«واو» رمز تجزيه طلبی

«واو» رمز تجزيه طلبی
 

کهگيلويه و بويراحمد همچنان در تب‌وتاب تصميم شتاب‌زده مسئولان در جلسه شوراي فرهنگ عمومي بي‌قرار است. موافقين و مخالفين تغيير نام به فراخور فهم و درک در ابعاد مختلف به اين موضوع در فضاي مکتوب و مجازي پرداخته و دچار چالش‌هايي ناخواسته اين تصميم گرديده‌اند ولي مسئولاني که اين تغيير را در فضاي افکار عمومي انداخته‌اند تا لحظه نگارش اين گزارش سکوت مطلق اختيار کرده‌اند.

در منطق امام «ره» و رهبري معظم انقلاب، مردم ولي‌نعمت انقلاب و کارفرماي اصلي مسئولان هستند که درنتيجه، مسئولان و مديران دولتي بايد به اعتبار برآيند افکار عمومي و يا تمکين از قوانين حاکميتي در جهت مصالح ملي گام برداشته و از اعمال سليقه شخصي و سياسي بپرهيزند زيرا در پس چنين اقداماتي ظهور هرگونه ناامني و خداي‌نخواسته اختلافات منطقه‌اي به دليل بافت اجتماعي استان محتمل است.

هرچند بايد اذعان کرد که جناب دکتر تاج گردون در سطوح ملي به يک چهره تأثيرگذار تبديل‌شده و بسياري از امور با سرانگشت اشاره و تدبير و نفوذ وي مي‌چرخد و شايسته است کهگيلويه و بويراحمد به فرزندان مستعد و توانمند خود فارغ از نگاه‌هاي سياسي و قوميتي بنگرند و ایشانان شاءالله سوءنيت و انگيزه منفي از قرائت «واو» نداشته ولي بديهي است چنانچه رفتار دوگانه‌اي در کسوت نمايندگي، مسائل منطقه‌اي و ملي اتخاذ نمايد که عامل مخدوش شدن مصالح نظام اسلامي در تجزيه استان گردد باعث واگرايي مردم از او خواهد شد. دکتر تاج گردون در هنگامه تبليغات کانديداتوري يک تعبير از «واو» بين کهگيلويه و بويراحمد داشت و امروز در فضاي پر التهاب به وجود آمده ناشي از اين تصميم، يک تفسير و تعبير جديدي دارد که برخلاف حسن نيت وي در شئون نمايندگي به رمز آشوب و فتنه توسط عده‌ای از بدخواهان جهت تجزيه طلبي مبدل شده است.

حضرت ايشان در جايگاه قانون‌گذاري واقف است که نقش الگويي داشته و زيبنده است که همواره خود حافظ و حامي اين شأن و جايگاه باشند. نحوه قرائت وي از «واو» بين و فراگير نبودن نام و عدم اطلاق بر عموم بخش‌ها و مناطق، هيچ‌گونه وجاهت عرفي و قانوني ندارد زيرا که چنين پديده‌اي در سراسر کشور ساري و جاري بوده و حمل بر عدم شموليت به لحاظ تقسيمات کشوري نمي‌گردد. اگر بنا باشد در سراسر کشور هرکسي با عطف به «واوي» دنبال تغيير و تجزيه باشد، سنگ روي سنگ بند نخواهد شد و ضمن اينکه مردم را گرفتار مسائل حاشيه‌اي مي‌نمايند، مشروعيت و مقبوليت خود را نيز از دست خواهند داد و مسئوليت کيفري ناشي از نتيجه امر متوجه آنها خواهد بود.

وي با واگرايي از رفتار انتخاباتي تا نظريه‌پردازي امروز بر سر حرف «واو» نبرد خاموشي را ناخواسته نهادينه کرده که شعله‌هاي آن استاني را در کام خود فرو خواهد برد که در شأن وي نيست.

واضح است که هويت کهگيلويه و بويراحمد منحصراً به گروه و دسته خاصي از مناطق سردسيري و گرمسيري تعلق ندارد بلکه همه مردم استان در گستره نقشه جغرافيايي در آن سهيم و شريک‌اند و حماسه‌سازان اين نام از سرحدات بهمئي و طيبي تا گچساران و بويراحمد هرچند با شدت و ضعف نقش تاريخي در آن سهيم‌اند و بنابراين در کليت موضوع «واو» هيچ‌گونه توجيهي ندارد.

نگاه يک نماينده در مجلس که عصاره ملت است مي‌بايست نشأت گرفته از مکتب نبوي باشد که حضرت علي (ع)، صهيب رومي، سلمان فارسي، بلال حبشي، ابوذر غفاري و … از مناطق مختلف در سايه يک مکتب باهم زندگي مي‌کردند.

امروزه مرزي بين امت واحده اسلامي وجود ندارد و همه با اصالت ايدئولوژي، همراه و همگام هستيم ولي بر مبناي معيارهاي نظام الهي خميني کبير، هر فردي دنبال ايجاد «پان» اعم از کرد، ترک، لر، عرب و … در بين صنوف واحد امت اسلامي باشد خود از مردم و امت واحده اسلامي جداست و مشروعيت ندارد.

فرض بر اينکه مصلحتي به تغيير نام استان اقتضاء مي‌کرد که لابد نيست ولي مسئولان نيز براي تنوير افکار عمومي هيچ‌گونه توجيه و تبييني که مبيين فلسفه زشتي نام ازنظر شرعي، عقلي، قانوني، منطقي، عرفي، اقتصادي، سياسي و امنيتي باشد، تاکنون نداشته‌اند و ازاين‌رو لازم است در مجالس و همايش‌هاي مختلف اين زشتي را تبيين نمايند تا توسط نخبگان و اهالي فکر و فرهنگ پيرامون آن بحث و تبادل‌نظر صورت گيرد.

بالاخره باوجود اين همه قيل‌وقال‌ها هنوز به اين ابهام اساسي در افکار عمومي پاسخ داده نشده است که اسم چه مانعي بر سر توسعه استان يا فرهنگ عمومي ايجاد کرده است؟

نظام ما نماد ارزش‌ها و مسائل ديني است و طبق سخن قرآن به خاطر يک زشتي نبايد از سخن حق و عدالت خارج شويم و اگر فرض محال زشتي خاصي در اين اسم نهفته است به افکار عمومي پاسخ دهند و اين‌که چه چيزي را جايگزيني زينت‌بخش مي‌دانند تا بر قامت استان استوار باشد؟ اين پرسش اساسي مردم است که در ميان شعله‌هاي خشم آنان بي‌پاسخ‌مانده است.

با هويت تاريخي يک استان به خاطر خوشامد فلان زيد که نبايد بازي کرد. اگر قصد تغيير اسم دارند مي‌بايست با دلايل منطقيِ کليد باز شدن گره‌هاي ناگشوده مشکلات در قالب تغيير نام مردم را قانع کنند تا تبعات تلخ‌تري در پي نداشته باشد.

اگر قرائت مسئولان از نوع مشکل و توسعه‌نيافتگي عجز و ناتواني برخي از صرف تلفظ عبارت کهگيلويه و بويراحمد است که اين ايراد و مشکل به مردمي که خالق اين هويت بوده معطوف نمي‌گردد بلکه بايد براي مسئولان کشوري و استاني کلاس آموزش تلفظ صحيح داير کرد و اگر براي رفع تشابه اسمي با برخي استان‌هاي هم‌جوار مثل چهارمحال و بختياري قلمداد مي‌کنند که بايد يک واحد جغرافي شناسي کشور براي دريافت‌کنندگان مدارک مفت بورسيه و … بگذارند.

اگر عده‌اي در پي هويت زدايي بوده که زهي خيال باطل، مردم اين استان از سابق تاکنون داراي هويت شيعي و ولايت مداري هستند و هويت شيعي خود را در قالب هرگونه بازي از دست نخواهند داد.

اگر اين بازي تغيير نام براي کاهش نرخ بيکاري و جلوگيري از رشد سرعت آن بوده که ايجاد سرگرمي به نام تغيير نام، راهکار عقلايي و اساسي نمي‌باشد و شايسته نيست که به زخم دغدغه‌ها و دل‌مشغولي‌هاي مردم نمک پاشيد…

اگر عده‌اي دنبال اين هستند که «واو» بين را به ايجاد حفره و شکاف قوميتي مبدل نمايند و مقاصد سياسي ديگري جهت تجزيه استان در انديشه دارند روشن است که اين پديده بسيار خطرناکي است که با لطايف‌الحيل براي دور زدن قانون و نظام اسلامي و سوءاستفاده احتمالي، رمز آشوب و فتنه‌گري گرديده است.

راهکار جبران اعتماد سلب شده مردم در پستوي شعارهاي پرطمطراق سياسي تغيير نام نبوده و رکود شديد اقتصادي و ايستايي چرخ توليد نيز با ايجاد يأس و دوگانگي، بدبيني و نارضايتي بين مردم به افزايش رشد اقتصادي و توليد منجر نمي‌شود.

طراحان در چرايي تغيير نام سکوت کرده‌اند ولي برخي عناصر و دنباله‌هاي رسانه‌اي با مصاحبه‌هاي انحرافي با ائمه محترم جمعه دامي ساخته‌اند که جايگاه آنان را در افکار عمومي زير سؤال ببرند و شايسته نيست قداست جايگاه ائمه جمعه به خاطر فائق آمدن بر موضوعي سياسي توسط رسانه‌ها مورد ملعبه قرار گيرد. مسئولين از ظرفيت رسانه‌هاي محلي جهت تبيين موضوع و تنوير افکار عمومي استفاده کنند و نقطه نظرات اقشار مختلف به‌ويژه نخبگان، مراکز علمي، حوزوي و دانشگاهي را جويا شوند. بهتر است خود نمايندگان و طراحان که دنبال هويت جديدي هستند به تفسير و تحليل چرايي بپردازند و سهم سياسي مناطقي چون طيبي و بهمئي در حوزه کهگيلويه که در زمان مبارزه با رژيم منفور پهلوي در کنار سران بويراحمد منشأ ايجاد هويتي به نام کهگيلويه و بويراحمد بوده‌اند نبايد ناديده گرفته شود.

البته اين روزنامه تعصبي بر روي اسم خاص ندارد اما تاريخ را نمي‌توان و نبايد با تفسير و قرائت‌هاي نوين ناديده گرفت.

همه معتقديم که اتفاقاتي در خلال سال‌هاي مبارزه رخ‌داده تا اين ديار به استاني تبديل شده است و به زير کشيدن تابلوي فرمانداري از بهبهان و دستور نصب در مرکز استان خود رويدادي بي‌نظير از ضريب نفوذ احد از سران ايلات استان بوده که تاکنون به دلايل خاص مورد اغماض قرارگرفته است و اين افتخار کمي در جهت چگونگي استقلال استان و ايجاد هويت کهگيلويه و بويراحمد نبود است.

بايد به افکار عمومي حرمت گذاشت زيرا مردم با اين نام زندگي کرده وزندگي مي‌کنند و هرگونه اعمال‌نظر مطرود و مردود است.

ظلم و زور در هر شکل و لباسي به نام خان يا مسئول باشد فرق نمي‌کند و چنين به نظر مي‌رسد چون شعار خوارج «لا حکم الا لله» که در تفسير آن گفته‌اند کلمه حقي است که باطلي از آن استفاده مي‌گردد، برخي با بهانه صرف دو سيلابي بودن نام و سنگيني تلفظ بر عده‌اي مثلاً مسئول قصد باطلي دارند که با مرور زمان اثبات خواهد شد.

منبع:روزنامه عصر انتظار

(مطلب منتشر شده نظر نویسنده است و انتشار آن در سایت افتونیوز به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نمی باشد)

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها