-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
-
خلاصهای از مصاحبه با انقلابیون
علیرضا کفایی
کنشگری با چشمان باز / آرمانشهری، آزادی و دموکراسی
کنشگران اجتماعی و بهبودیخواهان در جوامعی که زندگی آنها از ارزشها و فضیلتهای زیستی مثل عدالت، آزادی و... فاصله دارد، همواره کوشش و مبارزه مدنی و حتا گاه انقلابی خود را در این راه به کار گرفتهاند. اما ناکامی و موانع برای آنها هم قابل توجه بوده است. بنابراین، با توجه به مفهوم اتوپیا یا آرمان شهر، نه تنها کوشش برای برپایی یک نظام بیعیب و نقص بلکه کم عیب و نقص هم - به جز در کشورهای دارای دموکراسی قدرتمند – کمتر تحقق یافته است.
با مستقر شدن رژیمهای پر نقص و ناخواسته در پس این کوششها، و مقایسه آنها با دستآوردهای دیگر جوامع، نوعی نگرانی و سرخوردگی و پسرفت رخ نمایانده است. علتهایی را میتوان برای بروز چنین مشکلی تحلیل و ارزیابی کرد.
میتوان گفت با توجه به تجربه این کوششها، از آرمانشهر شناخت کافی نیست. حقیقت این است که در کشور ما، حداقل بنا بر تجربه پیشینی، شناخت ما از خواستههایمان اندک بوده است، یا خواستههایمان بر پایه یک فضای بسته یا آموزش ناکافی و زندگی در چارچوبی محدودنگر بوده و کم و بیش هنوز هم این گونه است. چون دچار ضعف در ساختار فرهنگی و فکری هستیم. فقر فکری داریم چون تولید فکر نبوده یا اندک بوده است، و سرانه مطالعه روزنامه، نشریه و کتاب پایین است و دچار سستی و مشکلاتی در زمینه آزادی بیان بودهایم. با وجود این که بخشی از اندیشه روز دنیا از طریق ترجمه وارد میشود، اما به علوم انسانی که راهی برای شناخت یک زندگی بهتر است، حمایت نمیشود و حتا بیتوجهی میشود. یا در راستای اهدافی ایدئولوژیک قرار میگیرد که توانی از آن برای یک زندگی مبتنی بر رفاه و آزادی که چشماندار یک آرمانشهر است، برنمیخیزد. در نتیجه کمتر به چیزی که در تصویر ما از مدینه فاضله است - که بیشتر بر پایه اسطوره و شخصگرایی و شخصیتسازی تاریخی بوده - دست یافتهایم. یا درست خلاف آن را تجربه کردهایم و سرخوردگی و رنج و آشفتگی در پی داشته است. پس ناامیدی از آرمانشهر وقتی که حس آوار شدن بر انسان ایجاد میکند چندان تلخ و ناگوار است که سرزنش خود که نقشی هر چند کوچک در پدیداری آن داشتهایم، روان را آشفته و بیشتر ناآرام میکند.
بنابراین، با توجه به تجربه انقلاب ۵۷ ایران، نگاه یا دغدغه روشنفکران و نواندیشان و یا افراد و گروهای پیشتاز و اثرگذار پیشا انقلاب به دموکراسی و حاکمیت قانون و انتخابات آزاد و حق انتخاب و حق برکناری از قدرت بدون خشونت و یک دگرگونی سیاسی آرام، برای دستیابی بهتر به یک ساختار عدالتگرایانه و برابریخواهانه بر پایه آزادیهای اساسی به خصوص آزادی بیان با اهمیت است. برخی رویهای بر ضد دموکراسی در پیش گرفتند، برخی هم که از دموکراسی، آزادی و قانونگرایی گفتند، سخن خود را تغییر دادند.
اما در این میان نکته مهم این که جامعه اتوپیایی و آرمانی وعده داده شده که مبتنی بر گذشتهگرایی ایدئولوژیک و وجهی افسونگرایی است چگونه میتواند در دسترس ما و قابل فهم و تجربه باشد؟ زبان اسطوره و پیوند آن با نیازها و گرفتاریها و رنج زندگی، راهی آسان برای یک سخنران و یا شخصیت با نفود دارای خواستگاه مردمی و یا مذهبی است.
چون در جامعه با نگرش سنتی و ساختار بسته سیاسی از باورها افسونزدایی نمیشود، باید آگاهی، روشنگری و توانی این چنین باشد تا جامعه در چرخه وهم برای دستیابی به یک ایدهآل دست نیافتنی قرار نگیرد. و اگر چنین نشد چگونه قدرت نقد و رهایی از این چرخه و افسونزدایی را دارا خواهد بود.
این که جامعه آرمانی چگونه جامعهای است که میتواند درد و رنج انسان را افزون کند و زندگی را به آرامشی خیالی در گذشته دل خوش کند، پرسش و چالشی مهم است. اگر چه یک واقعیت تلخ است، اما میتواند پیش رفتن به سوی ناکجاآباد باشد؛ مفهومی از ریشه یونانی واژهutopia یعنی جایی که وجود ندارد.
سادهسازی زندگی پیچیده امروز از طریق بازسازی زندگی ساده گذشته و شخصیتسازی اسطورهای و ایجاد قدرت ایدئولوژیک و آرمانی و نجاتگر و اتکا به بیش از توان آن و بزرگ نماییاش، وجه پررنگ از یک اتوپیاسازی یا مدینه فاضلهای است که میتواند بر خلاف تصویرسازی زیبای واژهای، ورود جامعه به یک گرداب باشد. آیا نمیتوان تجربه انقلاب ۵۷ ایران با رویکرد به دین و اسطورههای دینی و گذشتهگرایی از این گونه و خاماندیشی را برای مردم ایران گونهای از تجربه ورود به یک گرداب ندانست؟
از دیگر سو نیز نگرش آرمانشهری - حتا - پیشا انقلابی از نوعی هم پوشانی واژهای و مفهومی برخوردار بوده است. انقلاب، آزادی، عدالت، مذهب، کارگر، طبقه، قدرت و... برای ما آشناست. دیر زمانی نیست. شناخت و نگرش ما و برداشت از این واژهها و مفهوم آنها امروزه تغییر کرده است.
هر چه بر این واژهها مفاهیم ایدوئولوژیکی بیشتری بار شده است تفاوت و پسآمد آن رخداد متفاوتتر، کلیتر، غیرقابل فهمتر و دور از دسترستر بوده است. و از آن میتوان تجربهای از یک نابهسامانی سیاسی را انتظار داشت. اگرچه در هر جامعهای به تناسب شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متفاوت است.
نگرشهای فیلسوفان، روشنفکران و نظریهپردازان اندیشه سیاسی در باره این واژهها و مفهومی که از هر یک مورد نظر است و تفسیری که از اتوپیا بر این پایه میتوان برداشت کرد، قابل تامل و توجه است. برای مثال، آرمانشهری که از طریق انقلاب به یک دموکراسی میرسد و آرمانشهری که بر پایه آن حکومت یک طبقه یا گروه به صورت انحصاری و در یک چرخه بسته قدرت شکل میگیرد.
نگرش کارل پوپر، اندیشمند لیبرال و نظریهپرداز خردگرای انتقادی، که کمتر تصور میشود موافق انقلاب باشد، قابل تأمل و دقت است. او در این باره میگوید: «چنین نیست که من در همه احوال و در کلیه شرایط، مخالف انقلاب خشونتبار باشم. من هم مانند برخی از متفکران مسیحی قرون وسطا و دوران رنسانس که کشتن حاکمان جبار را جایز میدانستند، بر این باورم که واقعا ممکن است در یک حکومت جابر و زورگو چارهای جز این نباشد و در چنین احوال، انقلاب خشونت بار را باید موجه شمرد. ولی هم چنین معتقدم که یگانه هدف هر انقلابی از این قسم باید تاسیس دموکراسی باشد؛ و غرضم از دموکراسی چیزی مبهم و دو پهلو مانند حکومت مردم یا حکومت اکثریت نیست؛ منظورم مجموعهای از نهادهاست – به خصوص انتخابات عمومی، یعنی حق مردم برای برکنار کردن حکومتشان- که نظارت عامه بر حکمرانان و برکنار ساختن ایشان را امکانپذیر کند و به مردم تحت حکومت اجازه میدهد بدون خشونتگری و حتی بر خلاف خواست فرمانروایان، به اصلاحاتی که میخواهند دست یابند. به سخن دیگر، خشونتگری فقط تحت حکومتهای جابر و زورگو موجه است که اصلاحات بدون خشونتگری را غیرممکن میسازند و یگانه هدف آن باید ایجاد شرایطی باشد که اصلاحات مسالمتآمیز در آن ممکن شود. به عقیده من، هرگز نباید بکوشیم با توسل به وسایل خشن به چیزی جز آنچه گفته شد دست یابیم، زیرا معتقدم چنین کوششی متضمن این خطر است که احتمال اصلاحات عاقلانه منتفی شود».(۱)
میتوان گفت در مورد واژههای عدالت و یا برابری نیز که بسیاری از کنشها و کوششهای بشری برای دستیابی به این هدفها بوده، همین طور است، با همین تفاوت نگرش. در باره واژه آزادی نیز همین گونه است. آرمانشهری که آزادی، دموکراسی و عدالت چشمانداز آن است. اما اولویت آن کدام یک است؟ به صف شدن آگاهانه مردم یک جامعه با چشمان باز از آرمانشهر میتواند آزادی را هم برقرار کند و هم دوامدار و هم قانونمند. اما بدون آگاهی و با چشمان بسته چگونه؟(۲)
پی نوشت:
۱٫ پوپر، کارل، جامعه باز و دشمنان آن، مترجم عزت الله فولادوند، نشر خوارزمی، ص۹۵۷
۲٫ بخشی از این مقاله پیش از این در شماره دوازدهم دوماهنامه "مروارید" چاپ شده است.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
- غبارروبی گلزار شهدای گمنام گچساران به مناسبت هفته بسیج/ تصاویر
- تشریح بیمه "زنان خانهدار و دختران" از زبان سرپرست تامین اجتماعی گچساران
- پیشرفت ۸۰ درصدی پروژه ایمن سازی و رفع نقاط حادثه خیز سپیدار - بنستان محور یاسوج - دهدشت
- مارگون با ۷۰ برنامه به استقبال هفته بسیج میرود/ جزییات
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!