-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
مردم رویای های خود را در بورس دنبال می کنند! بازار بورس، سراب یا واقعیت؟
افتونیوز؛ در اقتصاد بانکزده ایران، بورس تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما به نظر میرسد توجه به بورس در ماههای اخیر شدت گرفته اما باید پرسید رویای سرمایه گذاری در بورس سراب است یا واقعیت؟
بازار بورس چند ماهی است به یکی از جذابترین بازارهای کشور تبدیل شده و سیل نقدینگی ریز و درشت مردم با هدف کسب سودهای نجومی به سمت این بازار روانه شده است. برای اینکه ببینیم چه حجمی از پول وارد بورس شده کافی است بدانیم که در کل سال ۹۸ مجموعا ۳۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد این بازار شده بود اما فقط در فروردین ماه امسال مبلغی نزدیک به۲۰ هزار میلیارد تومان(معادل دوسوم کل پارسال) به حجم نقدینگی بورس افزوده شده و روزانه نیز به طور مدام بر این مبلغ اضافه میشود.
ورود این حجم از پول به بازار سهام از این جهت که این بازار به نوعی کار تامین مالی شرکتهای تولیدی را در وانفسای کمپولی تولیدکنندگان انجام میدهد مطلوب به نظر میرسد. ضمن اینکه دولت هم که این روزها به دلیل سقوط بیسابقه قیمت نفت و شیوع بیماری کرونا با کمبود شدید منابع درآمدی مواجه است ظاهرا از ورود این پولها به بورس استقبال میکند و تلاش دارد برای جبران کسری بودجه به عرضه سهام شرکتهای بزرگ دولتی در بازار سرمایه شتاب ببخشد.
شاید تا اینجای ماجرا، موضوع ورود سیل نقدینگی به بورس امر پسندیدهای به حساب بیاید اما با کمی تامل مشخص میشود اگر این حرکت با مدیریت صحیح همراه نباشد چهبسا میتواند در آیندهای نه چندان دور خاطره تلخ موسسات مالی اعتباری ورشکسته را دوباره احیا کند.
بسیاری این روزها تصور میکنند که بورس بهترین انتخاب برای سرمایهگذاری است؛ هجوم افراد ناآشنا با بورس به حدی بیسابقه بوده که بسیاری از قدیمیهای بورس اکنون را زمان خروج از بورس و شناسایی سود میدانند. برخی هشدار میدهند که هجوم افسارگسیخته سرمایهها به بورس را باید به مثابه یک زنگ خطر برای این بورس کمعمق دانست
بورس بهشت تازه کشف شده
حالا که تورم بیش از ۲۰ درصد است و سود بانکها حدود ۱۵ درصد و بازارهایی مانند ملک، سکه، ارز و طلا دیگر آن جذابیت گذشته را ندارند، مردم از روی ناچاری به بورس روی آوردهاند. داستانهای مرتبط با بازدهیهای ۳۰۰درصدی این بازار هم بسیاری را به این فکر میاندازد که میتوانند از دل این بازار به سودهای بادآورده دست یابند. جالب است که بسیاری که خودشان را هم مسلط میدانند، حتی یک لحظه به این فکر نمیکنند که اگر بازاری این همه سود میدهد، چرا فقط آنها این را میدانند؟
در بازارهایی مانند بورس که در نهایت چیزی خلق نمیشود و آنچه فروخته میشود فقط پیشبینی از آینده است، بسیاری دچار خطای گذشتهنگری میشوند. به عبارتی آنها تصور میکنند اگر بازاری در چند سال گذشته ۳۰۰ درصد سود داده، پس روند سود دادن این بازار در کوتاهمدت هم مانند گذشته خواهد بود. افراد ناآشنا با بورس وقتی وارد میشوند، انتظار دارند کناری بنشینند و همینطور سود کنند. این منطق فقط زمانی جواب میدهد که افراد کمی از این بهشت گمشده خبر داشته باشند. مانند زمانی که بیتکوین تازه خلق شده بود؛ در سالهای اول ۱۰ هزار بیتکوین ارزشی معادل دو عدد پیتزا داشت. آن زمان اگر کسی آینده را میدید و دست به خرید یا ماینینگ بیتکوین میزد، در سالهای بعد ثروت بادآوردهای کسب میکرد؛ همانند کسانی که تب طلا و نفت را زودتر از بقیه درک کردند.
گاهی اوقات بدیهیات فراموش میشود. گزاره بدیهی این است که اکنون که جذابیتهای بورس برای بخش زیادی از مردم مشخص شده، هرگز نمیتوان انتظار سودهای عجیبوغریب را از آن داشت. نهایتا اگر بانکها ۱۵ درصد سود میدهند، بازار بورس هم در حالت عادی سودهایی در همان حدود به سرمایهگذاران میدهد. این در حالی است که بسیاری درباره سودهای ۳۰۰درصدی شنیدهاند و انتظار تکرار آن را دارند و کمتر کسی از تازهواردها هست که نیمه اول دهه ۹۰ بورس تهران را یادش باشد؛ روزهایی که بورس ناگهان سقوط کرد و بلند شدن این بورس خسته نزدیک به پنج سال طول کشید.
ورود فناوری و همگانی شدن بورس
این یک طرف ماجرا بود. حالا اگر فناوری را هم به این وضعیت اضافه کنیم، اوضاع کمی پیچیدهتر میشود. در شرایطی هستیم که به دلایل گوناگون هسته بورس خسته است. در عرضههای اولیهای که مدام رکوردهایش شکسته میشود، معمولا هسته تاب نمیآورد. در روزهایی هستیم که بسیاری از کارگزاریها اگر میتوانستند ترجیح میدادند در عرضه اولیهها مشارکت نکنند؛ بس که فشار زیاد میشود. سالها پیش در روزهایی که شتاب در روزهای پایانی سال تابآوری خود را از دست میداد، برخی بانکها درگاههای کارتخوان خود را به روی شتاب میبستند! شاید بهمرور این پدیده در بورس تهران هم تکرار شود.
در روزهایی که هسته بورس تهران خسته است و صداها به جایی نمیرسد، فناوری در حال دگرگونکردن بورس و سرمایهگذاری در جهان است. بر مبنای آنچه در پرونده اکونومیست درباره ولثتک آمده، اکنون نزدیک به ۶۰ درصد معاملات بورسهای آمریکا (نزدک و نیویورک و…) توسط رباتها و ماشینها انجام میشود. اکنون الگوریتیم تریدینگ توسط ماشینها به یک موضوع روزمره تبدیل شده و این در حالی است که در ایران هنوز یک موجود زنده باید دکمه «اینتر» را فشار دهد. آنهایی هم که با رباتها معامله میکنند، بیسروصدا این کار را انجام میدهند و حجم معاملاتشان اندک است. به نظر میرسد درهای بورس تهران به روی فناوری بسته است و بورس تهران از جهات گوناگون تحت فشار است.
پس یک طرف، حضور گسترده مردم در بورس را داریم که همراه با یک ناآگاهی دستهجمعی است و عمیقنشدن این بورس کمعمق؛ و از آن طرف رشد فناوری در زمینه سرمایهگذاری و بورس را داریم که تهدیدی مهم است. تحول دیجیتال در بورس در حد آنلاین تریدینگ مانده است؛ لازم است اینجا تاکید کنم که وقتی از تحول دیجیتال صحبت میکنم، منظورم گسترش تحلیل تکنیکال نیست. تحلیل فاندامنتال یا تحلیل تکنیکال تنها دو روش و دیدگاه در زمینه سرمایهگذاری هستند. کشیدن چارتها و استفاده از نمودارهای شمعی و… به معنای تحول دیجیتال نیست.
منظورم از تحول دیجیتال تغییر مدلهای کسبوکار و خلق مدلهای جدید فعالیت است. بهعنوان نمونه، کسبوکاری مانند «کنشو» را در نظر بگیرید. وقتی از کنشو صحبت میکنیم، درباره کسبوکاری صحبت میکنیم که «اثر پروانهای» را به دنیای کسبوکار و بورس آورده است. کنشو مدعی است که میتواند تاثیر هر اتفاقی در هر نقطهای از جهان را بر تغییر قیمت هر سهمی اندازه بگیرد و پیشبینی کند. در دورانی که فناوریهای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی چنین دستاوردهایی را ممکن کردهاند، وقتی بگوییم بورس یک کشور هنوز درگیر تابآوری هسته است، آیا منطقی نیست تصور کنیم در چند سال آینده این بورس دچار فروپاشی میشود؟ یا حداقل از قافله جهانی به کلی عقب میماند؟
وضعیت نوآوری در بورس تهران
بورس تهران ظاهرا خانه جدید سرمایهها شده است. مردمی که زمانی در دهه ۸۰ پولهایشان را به موسسههای مالی که از وزارت کشور و نیروی انتظامی مجوز داشتند، بردند، در دهه ۹۰ بحرانی ملی خلق کردند؛ قطعا نقش مدیران این موسسهها را نادیده نمیگیریم، ولی تاوان این اشتباه را همه مردم ایران پرداخت کردند؛ هرچند در زمان توزیع سودهای نجومی فقط آن عده معدود سود میبردند.
سکه و طلا و ارز و ملک به نظر میرسد جذابیتهای خود را از دست دادهاند و در خلاء روشهای گوناگون سرمایهگذاری تنها بورس باقی مانده است؛ بورسی که برای مردم شناختهشده نیست و نگاهشان چیزی مثل بانک است که پول را میگذارند آنجا و سر ماه سودشان را میگیرند! از آن طرف هم بورس از این فرصت استفاده نکرد و پولهای تازهای که وارد بورس شد را اهرمی برای عمیقتر شدن بورس قرار نداد.
در همین رابطه چند روز پیش اعلام شد، در حال حاضر شرکتی در بورس وجود دارد که شش ماه تعطیل بوده و بخشی از سهامش که در ابتدای عرضه در بورس به قیمت ۲۰ میلیارد تومان فروخته شد هماکنون ارزش آن به ۳۸۰۰ میلیارد تومان رسیده است. یا شرکت دیگری که سه سال است طبق حسابرسیهای صورتگرفته مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت است و ورشکسته اعلام شده قیمت سهامش از ۶۰ تومان به ۶ هزار تومان رسیده است. با این اوصاف آیا رشد شاخص بورس نیاز به کنترل ندارد؟ آیا به زعم سازمان بورس و وزارت اقتصاد به عنوان نهادهای ناظر بازار سهام، این رشدها حبابی نیست و مطابقت عینی با واقعیتهای اقتصاد دارد؟
البته شنیده شده استعفای اخیر رئیس سازمان بورس به دلیل نگرانی از همین روند بازار سرمایه بوده و حتی وی طی نامهای به یکی از مسئولان ارشد دولت خواستار اتخاذ تدابیری برای کنترل رشد بیرویه قیمت سهام شده که این نامه به وزارت اقتصاد ارجاع شده و گویا در این وزارتخانه هم اقبال چندانی به آن نشده است. ولی به هرحال آنچه مسلم است اینکه رشد بیمنطق هر بازاری چه بازار سهام باشد یا بازار ارز و سکه یا بازار مسکن و خودرو باید از سوی مسئولان اجرایی و اقتصادی جدی گرفته شود وگرنه عواقب پیشبینی نشدهای خواهد داشت. هرچند شاید ورود نقدینگی به بورس بهتر از سایر بازارها باشد اما در این بازار هم باید با حساب و کتاب با آن رفتار کرد و از سودجویی برخی فرصتطلبان که این روزها دندان طمع برای پولهای مردم تیز کردهاند جلوگیری کرد. به طور مثال برخی افراد که هیچ دانشی از مفاهیم بورسی ندارند و حتی در نوشتههایشان اغلاط املایی(!) یافت میشود با فعالیت وسیع در فضای مجازی اقدام به سیگنالفروشی و اغوای تازهواردها میکنند و از این ناحیه سود فراوانی به جیب میزنند.
در این میان، شنیده شده گروهی از مردم هم به امید کسب سودهای بالا در کوتاهمدت اقدام به دریافت وامهای سنگین کرده یا با فروش اموالشان چوب حراج به زندگی خویش زدهاند. این در حالی است که همواره کارشناسان بازار سهام تاکید فراوان دارند که متقاضیان این بازار از رفتارهای هیجانی پرهیز کرده و با مبالغ اضافی یا پسانداز و با خرید صندوقهای سرمایهگذاری اقدام به ورود به بورس کنند تا خدای ناکرده دچار ضررهای سنگین نشوند.
یک نکته مهم اینکه برخی معتقدند برای کنترل رشد بورس بایستی عرضه سهام شرکتهای بزرگ دولتی در بورس شدت بیشتری یابد تا ضمن عمقبخشی به بازار جلوی رفتارهای هیجانی نیز گرفته شود. این عده همچنین بر این عقیدهاند که عرضههای اولیه سهام شرکتهای دولتی سبب مردمیسازی اقتصاد از یکسو و چابکسازی نهاد دولت از سوی دیگر میشود. این حرفها در شرایطی مقرون به صحت است که با الزاماتی همراه باشد:
نخست اینکه عرضه سهام شرکتهای بزرگ دولتی محدود به ۵ تا ۱۰ درصد نباشد زیرا این میزان عرضه فقط منجر به جذب اندکی نقدینگی برای شرکت مذکور شده و هیچ اتفاق مهم دیگری نمیافتد این درحالی است که یکی از مباحث مهم در مردمیسازی شرکتها تغییر در بلوک مدیریتی است. به عبارتی یکی از معضلات خصوصیسازیهای گذشته همین سوءمدیریتها بوده یعنی نیشکر هفتتپهای که در طول هشت سال جنگ تحمیلی چرخهای تولیداتش از کار نیفتاده بود، با خصوصیسازیهای تصنعی بهدست مدیران ناکارآمد و رانتخوار به خاک سیاه نشست همین قصه درباره هپکوی اراک، کشت و صنعت مغان، پالایشگاه نفت کرمانشاه، شرکت توسعه گردشگری و… تکرار شد. خصوصیسازیهای ۱۴۹ هزار میلیارد تومانی دو دهه گذشته تنها ۲۳ درصد واگذاریها به هدف تعریف شده اصابت کرده است. لذا اگر الان عدهای عرضه ۱۰ درصد سهام شرکت سهام شستا را به خصوصیسازی واقعی ترجمه میکنند باید گفت اینگونه نیست و فقط میتوان آن را به فال نیک گرفت و امید داشت میزان این عرضه آن قدر افزایش یابد که بلوک مدیریتی تغییر کند زیرا با واگذاری ۱۰ درصد سهام شستا در بورس تنها اتفاقی که رخ داده ایجاد یک درآمد حدودا ۷ هزار میلیارد تومان برای تامین اجتماعی است بدون آنکه تغییر و تحولی در مدیریت و ساختار عملیاتی شستا ایجاد شده باشد.
نکته دیگر اینکه عرضه سهام شرکتهای دولتی نباید با عجله و صرفا برای درآمدزایی دولت صورت گیرد زیرا برخی از این شرکتها با توجه ماهیت توسعهای یا حاکمیتیشان اساسا باید همواره در اختیار دولت باشند و واگذاری بدون حساب آنها میتواند لطمات جبرانناپذیری وارد نماید.
و نکته پایانی اینکه، طبق آخرین اطلاعات منتشره در سایت سپردهگذاری مرکزی (سمات)هماکنون تعداد سهامدارانی که کد بورسی برای آنها صادر شده بیش از ۱۱ و نیم میلیون نفر است که احتمالا اکثر آنها اطلاع چندانی از بازار سهام ندارند و فقط برای کسب سود پا در این بازار گذاشتهاند بنابراین مسئولان بورس و متولیان بازار بایستی با استفاده از ظرفیتهای رسانههای دیداری و شنیداری به افزایش آگاهی مشتریان بازار سهام همت کنند و آنها را نسبت به چالشهای پیش رو هشیار کنند.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!