برای البرز زارع

برای البرز زارع
برای البرز زارع چه در شکوه و اوج چه در شکست های تلخ چه در زمانه ی غرور چه روزهای درد و رنج چه با قلم چه با تفنگ چه آنکه بر کشیده شد به ارگ شهر چه او که ایستاده در غبار چه شمع سوخته چه رگ بریده ها چه خط ما زبان ما و شعرهای ما چه کوه و رود ما چه شیون و سرود ما تمام مرز و بوم ما همین که هست اگرچه نیست همان که خوب اگر چه کم همینکه زنده ایم اگر چه خسته ایم به خون نامی شهید کشیده شد چه ما و سرزمین مان که پا به پای هم به هر بهار به هر بلوط به لاله های واژگون به هر شقایقی و عاشقی که هست از او که هست "همان ز جان گذشته ها که زنده اند" از او که با نثار جان خود کیان سرزمین عشق را دوباره حفظ کرده است هنوز تا همیشه یاد می کنیم. یونس هدایت مقدم
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها