شفافیت؛ رویه سکه پاسخگویی

شفافیت؛ رویه سکه پاسخگویی

 در حکمرانی کمتر ارزشی، همترازِ پاسخگویی وجود دارد. یک ساختار هرقدر پاسخگو باشد همانقدر مشروعیت دارد. پاسخگویی، هم متضمنِ «حکمرانی خوب» است و هم ضامنِ مشروعیت تصمیم‏ها است. پاسخگویی، تعریف واحدی ندارد. بسته به مختصات تکنولوژی ارتباطی و آگاهی از ساحت‏های قدرت در جامعه، پاسخگویی در یک الهیات سیاسی معنا می‏شود. از همین روی، این مفهومِ مهم در حکمرانی، در هر دوره ای در معنا و صورت خاصی متعین شده است.

اکنون باتوجه به توسعه حوزه شفافیت، الهیات سیاسی جدیدی پیرامون مفهومِ پاسخگویی شکل گرفته است. جامعه، اکنون دیگر به این سطح از پاسخگویی قانع نیستند. سطح پاسخگویی و درجه شفافیت باید با هم نسبت داشته باشند.

۲- امروز شفافیت به یک مطالبه عمومی تبدیل شده است. جامعه می‏خواهد نسبت به فرآیندهای تصمیم‏‏گیری اطلاعِ واثق‏تر و دقیق‏تری داشته باشد. البته شفافیتی مراد مردم است که در پرتوِ پاسخگویی ایجاد شود. اگر یک نهاد پاسخگو نباشد اصلاً شفافیت در موردِ آن چندان معنایی ندارد. لذا این مطالبه شفافیت، به معنای تجدیدنظر در الهیات سیاسی و توسعه مفهوم پاسخگویی هم به حساب می‏آید.

۳- اگر بخواهیم دقیق‏تر حرف بزنیم، به جز ملاحظه پاسخگویی، شفافیت یک قیدِ دیگر نیز دارد. ما باید دقیقاً بدانیم کجا را باید شفاف کنیم، یعنی کدام نقطه بلاخیز و فسادخیز در قدرت وجود دارد. به عبارتی باید بدانیم شفافیت با مانیتور کردنِ کدام بُرش از زیست سیاسی سیاستمداران و فرآیندهای نهادها ایجاد خواهد شد؟ به طور مثال، دانستنِ مسیرهای درآمدی یک سیاستمدار بیشتر به کارِ شفافیت می‏آید تا مبلغِ حسابِ بانکیِ او. و یا دانستنِ منابعِ تغذیه اطلاعاتی نمایندگان معنای دقیق‏تری از شفافیت است تا اطلاع از آرای آنان!

۴- برای جامعه یک علامت سوال بزرگ وجود دارد که چرا باوجود این همه بگیروببند و اقدامات پلیسی در حوزه فساد، از آمار فساد چیزی کاسته نمی‏شود؟ من معتقدم باید جای دوربین‏ها را عوض کرد. دوربین‏ها فقط یک فاسد را رصد می‏کنند اما نسبت به فرآیندهای فسادپرور بی‏‌تفاوتند. امروز شفافیت را به این تنزل داده‌‏اند که بدانیم «ب ز» همان بابک زنجانی است و یا فلان واردکننده متخلف، نسبت فامیلی با یک مسئول دارد. این کارها اگر هم معنایی از شفافیت باشند، خفیف‏ترین و کم‏‌خاصیت‏‌ترین معنای آن است. به جای اسم بابک زنجانی یا نسبت فلان بازرگانِ متخلف با فلان وزیر، باید روشن و شفاف شود که چه کسی و با چه فرآیندی برای این تخلف‏ها امضای طلایی تعریف کرده است؟!

۵- شفافیت، یک مفهومِ مشکک است. می‏توان از شفافیتِ کم و یا زیاد سراغ گرفت و ازدیادِ آن فضیلت است. شفاف شدنِ آرای نمایندگان، اگر فضیلت است که هست، شفاف شدنِ اهداف تبلیغاتی طرح‏ کنندگانِ آن در برهه‏ ای خاص، فضیلت بیشتری دارد. اینکه روشن کنیم یک واعظِ ‏که علیه نمایندگان فحاشی می‏کند و از تریبون‏های عمومی که با پول ملت اداره می‏شوند استفاده می‏کند، اطلاع دقیقی از احوال مملکت و موضوعی که در مورد آن درشتی و زشتی منتشر می‏کند ندارد، بخشی از شفافیت است.

۶- دانستن رای نمایندگان مجلس کمترین حق موکلان است. اما بازی سیاسی با آن، یک نامردی سیاسی است. برخی اگر واقعاً به شفافیت اعتقاد دارند نباید نسبت به شفاف‏سازیِ ما حساس باشند! ما گفته‏ ایم که شفافیت آرای نمایندگان کوچک‏ترین جزء یک کلِ مبارک است. چرا به آن کل اعتنایی نمی‏ شود؟ چرا آب شفافیت را به همه لانه‏ ها نریزیم تا کرم‏های فساد بیرون بیایند؟ این سخنِ بدیهی چرا اینقدر بر کسی مثل آقای رائفی‏ پور گران می ‏آید؟ نگران روشن شدنِ چه چیزی هستند که اینچنین دستپاچه حمله می‏‏کنند؟ ان‏شاءالله با همراهی همه همکاران این طرح تصویب خواهد شد؛ اما صداقتِ واعظانِ خودشیفته‏ زمانی مشخص می‏شود که ببینیم با شفافیت‏های بیشتر همراهی خواهند کرد یا نه؟ آیا اینان به قانون گردش آزاد اطلاعات تن خواهند داد یا نه؟ آیا اینان مدافعِ آزادی پس از بیان‏(که شرطِ تحققِ شفافیت است) خواهند شد یا نه؟

*سرمقاله ابتکار
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها