اینروزها خیلی ها در پائین ترین پله انسانیت و آدمیت ایستاده اند وادای مردمان با فرهنگ و بقول خودشان انسان بودن را در آورده و سعی دارند به دیگران بقبولانند که هر آنچه آنها می گویند وحی منزل است و آنها داناترین آدمها هستند. اراجیفی مثل ما ایرانی هستیم و عربها چه دخلی به ما دارند و مرتب گفته های پادشاهان گذشته را بلغور می کنند و اینگونه می نمایانند که ایرانی اصیل هستند وجز خودشان کسی ایرانی نیست. ورد زبان شان توهین به بزرگان دین است و زائرین عتبات را به سخره گرفته و آنها را عده ایی جاهل وسنگ پرست قلمدادمی کنند و خودشان را انسانهای عاقل می دانند واز بالا به دیگران می نگرند. اگرخوب در زندگی این افراد کنکاش کنیم و روند زندگی آنها را از کودکی تا بزرگ سالی موردمطاله قرار دهیم پی خواهیم برد که عقده های دوران کودکی وسرخوردگی ها از آنها انسانهای جامعه ستیز ودر حقیقت مردم ستیز ساخته ونمود آن در بزرگ سالی بدین شیوه رفتار بروز پیدا کرده است. ایرانی جماعت با فرهنگ غنی گذشته خانوادگی وپیوند های عاطفی درون خانوارها بیگانه نیست در صورتی که این افراد که نقل شان رفت فقط ادای ایرانی بودن را در می آورند نمونه بارزش همین فرهنگی است که به آن اعتقاد پیدا کرده اند و همانند اروپایی ها پدران ومادران خودرا به خانه سالمندان می برند و فکر می کنند این کار درست و بجایی است ، هر کسی بخوبی آگاهی دارد که ایرانی جماعت به پدر ومادر وخانه پدری عشق می ورزد وتمام تلاش خودرا معطوف به این میدارد که این فرهنگ منسوخ نشود چرا که خوب میداند چه عشق وعاطفه ایی در جمع شدن های خانه پدری موج می زند و این موج مثبت هفته وماه اورا ساخته تا دوباره سعادتی پیدا کند و به خانه پدری ودور هم جمع شدن ها آمده و از انرژی مثبت درون جمع صمیمی برادران وخواهران وپدر ومادر خود بهترین بهره را ببرد. این فریب خورده های غرب زده وبی فرهنگ با رفتار دور از شان انسانی عامه مردم را به تمسخر گرفته واوقات خودرا با این رفتار بقول خودشان می سازند ، فقر حاکم بر طبقه فقیر را مستحق آنها دانسته و دینداری شان را با تمسخر به بحث می کشند و اینگونه بیان می دارند چرا همانهایی که اینان به آنها اعتقاد دارند به دادشان نمی رسند بما چه ربطی دارد که دستی از سر یاری بسوی آنها دراز کنیم و انسان وار کمک رسان شان باشیم. همان اروپایی که اینان سنگ هم شکل بودن خودشان با آنها را به سینه می زنند امکان ندارد درمانده ایی را ببینند و به او کمک نکنند درست بر عکس این فرقه لامذهب که فقط قیافه شان به آدمها می رود مابقی خصوصیات شان را نمی شود حتی به حیوانات هم تشبیه کرد چرا که سگ در وفاداری واسب در صبوری وبردباری گوی سبقت را از بعضی آدمها ربوده اند. اینان هرگاه در جایگاهی قرار بگیرند که چند صباحی بتوانند فرمان برانند چه در عرصه سیاست وچه عرصه های فرهنگی وهنری از بالا به کسانی می نگرند که در زیر دست او مشغول کارند ، حرمت موی سپید سالخوردگان را نگه نداشته وبا تحکم کوچکترین موارد را به آنها فرمان می دهند و انتظار دارند این با تجربه های استخوان خرد کرده بدون کم وکاست فرمان بردار آنهاباشند واگر احیانا اشتباهی از این موی سپید کرده ها سرزد مورد شماتت قرارشان می دهند ، این گونه رفتار قطعاً در خانوادهٔ آن شخص هم وجود دارد و احترام پدر و مادر شان رابجای نمی آورند وهمان طور که باپدر ومادر خویش رفتار می کنند با بزرگان نیز چنین خواهند کرد و بدبختانه در شعار خودرا ایرانی با فرهنگ می دانند. قرار گرفتن در جایگاه قدرت چه کوچک و چه بزرگ ماندنی نیست ، چهار صبا فرصتی بدست می آید و خیلی زود هم از دست می رود ، بهوش باشیم که چگونه رفتار می کنیم و منتظر بازخورد آن در آینده خودمان باشیم ، شکستن حرمت استخوان خرد کرده ها قطعاً دامان مارا خواهد گرفت و چنان به زمین مان خواهد زد که چیزی از ما باقی نماند ، این قانون روزگار است که ، گهی پشت به زین وگهی زین به پشت.