آیا می‌توان با دست خالی در برابر حوادث طبیعی ایستاد؟

آیا می‌توان با دست خالی در برابر حوادث طبیعی ایستاد؟
این روزها با آتش‌سوزی‌های وسیع و مکرر در مناطق مختلف کشوراعم از مراتع و جنگل‌ها و مناطق شهری ‌روبه‌رو هستیم. صرف‌نظر ازگستردگی بی‌سابقه این حوادث تلخ، آنچه همچون سالیان گذشته باعث نگرانی و اعتراض مردم واقع شده است واکنش کند دوایر مسئول دولتی و کمبود تجهیزات اطفای حریق برای مقابله و کنترل حریق است. مشکلاتی که در زمان وقوع سایر بلایای طبیعی و حوادث بزرگ نیز قابل مشاهده هستند. در زلزله‌های بزرگ و ویرانگر سالیان گذشته، یا بارندگی و سیلاب‌های ویرانگر بهار سال گذشته یا حتی بارش‌های سنگین برف در مناطق کوهستانی، مردم درگیر حادثه با مصایب فراوانی از جانب این کندی واکنش و کمبود تجهیزات لازم برای امدادرسانی و کنترل دامنه مخرب حادثه ‌روبه‌رو بودهاند. اما این مشکل مزمن از کجا سرچشمه میگیرد و چرا حل نمی‌شود؟ واقعیت اول این‌که کندی واکنش نهادهای مسئول به این وقایع خارج از رفتار عمومی نهاد دیوانسالاری کشور نیست. بوروکراسی پیچیده، موازی‌کاری و عدم شفافیت و تفکیک وظایف نهادهای مسئول پدیدهای نیست که قسمتی از دیوانسالاری کشور از آن مستثنی باشد. در زمان وقوع حوادث اما این آفت ساختاری ملموس‌تر و البته دردناک‌تر و آسیب ‌زا‌تر میشود. رفع این کندی و لَختی مضرّ، نیاز به نوعی انقلاب ساختاری در اداره کشور دارد. در مورد تجهیزات و امکانات مورد نیاز برای امدادرسانی و کنترل دامنه حوادث، دو عامل موثر هستند. اول کمبود منابع برای تهیه و توزیع تجهیزات امدادی که با توجه به گستردگی جغرافیایی کشور و تنوع اقلیم، تامین منابع نیاز به تخصیص ویژه و فراتر از اندازه معمول بودجه سالانه دارد. تکیه بر امدادرسانی خودجوش مردمی به عنوان راه حل اصلی، آدرس غلط دادن است.  چه این‌که جایی که از دست دوایرعریض و طویل دولتی کاری ساخته نیست، از مردم گرفتار هزار مشکل برای زندگی روزمره چه توقعی میتوان داشت. در مورد امکان تهیه تجهیزات در صورت وجود منابع، واقعیت تلخ این است که شرایط تحریم شدید و طولانی، تهیه بسیاری از این امکانات از کشورهای دیگر را ناممکن کرده است. در شرایطی که حتی امکان خرید اتوبوس درون شهری و واگن مترو برای دولت میسر نیست، به عنوان مثال خرید هلیکوپتر اطفای حریق یا ماشین‌آلات راهسازی برای امدادرسانی در سیل و زلزله جای خود دارد. شاید تنها امکان منطقی برای جلوگیری از آسیب دیدن مردم از حوادث، گسترش آموزش عمومی و ارتقای دانش و فرهنگ استفاده از منابع طبیعی و روش‌های پیشگیری از آسیب دیدن در مواقع بروز حوادث باشد.  مواردی که اگر تبدیل به فرهنگ عمومی و پذیرفته شده در مردم شوند، درصد قابل توجهی از آسیب‌های ناشی از واکنش نادرست مردم حادثه دیده در حین وقوع حادثه کاهش خواهد یافت. ظاهرا و غمگنانه باید گفت که در رویارویی با حوادث، کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من! آرش رازانی
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها