اصلاحات ساختاری و بازسازی در ساختار اصلاحات

اصلاحات ساختاری و بازسازی در ساختار اصلاحات
افتونیوز؛ ماهیت پیچیده و ساختاری بحران‌های جاری ایران به آشکارترین کلام پیام می‌دهد که هیچ راه‌حل ناگهانی و کوتاه مدتی برای عبور از این شرایط وجود ندارد و انتظار معجزه‌ای را نمی‌توان داشت که بدون اصلاح ساختارهای معیوب و صرفاً با اتکا و اکتفا به تغییرات روبنایی و نشاندن فرد یا جریاناتی ولو خیرخواه و نیک‌اندیش بر مسند پابرجای مطلق‌بینی، مطلق‌گویی و مطلق‌خواهی، نجات‌بخش ملتی شود که مبتلا به استبدادی سه‌هزار رساله است. «اصلاحات» یگانه راهبرد قابل اعتمادی است که مسیر مطالبات را از شتاب‌زدگی بر حذر می‌دارد و واجد ویژگی‌های توامان «بهبودخواهی» و «زمان‌دهی» است. «اصلاحات» الگوی فرصتی تدریجی برای عبور کم‌هزینه، توام با تامل و امکان وصول به نتایجی پایدار را در چارچوب منافع ملی، تمامیت ارضی، تامین امنیت عمومی و رشد جنبش اجتماعی دمکراسی‌خواه و درون‌زای ایران ارایه می‌دهد و مانعی جدی در برابر هرگونه اراده بازتولید خشونت، توقف فرآیند گذار به دمکراسی، روندهای ارتجاعی و ابتلا به هرج و مرج یا نظامی‌گری پدیدار می‌سازد. ساختار ویژه قدرت در نظام جمهوری اسلامی که فرصتی برای رشد ظرفیت‌های نهادهای غیرمتاثر از آرای مردم را پدید آورده است و نیز ظهور بحران‌های ساختاری، یادآور می‌شود که تبیین مفهوم اصلاحات ساختاری و تعهد به آن، نخستین مرحله در فرآیند «بازسازی» است. کنشگران اصلاح‌طلب باید از کلی‌گویی و ارایه راهکارهای شعاری و روبنایی بپرهیزند و در قبال معضلات معیشتی و بحران‌های چندلایه و ساختاری موجود، مسئولیت مشارکت در فرآیندی موثر و عمل‌گرایانه را بپذیرند که در گام اول، ناظر بر اصلاح ساختارهای معیوب و معارض با اهداف، ضرورت‌ها و نیازهای تردیدناپذیر اجتماعی باشد. جنبش دوم خرداد با اتکا بر یک فرصت‌شناسی تاریخی و زمینه رای اعتراضی که در مناسبات ذهنی و حافظه تاریخی ایرانیان، ظرفیتی شناخته شده است، توانست به پیروزی کاندیدای اصلاح‌طلب دست یابد. اما این توفیق‌های عملی، چندان متکی به رشد بنیان‌های تئوریک، منسجم و بومی نبود. اصلاح‌طلبان، مفاهیم اصلاح‌گرانه را از نشست‌های مجله کیان در اوایل دهه هفتاد و آموزه‌های امثال هابرماس و فوکو آموخته بودند و آشنایی چندانی با تولیدات فکری و سابقه سیاسی پیشگامان گفتمان بومی ِ ایرانی و اسلامی اصلاحات سیاسی و دینی پس از انقلاب اسلامی نشان نمی‌دادند که پرچمدار آن، روشنفکران دینی و افراد و جریاناتی مانند مهندس بازرگان و نهضت آزادی ایران بودند. عدم ارایه تعریفی روشن از اصلاحات که در بر گیرنده ابعادی فراتر از کسب قدرت و حضور در انتخابات باشد و نیز پرش متعمدانه و توجیه‌ناپذیر از سابقه تاریخی دهه نخست انقلاب و بی‌عنایتی به بازخوانی این دوران مهم، از جمله دلایل مهم گسست تاریخی جنبش اصلاحات و از جمله عوامل اصلی تنزل سرمایه اجتماعی آن است اکتفا به ساخت حزبی و عدم بهره‌گیری از ظرفیت تشکیلات جبهه‌ای و موید همکاری‌های جمعی، از دیگر کاستی‌های جریان اصلاحات ارزیابی می‌شود که موجب پژواک نیافتن مواضع اصلاح‌طلبانه در افکار عمومی را رقم زده و حتی در برخی برهه‌های سرنوشت‌ساز، موجبات وحدت‌شکنی را فراهم آورده و مانع از همگرایی و هم‌افزایی نیروها و کاندیداهای متفرق اصلاح‌طلب شده است. منبع :روزنامه سازندگی
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 احمد 1399/2/8 11:0:14

    اصلاحات مرد بدبخت

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها