می دهد که به خاطر حفظ آبرو یا بر آورده شدن نیاز خودش، جان دیگری را بگیرد. رفتاری که در مورد دختران به قتل رسیده هم اتفاق افتاد، یعنی بعد از برآورده شدن نیاز متجاوز، مقتول مانند کهنه چرکی بدون رعایت شأن انسانی زنان، به دور انداخته می شود. هر زن جوانی که با سیاستمداری نشست وبرخاست دارد، نقشه کسی را بازی می کند، همسر دوم کسی می شود، باید منتظر حذف شدن و سربه نیست شدن باشد. اول اینکه وقتی وارد نقشه کسی می شوید، بالاخره روزی از زمین بازی، بیرون خواهید افتاد. دوم اینکه، همیشه زن دوم، پا در قلمرو زن اول می گذارد و طبیعتا بدون واکنش زن اول، نخواهد توانست، با خیال راحت زندگی کند و...

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 8 نظر

  • 1 سید غلامعباس موسوی نژاد 1398/3/9 10:14:51

    ناشناس عزیز سلام مشاغلی مانند شغل بنده که کارمند دولتم وحقوق اندکی می گیرم، ممکن است در برآورده شدن نیازهای اولیه بمانم. بعضی از کارمندان دولت آرزو دارند ماشین خوب، خونه خوب داشته باشند. اما کسیکه چندین سال وزیر بوده چندین سال معاون رییس جمهور، رییس برنامه بودجه کشور و... قاعدتا وضع مالی بهتری نسبت به یک رفتگر شهرداری دارد. نه به لحاظ مرتبه انسانی ، بلکه به لحاظ تمکن وبرخورداری از امکانات زندگی و نیازهای روحی وروانی... اما یک رفتگر شریف پول پیدا شده را تحویل می دهد و یک مدیر نا اهل از حقوق فرهنگیان اختلاس می کند... ممنون از نظرتون

    پاسخ
  • 2 سید غلامعباس موسوی نژاد 1398/3/9 10:7:33

    شهروند محترم سلام شما بنده را به چیزی متهم کردید که خودتان انجامش دادید... اگر قرار است قضاوت نکنیم، شما هم بنده را قضاوت نکن در اینکه رفتار آقای نجفی اشتباه بوده شکی نیست... اما بنده قضاوت نکرده و حکم ندادم بلکه گفتم از یک انسان فرهیخته انتظار نمی رود ، به خاطر دعوا با همسرش دست به قتل بزند، وقاعدتا باید تیم مشاوره داشته باشد... بنده هم به عنوان یک انسان پنجاه ودو ساله ، یک سری رفتارها برایم قابل انتظار است ویک سری رفتارها خلاف انتظار... مثلا اگر یک جوان زود تصمیم بگیرد، در تصادف دعوا کند، قدرت بدنی اش را به رخ دیگران بکشد، لایی بکشد و... اما از بنده پیرمرد، انتظار نمی رود اهل لایی کشیدن باشم. یعنی جامعه از فردی مانند من انتظار رفتاری معقول دارد وانتظار ندارد که جوانانه برای دیگران شاخ وشونه بکشم... ممنون که مطالعه کردید و ممنون تر می شوم اشکالات را دقیق تر بفرمایید

    پاسخ
  • 3 سید غلامعباس موسوی نژاد 1398/3/9 9:58:58

    سلام دوست عزیز منتظر این پاسخ نبودم علم تحلیل رفتار، انتظار رفتار بالغانه از یک فرد مسن دارد. اگر یک جوان بوسیله یک خانم جوان اغوا شود، قابل درک تر هست و قابل انتظار اما انتظار نمی رود که فرد فرهیخته و مسن به خاطر تمایل جسمی به فرد دیگری در نقشه دشمنان قرار بگیرد.... بنده رفتار ایشان را تحلیل کردم که در جامعه ما ساختارها اشکال دارد که یک فرد با این سن وسال و مقامات، هنوز اسیر رفتار دلبرانه یک خانم جوان بشود... اگر راهنمایی بفرمایید ممنون می شوم

    پاسخ
  • 4 ناشناس 1398/3/9 9:45:40

    سطح درک نگارنده را در چند جمله اول در حمله به رسانه‌های زرد میشود دید... قتل یک انسان آنهم توسط کسی که عمری مسؤل بوده و بشدت مهم بوده که چگونه یک انسان سقوط میکند که اهل خانه خود را به تیر می‌بندد آقا میاد میگه کم اهمیت هست. چقدر باید تفکر حزبی بر شما غالب باشه، اونوقت ربطش به بحران ها محیط زیستی هم می دهد خب اوناهم سرجای خود پرداخته باید بشه و نباید به این گره زد. بیشتر از واکاوی مسئله اومده توجیهی کنه برای حزب مورد نظر خویش. جمع کنید تو را خدا

    پاسخ
  • 5 ناشناس 1398/3/9 3:13:1

    راجع به مجله که درست فرمودین،راجع به اینکه یک انسان باید کنترل خشم داشته باشه هم کاملا درسته،عدم کنترل خشم رو متاسفانه خیلیامون درگیرش هستیم،ولی اصلا کار درستی نیس که بقیه مشاغل رو در سطح پایین ببینید و تعارضات رو به اونا نسبت بدین،با اینکه به قول خودتون ما نباید قضاوت کنیم چون هیچی از اصل موضوع نمیدونیم.

    پاسخ
  • 6 ف کرمی 1398/3/9 0:12:38

    بسیار متاسف شدم. متاسف شدم که خود شما مهم ترین اصلی که بیان کردید، را از ابتدا تا آخر نقض کردید، و آنهم قضاوت نکنیم. و مدام باید و نباید در کلامتان به کار بردید. این یعنی خود،شما به شدت درگیر قضاوت و بند هستید. نیازهای جسمی چه کلمه ایه است؟ ( فکر کنم منظور شما نیازهای جنسی ست). روابط جسمی چه واژه ایه؟/ شما تا چه اندازه از روابط آقای نجفی با همسر اولش مطلع هستید؟ تا چه اندازه در جریان مدیریت خود یا سوء مدیریت خود،هستید؟ شما را به خدا، نیاز به ابراز وجود و دانایی خود را به شیوه ی دیگه ایی ارائه بدهید. ما در مقابل چیزی که به خورد ملت میدیم چه رفتاری چه کلامی باشه، مسئولیم. این متن پر از اشکال محتوایی و ساختاریه / لطفا شجاع باشیم و کامنت های مخالف رو حذف نکنیم.

    پاسخ
  • 7 ف کرمی 1398/3/8 23:49:14

    بسیار متاسف شدم از این سطحی نگری. متاسف شدم که خود شما مهم ترین اصلی که بیان کردید، را از ابتدا تا آخر نقض کردید، و آنهم قضاوت نکنیم، و مدام باید نباید در کلامتان به کار بردید این یعنی خود شما به شدت درگیر قضاوت، و بند هستید. نیازهای جسمی چه کلمه ایی است؟ روابط جسمی چه واژه ایه؟ شما تا چه اندازه از روابط اقای نجفی با همسر اولش مطلع هستید؟ تا چه اندازه در جریان مدیریت خود و یا سوء مدیریت خود هستید؟ شما را به خدا، نیاز به دانایی خود را به شیوه ی دیگری ارائه بدهید، ما در مقابل چیزی که به دیگران اعم از بیانی یا رفتاری و... ارائه میدهیم مسئولیم. این متن پر از اشکالات محتوایی و ساختاری و.. هست.

    پاسخ
  • 8 شهروند 1398/3/8 19:15:39

    متاسفم که تا این حد بی پروا و نابجا دست به قضاوت های بسیار اشتباه زده اید. تمام مواردی که فرمودین بخش های خصوصی زندگی یک شخص است که به شدت از کرده ی خود هم پشیمان شده. چطور اینچنین راحت در مورد همه ی ابعاد این ماجرا قضاوت کرده اید؟ متاسف از اینکه شما مسئولیت جلسات فرهنگ این استان را هم دارید. کافیست تک تک ما در معرض یکی از موقعیت هایی که فرمودین به طور نامحسوس قرار بگیریم. هیچکس در این میان در امان نیست و هیچکس نمیتواند اینچنین فریاد من خوب ترینم و تو در منظر مردم و خدا بدترینی بدهد..

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها