خامی و خائیز سالها در آتش ِ سُرب ِ گلوله ی تفنگ های شکاری و ته مانده ی سیگار جهالت ما سوخته اند

خامی و خائیز سالها در آتش ِ سُرب ِ گلوله ی تفنگ های شکاری و ته مانده ی سیگار جهالت ما سوخته اند
این روزها ، سنگ به سنگ و سطر به سطر ِداستان ِ کوه های استان ِما ، حُزن انگیز و غصه دار است . اینبار فضای مجازی به انحا و طُرق مختلف ، سریع تر از باد ،خیزبرداشته تا این خبر را در گوشه به گوشه ی این کشور پخش نماید که : دار و ندار ِ میراثی و تاریخی ِ دو برادر به نام های ( خائیز وخامی ) در آتش میسوزد و فریاد رسی نیست ... از گریه ی بلوط های تنومندی خبر دادند که حکم ِ یک ریش سپید را میان قبیله داشتند . از خزان دهشتناک ِ عمر ِجوجه کبگ های اسیر میان ِ شعله ی بی رحم آتش ، عمق ِ دردها و زخم هایی که هیچ وقت نگاشته نخواهند شد و باید آنها را تنها بدون حرف و کتابت ، تا همیشه ی این روزگار گریست ... من اول بار بعد از آن شعر دبستانی، بعینه دردناک ترین تصویر رادیدم و گریستم 👇🏻 یکی روبهی دید بی دست و پا دیدم اما اینبار با دست و پای سوخته در آتش و تو بعدا در مسیر تاریخ ، درد ِ جگرسوز ِ نهفته در فریاد و فغان آن مرد عشایری متعهد را در (واویلا سردادنش ) خواهی شنید... به راستی ، مدرک ِ من ِ کتاب خوانده ، چقدر حقارت ِ خویش را در برابر ِ ارتفاع ِ فهم آن قهرمان ِ مانای خائیز فریاد خواهد زد...!؟ اینجا استرالیا نبود .کوه ِ خامی وکمی آنطرف تر، برادر معمر و سالخورده اش ، یعنی؛ کوه خائیز بود که سالها درآتش ِ خامی ِ ما سوخته و زخم برداشته اند. تاچشمت کار می کند ، آتش می بینی و خاکستر ِ درختانی که زنده زنده در شعله ی بی رحم آتش جان می دهند و چه چیزی جانگدازتر و وحشیانه تراز ریختن ِ خون ِ بلوط های بی آزار وبیگناه ِ زاگرس ... برای من ، هیچ قتلی ، غارتی و جنگی درطول تاریخ ، وحشیانه تر ازریختن خون ِ درختان بلوط نبوده است . آری !سالهاست که خام بودن ما ، کوه ِ خامی را آتش زده است و جگر ِ کوه ِخائیز نیزاز داغ برادر سوخته و کباب گشته است . کدامین ضلع و گوشه از فرهنگ ِ غنی و کهن ِ این اقلیم و مرزوبوم جویده شده و آسیب دیده است که اینچنین می لنگیم ؟ چرا از تقریر و تحریر ِحقیقت، لرزان و ترسانیم و پا عقب میکشیم ؟!!! من و تو که اینهمه نبود ِ بالگرد ِ آبپاش را در فضای مجازی هوار می کشیم و آهنگ های غمین میگذاریم که (( کاری از دستم برنمی آید)) مگر بی خبریم از اینکه خائیز و خامی سالهاست از سرخی ِ سرب ِ گلوله های آتشین ِ تفنگ های شکاری و ته مانده ی سیگارِ جهالت ِ من ، تو و دیگری سوخته اند ، نفس نمی کشند و صدایشان هم در نمی آید و شروع این قصه ، باز سوختن است و سوختن و سوختن !!! من و تو چه می دانیم که این دواسطوره ، زخم برداشته ی تعصب و جهالت ِ دامنه دار و تمام نشدنی عده ای بیمار و ناقص العقل اند... و تونیز بهتر از من میدانی که درخت ِ فرهنگ ، اگر درزمین ِ ذهن و بینش ما کاشته شود و آب داده شود ، دیگر بلوط ها نمیسوزند وچرنده ها ، خزنده ها و پرنده ها در آتش ِ جهالت کباب نمیشوند . حتماتو بیشتر دیده ای و خوانده ای که وقتی درخت ِ فرهنگ پژمرده و خشک گردد ، ما به دنبال ِ آبپاشی برای پاک کردن کردن اشتباه ِ خویش میگردیم . مرورکنیم این واقعیت ِ تاریخ را 👇🏻 هرگوشه ی تاریخ و جغرافیا که فرهنگ نحیف و کم رنگ بوده است ، سوختن ، بیشترین شعله ها را کشیده است . اگر درخت ِ فرهنگ آبیاری شود ، ساختن جای سوختن را پر می کند و خائیز و خامی در اوج ِ سبزی و نشاط ، نغمه ی امیدبه زندگی را سر می دهند. کسی چه می داند که همین خامی ، خائیزو بزرگترشان ، یعنی ؛ دنای جاوید بوده اند که حماسه ها ، اشعار ، ترانه ها ، تاریخ و باورهای این سرزمین را در میان اذهان ،افکار و زبان ها ساری و جاری ساخته اند. آری ! بنویسیم و تکرار کنیم که خائیز و خامی ِ خیال پرور و خیال آفرین ، از خام بودن ما آتش گرفته اند و هویت و باور ِ نیاکان ما بربلندی های سیاه و زغال شده ی این دو ،شکاف و ترک برداشته است. بنویسیم که خائیز و خامی بخشی از شناسنامه و هویت ما بوده اند و ما چه بی خبر و بی تفاوت به جنگ با هویت ِ خویش پرداخته ایم . بنویسیم که وقتی جهالت ها، هر آن در حال جرقه زدن می باشند ، تدبیرها نیز خاکستر خواهند شد . بنویسیم تا وقتی میان ِ ساختن و سوختن تمیزی قائل نیستیم باز صدها بالگرد ِ آبپاش، قادر به خاموش کردن ِ شعله ی خطاها و لغزش های گسترده ، تکراری و همیشگی ما نیستند. فراموش نکنیم ، سرانجام روزی آه ِ سوزناک بلوط های آتش گرفته و حیوانات زبان بسته دامن ما را خواهد گرفت. درپایان ، از طبیعت و حیات وحش عذر خواهی کنیم و تشکر کنیم از همه ی کسانیکه در اطفای حریق کوه خائیز و خامی نقش داشته اند . منصفانه مرور کنیم که همگان مسئولیم . فقط مدیران مسئول نیستند . بعضی از ما خود ، شاخه ی درخت ِ فرهنگ را شکسته و سوخته ایم . آری ! بنویسیم که از ماست که برماست سید ابوتراب دولتخواه
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 پ.طاهری 1399/3/17 19:19:2

    عالی بود.دوبرادرخامی وخاییز

    پاسخ
  • 2 اسماعیلی 1399/3/14 14:23:49

    دست مریزاد

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها