راه طی شده اصلاح‌طلبی؛ بحران ایده حکمرانی

راه طی شده اصلاح‌طلبی؛ بحران ایده حکمرانی

محمدعلی وکیلی - در این دهه، تحولات شگرفی در جهان رخ داده است. خصوصاً تغییرات حوزه تکنولوژی اطلاعات، به یک معنا، جنس جهان را تغییر داده است‫ به طوری که می‌توانیم بگوییم وارد جهان جدیدی با مسائل جدیدش، شده‌ایم. در نتیجه‌‫ این تحولات، مفهوم قدرت نیز تغییر کرده است. مولفه‌های جدیدِ قدرت‌ساز متولد شده‌اند و مولفه‌هایی نیز متروک شده‌اند. مفهوم قدرت در این جهانِ نوین، نیازمند تامل جدید و جدی است. تغییر در این مفهوم، مفاهیم بنیادین این حوزه را به ‌طور طبیعی متحول کرده است. تلقی جدیدی از کارآمدی، شفافیت، نظارت، پاسخگویی و... در ناخودآگاهِ انسانِ جدید ساخته شده است. امکان‌ها و امکانات حکمرانی متحول شده است. در پرتو این تغییرات، ایده حکمرانی نیازمند بازاندیشی و بازتعریفی است. در پرتو این مقدمه فشرده، می‌توان انتظار داشت که جریان‌های سیاسی به ‌وضوح تجدیدنظرهایشان را نسبت به این تغییرات مشخص کنند. غیبت این تجدیدنظرها چیزی نیست که از دیده‌ها پنهان باشد و بخواهیم برای آن احتجاج بورزیم. به طور کلی، پیش از این تحولات نیز یکی از نقدهای مهم بر احزاب سیاسی در کشور، عدم داشتن منشور کشورداری بود. از پیش از انقلاب، دو مشکل اساسی در کشورداری ما وجود داشت و همچنان نیز وجود دارد. یکی اینکه همیشه دیوان‌اداریِ کشورِ ما پرهزینه بوده است و دیگری اینکه فرآیندهای کشورداریِ ما غیرشخصی نبوده است. این دو چالش مهم همیشه وجود داشته است. هرچند گاهی به سبب آرایش خاصِ قدرت در ایران، نظارت بر اصلاح‌طلبان بیشتر می‌شد و لذا در کارنامه اصلاح‌طلبان بعد از انقلاب، قدرت، غیرشخصی‌تر اداره شده است اما به طور کلی نسخه‌ای برای این دو چالش از آستین هر دو جریان کشور بیرون نیامده است. حداکثر نسخه اصلاح‌طلبان، دموکراتیزاسیون بوده است. نسخه‌ای که به قدری بزرگ و مبهم است که تکلیفش با خیلی از مسائلِ حکمرانیِ ما مشخص نیست. اخیراً نیز یکی از تئوریسین‌های مهم اصلاح‌طلب، در پاسخِ مداقه‌های مدعیانِ ایده «حکمرانی خوب»، به طعنه گفته است که اصلاً معنای اینگونه مفاهیم را متوجه نمی‌شوم و هرآنچه از این جزئیات شما می‌خواهید، در دموکراسی وجود دارد و از رهگذرِ پروژه دموکراتیزاسیون به کف می‌آید. او به صراحت گفته است که به جای تلاش جهت تحقق «حکمرانی خوب»، پروژه دموکراتیزاسیون را باید تقویت کرد. این ادعا تا بیست سال پیش می‌توانست تاحدی درست تلقی شود‫ اما تجربه‌های کنونیِ ما‫ این ادعا را تایید نمی‌کند. تجربه‌هایی اکنون در دنیا وجود دارد که در آن انتخابات، پارلمان، قانون و مطبوعات همه آمده است اما لزوماً کارآمدی محقق نشده است. حتی در همین ایران نیز‫ ما تجربه نهاد شورای شهر را داریم که دموکراتیک‫ترین نهاد در کشورمان است اما به هیچ وجه کارآمدترین نهاد در کشورمان نیست. باتوجه به اطلاعات در دسترس، پیشاپیش می‌توانم حدس بزنم که یک پایشِ دقیق، می‌تواند نشان دهد که اداره شهر و شهرداری، بعد از تشکیل پارلمان‌های شهری، نسبت به قبل از آن، کم‫هزینه‌تر و بهینه‌تر نشده است. حتی با دموکراتیک کردنِ فرآیند انتخاب و نظارت بر شهردار، امکانِ شخصی شدنِ قدرت منتفی نشده است! حاجت به تاکید نیست که این سخن به هیچ وجه به معنای مخالفت با دموکراسی و یا بی‫فایده بودنِ پروژه دموکراتیزاسیون نیست. این تجربیات نشان می‌دهد ما ایده‌ای برای حکمرانی نداریم و یا دست‌کم ایده دموکراتیزاسیون، به قدری کلی و مبهم است که نمی‌تواند همه مسائل کشورداری ما را حل کند. یعنی نیازمند منشور دقیق‌تر و جزئی‌تر برای کشورداری هستیم. قدرت به لحاظ مفهومی ورق خورده است اما ما همچنان مشق قدیم می‌نویسیم. احزاب ما هیچ برنامه عملیاتی مشخص و دقیق برای حل چالش‌های جدید ارائه نداده‌اند. تنها به گفتن پاره‌ای از توصیه‌های قدیمی مبتنی بر پروژه دموکراتیزاسیون بسنده می‌کنند. ایده‌هایمان به مثابه تورهای ماهیگیری شده‌اند که در گذر زمان به قدری شُل و سوراخ‌هایش چندان فراخ شده است که توانایی صید هیچ ماهی‫ای را ندارد. شاید این بخشی از علتی است که باعث شده، به رغم تمایل مردم به اصلاحِ حکومت، اما از جریان اصلاحات روی گردان باشند. مردم انگار شهوداً دریافته‌اند که نسخه‌ای رهایی‫بخش و شفابخش در منظومه سخنان ما وجود ندارد. حقیقتاً ما بحران ایده حکمرانی داریم.

شهریارا سخن نغز تو قولی‌ست قدیم/ سخنی تازه گرت هست بگو گوش کنیم

 
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها