کوتوله‌های سیاسی؛ فقر ذهن و جسم

کوتوله‌های سیاسی؛ فقر ذهن و جسم

 سیدعباس سجادی

تقدیم به جمع شریف اصلاح‌طلبی که هیچگاه از مواضع اصولی خود عدول نکرده و پشت پا به هرگونه منفعت‌طلبی زدند

پدیده غالب سیاست در میدان خالی از اندیشمندان و اندیشه ورزان، ورود و سر بر کشیدن نوباوگان و نوکیسه‌گانی است که بر بوستان علم و اخلاق و معرفت لگد می‌کوبند و گرد و غبار بر می‌خیزانند در طلب برآوردن کامی و نامی، آویزانند از نامها در پی جامه‌ها و جامها و سرگردانند در پی انبار نان‌ها.

مدعیان حراف، تهی مغز و زبان درازی که هر روز بر خود یک رنگ می زنند وبر هر چهره ای چنگ می زنند و هر چشمه ای را گل آلود و هر سبزه ای را لگد کوب می‌کنند.

آداب و ادب مجلس و محفل را نیاموخته ، حریصانه در هول حلیم قدرت و ثروت در پی هر باد وزان ، روانند. بر دژ خواجگان و مهتران اندیشه و سیاست سنگ میزنند و هوار میکشند.

نه تنها از اقیانوس اندیشه یک بند انگشت هم نمی دانند و جرعه ای هم سر نکشیده اند بلکه با راهزنی‌های روزانه از کلمات و جملات و متون مجلات و کتابهای انبار شده در گوشه اتاق هایشان، از فلسفه تا عرفان، از روانشناسی و جامعه شناسی تا ادبیات و تاریخ، از لیبرالیسم و سوسیالیسم تا فاشیسم و کمونیسم بدون فهم مبانی و متون این مکاتب فکری و اختلاف و اشتراک انها ، مربوط و نامربوط رونویسی میکنند وبه هم می‌چسبانند و به خورد عوام الناس می دهند یا روانه بازار مکاره مکتوبات می‌کنند تا خود را گاهی روشنفکر و گاهی سیاستمدار و گاهی چهره فرهنگی! جا بزنند.

دوست و دشمن نمی‌شناسند، رفیق و رقیب نمی‌شناسند ، همراه و گمراه نمی‌شناسند، خیانت نزدیکترین و آشناترین واژه قلبی و زبانی و راه آمد و رفت روزمره‌شان است، از معرفت تهی و از اخلاق بری‌اند وهر خدمتی را با خیانتی پاسخ می دهند.

بزرگی را در فحاشی و هتاکی به بزرگان می‌بینند و از خود بسیار متشکر و از همه متوقع‌اند و همگان حیران از این پدیده پر از پوچ هستند اما می بایست در پی کشف حقیقت و پاسخ به این پرسش بود که در زیر پوسته این همه ادعا و طمطراق چرا اینهمه تناقض و کینه وعقده نهفته است؟

این بی پرنسیبی اخلاقی و سیاسی از کجا آمده است؟ چرا از یمین تا یسار در هروله‌اند و ایستادگان با پرنسیب اخلاقی و سیاسی را لعن و لگد می‌کنند؟ این رنگ به رنگ شدن‌ها و قلم سیاهی بر هر سپیدی کشیدن‌ها از کدام وجهه و جبهه آنان بر می‌خیزد؟ چرا چنین بر جهل خویش جهد می‌کنند و براحتی اخلاق را ذبح می‌کنند و بر چهره حقیقت خاک می‌پاشند؟

میتوان از مطالعات و مباحاثات و مکاشافات پیشینیان پاسخ‌های متعدد پیدا کرد اما مهمترین آن است که می دانیم" فقر از گران‌ترین زنجیرهایی است که بر دست و پای آدمی است" و آنان محبوس زندان فقر خویشند و شتاب در درگیری با همگان برای رهیدن از این زندان است، از سویی کم می‌خوانند و کم می‌دانند که بزرگی بدرستی گفته است نخواندن بهتر از معدود و محدود خواندن است و بدین‌سان فقر ذهن آنان را آزار می‌دهد و از سوی دیگر آزمندانه قصرهای رنگی طلب می‌کنند در حالیکه فقر مادی هم امان آنان را بریده است. اگر ذهن غنی باشد و خوراک مناسبی از آگاهی بیابد و از فقر برهد می‌دانند که "خداوند در آغاز انسان را تهیدست آفرید و فقر (مادی) آهنگ مکرر زندگی است که به تعبیر فیلسوفی چون انسانها می‌خواهند هم ثروتمند باشند و هم آزاد بالعکس هم فقیر می‌شوند و هم برده.

کوتوله‌های پرهیاهوی این روزها را باید به حال خود رها کرد آنان کس یا کسانی نیستند بلکه تیپ‌های شخصیتی هستند که در ادوار مختلف تاریخ با چهره‌های متفاوت رخ نموده‌اند و با به مشام خوردن بوی کباب، نعره مستانه سر می‌دهند و در آغوش امیال می‌لولند و احرار را می آزارند فارغ از اینکه خر داغ میکنند، و در فرجام، بردگان سرافکنده‌ای خواهند شد که روزی خود را نیز گاز خواهند گرفت.

(مطلب منتشر شده نظر نویسنده است و انتشار آن در سایت افتونیوز به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نمی‌باشد)

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها