جامعه، بحران هویتی؛ چرا و چگونه؟!

جامعه، بحران هویتی؛ چرا و چگونه؟!

خویشتن شناسی معمای بزرگ زندگی ماست . خویشتن شناسی شامل من کیستم ؟به کجا می روم ؟چه می کنم ؟ می باشد ، گیدنز معتقد است: «خویشتن شناسی بخش اساسی هویت ما را تشکیل می دهد، تا مادامی که نـدانیم چـه می کنیم و به کجا می رویم و از زندگی چه می خواهیم ، نمی توانیم هویت واقعی خود را تشکیل دهیم، بایستی به این درجه از خود آگاهی برسیم که به این سئوالات به درستی جواب دهیم و گرنه نمی توانیم هویت واقعی خود را شکل دهیم ، جستجوی هویت، همواره با سایه‌ ای از ابهام، نگرانی و تردید همراه است. هویت «مجموعه ویژگی‌هایی است که تفاوت فرد از دیگران یا شباهت او به دیگران را موجب می‌گردد که برای ساختن آن، عناصر زیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. هر شخص، برای به‌ وجود آمدن تصویر ذهنی از خود، بر تفسیری که از واکنش‌های دیگر درباره خود دارد تکیه می‌کند، حال اگر این تصویرها مثبت باشد برای فرد رضایت و سرور را به ارمغان خواهد آورد در نقطه مقابل عدم رضایت از هویت منجر به احساس سرشکستگی خواهد شد.

هویت مقوله ای یک بعدی نمی باشد بلکه ماهیتی چند بعدی و متکثررا داراست ، افراد در جامعه آمیخته از هویت های گوناگون می باشند، ما ایرانیان در کنار داشتن هویت فردی که وجه تشابه و تفاوت ما را با سایر افراد مشخص و معین می کند دارای هویتی اجتماعی می باشیم که در قالب آن خود را در گروه ها، اجتماعات، جمعیت ها معرفی می کنیم علاوه بر این ما دارای یک هویت قومی می باشیم که بر اساس موقعیت جغرافیایی یا وراثت با آن پیوند میخوریم و خود را به عنوان عرب، کرد، لر، فارس و... معرفی می کنیم در کنار این هویت ها دو هویت تاثیرگذار دیگر مانند هویت ملی ، و دینی را نیز به همراه خود به دوش می کشیم و از طریق آنها به معرفی خود می پردازیم، حال در شرایط کنونی ، فرض کنیم که میان هر کدام از این هویت ها مناقشه و جدالی ایجاد شود و این هویت ها « بودن در کنار همدیگر» را برنتابند، و این آغاز و نقطه شروع بحران هویتی است! بحرانی که در هر نسل و سن سالی قدرت نفوذ دارد ولی شدت ویران گری آن در نسل جوان بسی بیشتر می باشد.

هویت دینی از طریق پایبندی به ارزش ها و مناسک مذهبی خود را نشان میدهد و شدت و ضعف آن میزان دین مداری افراد را جلوه میدهد، در کنار آن هویت ملی از طریق مولفه های مانند فرهنگ، زبان، آداب رسوم، مشاهیر، ادبیات و... خود را عرضه می کند. در شرایط طبیعی این هویت ها تقابلی باهم ندارند و در بعضی مواقع نیز میتوانند تکمیل کننده یکدیگر باشند. حال وضعیتی را در تصور کنید که هر یک از این هویت ها ماهیت وجودی خود را در تقابل با دیگری تعریف کند، آنجاست که وضعیت کنونی جامعه ما را به تصویر میکشد که از یک طرف برخی ها به بصورت افراطی سعی در برتری گزیدن اسلامیت بر ایرانیت دارند و از طرف دیگر بسیاری دیگر به بازگشت به ایران قبل از اسلام نظر دارند و آن را در قالب مدل ناسیونالیسم افراطی در جامعه بازتولید می کنند، در شرایط کنونی ما کدام یک را برگزینیم؟ ایرانیت را ؟! اسلامیت را ؟! یا ترکیبی میانه هردو را ؟!

بخش دیگر هویت که در جامعه ما چالش برانگیز جلوه می کند «هویت قومیتی»

می باشد ، «مک لین» قومیت را چگونگی تعلق به یک گروه قومی تعریف می کند، قومیت شامل آگاهی نسبت به ریشه های تاریخی و سنتهای مشترک است و یا برخورداری گروه از ریشه جغرافیایی، زبانی، مذاهب و الگوهای سکونت مشترک، برخورداری از ملاحظات سیاسی مشابه به ویژه در رابطه با سرزمین و نهادهای سیاسی و برخورداری از نوعی احساس تمایز و متفاوت بودن از دیگران می باشد، جامعه ایران به دلیل تنوع فرهنگ، زبان ها، مذاهب، اقلیت ها جامعه موزاییکی می نامند، این تفاوت به مثابه ی شمشیری دولبه میتواند عمل کند از یک طرف قادر است به سطح غنا و تضارب فرهنگی بیفزاید و تساهل و مدرا در کنار یکدیگر را درجامعه تولید و بازتولید کند ولی از جانب دیگر به سوی انشقاق حرکت کند و بر طبل جدایی بکوبد، اگر بگوییم وضعیت قومیت ها در ایران به سمت جدال در حرکت می باشد گزاف نگفته ایم واکنش ها نسبت به برنامه کودک عموهای فتیله یا جلوگیری از پخش سریال کلاه پهلوی تنها نمونه ی کوچکی است از حساسیت های قومیت ها بود که در عرصه رسانه ی چالش هایی را گاها به صورت کاذب ایجاد کرد.

یکی دیگر از وضعیت هایی که قومیت ها و هویت قومی را دچار چالش جدی کرده است سیاست همسان سازی یا مشابه سازی فرهنگی می باشد که خواسته یا ناخواسته جامعه نا متجانس ایران را منظر قومیتی و هویتی به سوی شباهت هرچه بیشتربه پیش میبرد و اساس آن بر یکسان سازی و همانند سازی می باشد که در چنین شرایطی فرهنگ ها و قومیت های کوچکتر و اقلیت به سختی ادامه حیات خواهند داد و در بدنه فرهنگ غالب بلعیده و حضم خواهند شد و زبان ها، گویش ها، ادبیات محلی، فولکلورها و مناسک های سنتی محلی و.. محکوم به نابودی می باشند.

هویت سازی و هویت دهی بخشی از رسالت اجتماعی جامعه می باشد و باید از این ظرفیت آن به صورت بهینه استفاده شود،اگر جامعه بستر هویت سازی خلاق، منطقی، واقع بینانه را فراهم سازد جامعه ازتضادهای ارزشی و هویتی مصون خواهد ماند.

* دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی

-این یادداشت در شماره 3597 یکشنبه 28 آذر 95 روزنامه ابتکار منتشر شد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها