پاسخی به یادداشت پروژه انتخاباتی موحد؛آمیخته ای از شخص محوری و پیرسالاری / چه کسانی با آمدن موحد دچار اضطراب مرگ می شوند؟؟؟

پاسخی به یادداشت پروژه انتخاباتی موحد؛آمیخته ای از شخص محوری و پیرسالاری / چه کسانی با آمدن موحد دچار اضطراب مرگ می شوند؟؟؟
پس از قوی تر شدن احتمال حضور سید محمد موحد در انتخابات پیش رو از حوزه ی کهگیلویه ی بزرگ ، میزان حملات و تخریب ها نسبت به این چهره ی شاخص سیاسی فزونی گرفت ، این حملات با یک پروپاگاندای رسانه ای (بسیج افکارعمومی با شیوه ی تبلیغات هماهنگ و جهت دار) و با بهره گیری از روش های پولیستی(در اینجا به معنی عوام فریبانه) و برای اثر گذاری بر ؛ نخست سید محمد موحد و دوم بر افکار عمومی انجام می گیرد تاثیرگذاری بر محمد موحد برای منصرف شدن از شرکت در انتخابات به عنوان کاندیدا و اثر گذاری بر افکار عمومی برا مخدوش کردن چهره ی مردمی وی تا در صورتی که پروژه ی منصرف کردن موحد با شکست مواجه شد ، بتوانند با تخریب وجهه ی سیاسی_اجتماعی ایشان در نزد افکار عمومی مانع از راهیابی ایشان به بهارستان شوند، نکته ی قابل تامل ماجرا این است که کسانی خواهان عدم حضور موحد در عرصه ی انتخابات می شوند که در ۱۲ سال عدم حضور موحد در عرصه ی سیاست با عنوان نمایندگی مجلس از حوزه کهگیلویه بزرگ ، بیشترین منافع مالی و سیاسی _شخصی را بدست آورده اند ، که این خود می تواند یکی از عمده و شاید اصلی ترین دلایل عزم جزم این گروه ها برای دست به هرکاری زدن تا از ورود موحد به ساختمان هرمی شکل خیابان بهارستان جلوگیری کنند و نیز می تواند علتی باشد برای هضم بهتر چیستی و چرایی حجم عظیم تخریب ها و تحریف ها بر علیه محمد موحد. چرا که با آمدن موحد و با توجه به شاخصه ی اصلی موحد ، که مردمی بدون اوست به طور طبیعی دست واسطه گرانی که در دوره ی عدم حضور موحد خود را رابط بین مردم ونماینده معرفی کرده اند از قدرت کوتاه خواهد شد و به قول اروین یالوم به نوعی خود را در مواجهه با اضطراب از مرگ می بینند قاعدتا مرگ در اینجا به معنی پایان نفس کشیدن نیست (همانگونه که یالوم نیز چنین تفسری از مرگ را مدنظر نداشت) بلکه منظور احساس نیستی در سپهر سیاسی و رده های قدرتی شهرستان است، یالوم معتقد است که اضطراب ناشی از مرگ دردناک تر از ترس ناشی از مرگ است . این افراد می دانند که با آمدن موحد دیگر نیازی به داشتن واسطه بین مردم و نماینده نخواهد بود و خود را از هر زمانی به تجربه ی مرگ نزدیک تر می دانند و علت درمانگی این گروه و متوسل به هر کاری شدن برای عدم موفقیت موحد (شاید بهتر باشد بگوییم عدم موفقیت کهگیلویه ی بزرگ) نیز همین اضطراب باشد . شاید این جمله ی فروید بهترین تعریف از حال این افراد باشد که می گوید اضطراب علامتی ست که به ما می گوید خطری در کار است در اضطراب فرد منتظر درماندگی ست . با این مقدمه به نسبت طولانی سعی شد تا دلایل و نیت این فراد و گروه ها را برای افکار عمومی روشن کنم و سپس بپردازم به پاسخ دهی به یک یاد داشت با عنوان (پروژه انتخاباتی موحد؛ آمیخته ای از شخص محوری و پیرسالاری) که در دو سایت محلی منتشر شد نویسنده از همان ابتدا با ندیدن واقعیت شروع می کند و دوری ۱۲ساله ی عدم حضور موحد در حوزه ی انتخابیه ی کهگیلویه ی بزرگ را نمی بیند یا نمی خواهد که ببیند و هیچ اشاره ای به آن نمی کند، و نمی گوید که دقیقا منظورش از چرخش نخبگان چیست؟ عملا سه دوره عدم حضور موحد چه دستاوردی برای کهگیلویه ی بزرگ داشت جز عقب ماندگی و کاهش سهم شهرستانهای چهارگانه از بودجه های عمرانی نسبت به شهرستانهای دو حوزه ی انتخابیه ی دیگر ؟ و یا چرا واکاوی نمی کند که چرا پس از اتمام دوره نمایندگی موحد در این حوزه، با کاهش چشم گیر سهم شهرستان در مدیران استانی و ملی شده ایم؟ نویسنده در ادامه با نادیده انگاشتن تجربه و جایگاه سیاسی و پر نفوذ موحد در عرصه ی سیاسی ملی ، تنها بسنده می کند به کمیت موضوعِ مدت حضور موحد در عرصه ی سیاسی و به نوعی با نفی اهمیت تجربه ی ایشان به دنبال به حاشیه کشاندن موضوع بحث و با روشی سفسطه گرایانه می خواهد که تلقینات ذهنی خود را به مخاطب عرضه کند ، برای روشن شدن و ملموس تر شدن جایگاه تجربه در روابط و قواعد هستی از،کانت کمک می گیرم که می گوید درک ما از جهان درکی خرد گرایانه است و ناشی از تجربه نیست ، ولی دنیایی که سعی می کنیم معنی آن را درک کنیم ، در حقیقت تنها با تجربه شناخته می شود . نگارنده ی یادداشت فوق در دوره ای از بازنشستگی و عدم کارایی تجربه سخن به میان می آورد که اتفاقا پس از یک تجربه ی ناموفق ۱۵ساله مالزی ، بار دیگر سکانداری خود را به مهاتیر محمدی داد که وارد سن ۹۴سالگی شده بود، بله ۱۵ سال مالزی بدون مهاتیر ، بی شباهت به ۱۲سال کهگیلویه ی بدون موحد نیست ،تجربه ی موفق موحد و عدم پیشرفت دوره ی پسا موحدی کهگیلویه ، مردم و نخبه گان دل در گرو توسعه ی شهرستان را بر آن داشت تا بار دیگر به تجربه ، نفوذ ، خرد و مردمی بودن موحد تکیه کند و از وی بخواهند که دگر بار ستاره ی سپهر سیاسی کهگیلویه ی بزرگ شود سید ابراهیم رشیدی فرد
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 ناشناس 1398/8/19 21:41:2

    درود بر موحد

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1398/8/19 21:40:41

    درود بر رشیدی

    پاسخ
  • 3 ص.ر 1398/8/19 21:25:47

    واقعا جوابیه ضعیفی بود ...دوستان واقعا پاسخی ندهند سنگین ترهستن

    پاسخ
  • 4 جواد 1398/8/19 18:32:38

    ن برادر عزیزم موحد از اطرافیان پیرش عوامتر و هیچگاه موحد از عرصه سیاسی بدور نبود موحد یا بهتر بگویم سیاس حسود وقتی به بهبهان رفت پرچم حمایت از بزرگواری را بلند کرد و همین حسادت سیاسی باعث شد مار در آستین باشد و در دور بعد هم عدل کسی نبود جز شاگرد کاراازموده و احتمان پس داده موحد و محصور در حلقه اطرافیان موحد شاید جریان معامله سیاسی دور قبل هشتصدمیلیونی را نشنیدی ک اگر یک میلیارد پیشنهاد میشد کار ب اینجا نمیکشید😜

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها