بسیج از چه روی، رویید؟

بسیج از چه روی، رویید؟

بسیج از چه رویید و از چه روی، رویید؟! این سوالی است که برای فهم بسیج باید پاسخ داد. بسیج را البته به قبضه این سطور مختصر درآوردن هوسی عبث است. قامت آن بلندتر از طاقت این قلم است و دفتر اندیشه اش را نمی توان در هیچ جریده ای جا داد. اما در حد بضاعت خود کوزه ای از آب این دریا باید برگرفت و چشید و در مقراض قضاوت ها، راهی به گوهر آن جست. بسیج را می توان پاره ای از هویت نظام پنداشت. به لحاظ نشانه شناسی، آرمان بسیج، نشانه ای از آرمان اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است. اوج ارزش های رفتاری، در بسیج آرمانی متجلی بود. تا آنجا که علی (ع) را بسیجی ناب نامیدند؛ از آن جهت که تمام وجود خود را وقف اسلام کرده بود. بنابر همین تعریف آرمانی، جامعه بسیجی، اتوپیای نظام شد؛ جامعه ای که افراد آن در سقف مسئولیت پذیری هستند. در چنین جامعه ای مسئولان از خانه بیرون نمی روند جز برای حل مشکل محرومان! همه تشنه خدمتند و کسی در این میان شیفته قدرت نیست. تمام وجود مسئولان نظام اسلامی پر است از اهتمام به امور مسلمین. در چنین جامعه ای هیچ کس برای قدرت نمی جنگد و رقابتی هم اگر باشد برای خدمت بیشتر است. خواست عمومی همیشه مطابق با خیر عمومی است. همه افراد، خیر خود را در خیر جامعه می بینند. در میان مسئولان این جامعه هیچ خبری از حقوق و املاک نجومی، اختلاس و رانت نیست. هیچ کس خود را برتر از قانون نمی داند. چرا که انسان کامل و آرمانی این جامعه، هرچند در سقف قدرت بود اما بر سر دعوی زره خود، کوچکترین استفاده ای از قدرت خود نکرد؛ حتی به بهای محکوم شدن در دادگاه، ذره ای از اجرای مر قانون کوتاه نیامد. محکومیت را به جان خرید اما مساوات و قانون را نخراشید. با این شرایط، طبیعی است که قانون، مقدس ترین نهاد اجتماعی جامعه بسیجی باشد. کف رفتار بسیجی، سقف رعایت قانون است. لذا می توان نشانه هایی برای بسیج پی گرفت. غم خلق به دل داشتن، سودای خدمت به سر داشتن و قانون را بر چشم خود گذاشتن ویژگی یک بسیجی است. به میزانی که ارزش های بالا محقق شود می توان گفت به تحقق بسیج نزدیک شده ایم. بیشترین دورانی که جامعه ما رنگ و بوی بسیج داشت دوران دفاع مقدس بود. دورانی که اگر رقابتی هم بود بر سر ایثار بود. کسی به فکر عبور از کسی نبود مگر برای رفتن روی مین! مسئولان، مسئولانه ترین دوران خود را در آن سال ها طی کردند. بسیج، در آن سال ها، سرش را تا سقف فراگفتمان جمهوری اسلامی بالا می گرفت و هیچ گاه قامتش را تا خرده گفتمان های نظام خم نکرد. به همین سبب پارادایم بسیج، سرمشق رفتاری همه جناح های درون نظام شد. اینکه کارنامه مسئولان و کارگران نظام، رنگ و بوی بسیجی داشت نیز از همین روی بود. بسیج هم قد گفتمان هژمون بود و لذا گفتمان هژمون هم شد. آن دوران طلایی محصول روحیه بسیجی بود. اکنون نیز نیازمند روحیه بسیجی هستیم. در میان التهابات عصر حاضر راه عبور از این گردنه های خطرناک از راه بسیج می گذرد. گفتمان بسیج بار دیگر باید گفتمان هژمون شود. راه آن هم مشخص است؛ هم بسیج باید نسبت به بافت عصر، باز تولید شود و هم باید هیچ جناحی هوس مصادره بسیج و خم کردن قد آن تا قد خود نداشته باشد. جذابیت حداکثری بسیج زمانی است که چترش هم طراز چتر فراگفتمان جمهوری اسلامی باشد و همه جریان های درون نظام را در برگیرد. این چنین می توان امید بست که بار دیگر پارادایم بسیج، پارادایم مسلط کشورداری در ایران شود.

- سرمقاله ابتکار

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها