مرگ؛ گذر به جهان دیگر یا نیست و نابود شدن در چرخه تاریخ

مرگ؛ گذر به جهان دیگر یا نیست و نابود شدن در چرخه تاریخ
سالها بیشماری است که از تاریخ آفرینش میگذرد و میلیون ها سال است که انسانها بر روی کره زمین زندگی میکنند.از زندگی در جنگل و غار گرفته،تا حالا که به زندگی شهر نشینی رسیده ایم،مسیر طولانی پشت سر گذاشته شده است. خانواده ها تشکیل شدند،نوزادی آمد،پیرمردی رفت و اینگونه تاریخ ادامه پیدا کرد تا به زمان حال رسید.خانواده ای که تشکیل میشد و نوزادی که به دنیا می آمد تا چند سالگی را در کنار هم زندگی می کردند و بعد کمی که بزرگتر میشدند،برای خود خانواده جدیدی تشکیل میدادند و نهایت همه این آمدن‌های و رفتن‌ها مرگ بود که خانواده ها را از هم جدا میکرد و هر کدام را زیر خروارها خاک خواباند هر کدام تبدیل به فسیل و در حال حاضر بخشی از زمین شده اند. مرگ مفهومی گنگ که هر چه بیشتر درباره آن فکر میکنم ،کمتر به نتیجه میرسم. به راستی و با کمی فکر میخواهم بدانم فرزندان هر خانواده،چرا برای خود خانواده جدیدی تشکیل میدهند و تمام تلاش خود را میکنند تا فرزندانی رابه وجود آورند تا جانشینی برای آینده شأن باشد و نسل شأن منقرض نشود.به فرض که نسلی منقرض شود،مگر قرار است چه شود که منقرض شدن یا نشدن نسل اینقدر مهم است؟؟؟؟؟؟آخر و عاقبت همه ما خاک گور است و بس. پس چه تلاش و اصراری است که چند جانشین برای آینده نامعلوم مان بیاوریم تا از چرخه تاریخ بی نصیب نمانیم. آیا این چرخ گردون،انسانها را به بازی گرفته تا مدتی سرگرم باشد و مردم کره زمین نیز ابزار ازین او ‌هستند؟؟؟؟؟؟؟؟ فرض اولیه که مسلمانان و سایر پیروان ادیان الهی معتقد به آن هستند،فرضیه دینی مذهبی است که مورد قبول تمام ادیان الهی (اسلام،یهود،مسیحیت)است و همه ادیان در این اعتقاد مشترک هستند که روزی خدا تصمیم گرفت که از سرشت خود چیزی بسازد تا جانشینی برای خودش باشد.ابتدا جسم انسان را ساخت و سپس از روح خود در او دمید و انسان،تبدیل به انسان شد.همه در برابر انسان به فرمان الهی تعظیم کردند،به جز شیطان که سرشت خود را برتر از آدمی می دانست.شیطان از آتش ساخته شده بود و انسان از خاک.و شیطان به خاطر تعظیم نکردن در برابر انسان و عمل نکردن به فرمان الهی،از سوی خدا طرد شد و از آن پس دشمنی خدا و شیطان و انسان شروع شد.شیطان رو به خدا کرد و گفت:روزی به تو ثابت میکنم که من از این مخلوقات خاکی تو برترم. گذشت و گذشت و تاریخ مسیر خود را به پیش می‌رفت.انسانهای زیادی آمدند و رفتند و ما مسلمانان و سایر ادیان الهی باید می پذیرفتیم که روزی این به گور رفته ها از گور بلند میشود و جسم و روحشان به هم ملحق می‌شود و رهسپار دیار ابدی میشوند تا به اعمال آنها حسابرسی شود. سوالی که اینجا پیش می آید این است که حداقل ،جسم ،دیگر جسم قبلی نیست و بنابراین ،انسان نیز انسان قبلی نیست. بعد از این سوال مهم و اساسی،سوال بعدی پیش می آید و آن هم اینکه به فرض که به حساب همه افراد رسیدگی شد هم تقاص اعمال خود را پس دادند،بعد از آن قرار است چه شود؟؟؟آیا خداوند برای بعد از آن نیز برنامه ای دارد و در کتابهایی که از سوی پیغمبران برای ما فرستاده ،رو نکرده و گذاشته برای رو کردن در برگ آخر؟؟؟؟؟؟؟ در کتاب قرآن ،تورات و انجیل تا همین حد بسنده کرده و جلوتر نرفته و نهایت امر از سوی کتابهای آسمانی این است که ما به سوی خدا بر می گردیم.انا لله و انا الیه الراجعون آیا این مطالب تا کنون مطرح کردم برای شما قانع کننده بود؟؟؟ برای من که نیست،گویی بازی چرخ و فلک است که سالهاست به دور خود می‌چرخیم و کسی هم نیست که دگمهStopرا بزند و این بازی بی پایان به پایان برسد. از عالم دین و مذهب به عالم فیزیک میرویم ،ببینیم آنها چه میگویند؟ فیزیکدانان و البته برخی از فلاسفه ،فرضیه های دیگری را مطرح میکنند،که از فرضیه قبل(فرضیه دینی مذهبی)سوال برانگیز تر است و مسأله را سخت تر میکند. برخی از فیزیکدانان عالم هستی را بی معنی تصور میکنند که هر چقدر تلاش برای درمان بشود ،باز بی‌معنی تر به نظر می‌رسد. واینبرگ فیزیکدان مشهور ،معتقد است که جهان به مثابه یه صحنه نمایش است،اما فاجعه در متن نیست.فاجعه این است که متنی وجود ندارد!!!!!!!!!!!!!!!!!! او می گوید زمانی که ستاره شناسان در پهنه وسیع کیهان جستجو میکنند،با ستارگان غول پیکری مواجه میشوند که بسیار از خورشید ما بزرگتر است و در جهانی که در طی میلیاردرها سال به شدت در حال انبساط بوده،متولد شده و می گیرند.سخت است ببینم چگونه تمام اینها به دقت هماهنگ شده،تا سکونت انسانها روی یک سیاره کوچک ، ممکن شود. فیزیکدان دیگری میگوید:من باور نمیکنم که جهان برای انسان خلق شده باشد.زمین سیاره ای است که از طریق فرایندهایی طبیعی ایجاد شده است.به عقیده تعداد زیادی از فیزیکدانها،هدفی فراتر از وجود انسان،در عالم آفرینش وجود دارد،ولی این هدف برای ما ناشناخته است و این بزرگی و عظمت جهان خلقت،انسان را به احترام و تکریم او وا میدارد.و....................... حال با تمامی این فروض ،شما فلسفه حیات را چه می دانید؟؟؟
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها