-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
خیلی دور خیلی نزدیک
افتونیوز _ مسئله نگارنده در این نوشتار چند سؤالی بود که ذهنم را درگیر کرد ازجمله اینکه: چرا تبریز و ارومیه بافاصله صفرکیلومتری نسبت بهم خیلی از هم دورند؟ ( خیلی دور – خیلی نزدیک). مگر ما چه نقشی در انتخاب محل تولد، منطقه، طایفه و ... خود داریم؟ چرا استان کهگیلویه و بویراحمد از نظر بافت جمعیتی به تبریز شباهت دارد، ولی از نظر رفتاری مانند ارومیه عمل می کنیم؟
جهت پاسخ بدین سوالات سعی بر نگاه جامعه شناختی خرد محور در مناطق مذکور داریم. استان آذربایجان شرقی جامعه ای با تقریبا غلبه جمعیتی ترک و شیعه محور، این استان کم ترین شکاف را در درون خود از نظر قومی و مذهبی و با مرکز از جهت مذهبی دارد اما در فاصله صفر کیلومتری آن استان آذربایجان غربی قرار دارد که ملقمه ای است از شکاف های مذهبی- قومی ( شیعه- سنی، ترک- کرد). استان آذربایجان شرقی با استفاده از پتانسیل و ظرفیت یکدست و همراه بودن جامعه خود، نگاهی کلان در سطوح های مختلف سیاسی، اقتصادی، ورزشی و ... دارد. چالش این استان در درون نیست بلکه چالش برای سهم خواهی در معادلات کلان کشور در عرصه های تصمیم گیری و اثرگذاری است. اما استان آذربایجان غربی درگیر چالش های درونی خود است که مثلا ترک ها شورا را بدست بگیرند یا کردها، فرماندار از کدام قوم باشد و نماینده از کدامین مذهب. از سطح خرد تا عالی ترین مشاغل در استان تا بالاترین سطوح مدیریتی، نگاه این استان بیشتر درگیر چالش های داخلی و به همین علت زمینه را برای توسعه خود فراهم نمی آورد. انگاره های ذهنی شکل گرفته از گروه های مختلف نسبت بهم منجر به نداشتن نگاه توسعه محور شده است. به همین خاطر است که باید در مورد این دو استان گفت، با اینکه خیلی بهم نزدیک اند اما در واقع خیلی از هم دورند.
استان کهگیلویه و بویراحمد از حیث بافت جمعیتی همانند آذربایجان شرقی است اما از حیث رفتار همانند ارومیه، مساله در استان ما شکاف قومی- مذهبی نیست، چرا که همه تقریبا یکدست لر و کاملا شیعه اند. مساله در استان ما موقعیت سوژگی است. این واژه را یک کم باز می کنم تا مقصود بهتر قابل فهم شود. موقعیت سوژگی یعنی اینکه شما زمانی که چشم به جهان گیتی می گشایید هیچ نقشی در انتخاب والدین، مکان تولد، دین، مذهب، جنسیت، نام، طایفه یا قوم و ... خود ندارید. شما سوژه ای هستید که در یک موقعیتی بدنیا آمده اید و خود در انتخاب آن سهیم نبوده اید. بخشی از این موقعیت سوژگی قابل تغییر است. مثلا می شود دین، مذهب، نام و ... را تغییر داد حتی می توان نقل مکان کرد اما برخی موارد دیگر قابل تغییر نیستند، وابستگی به یک قوم یا طایفه، والدین و جایی که تولد یافته اید همیشه همراه شما هستند. استان ما دقیقا درگیر همین بخش دوم شده است و بیشترین چالش را در درون خود با همین بخش دارد. این استان نمودی است از درهم آمیختگی ویژگی های مدرن شهری و ارتباطات سنتی. که در آن هنوز پیوندهای طایفه، منطقه ای یا محلی گرایی حاکم است و در بیشتر رفتارهای اجتماعی نقشی تعیین کننده دارند. در سطح کلان اصطلاحات « بویراحمد بالا» و « بویراحمد پایین»، « سردسیری» و « گرمسیری» « یاسوجی» و « دهدشتی»، « یاسوجی» و « گچسارانی» در سطح خرد نیز تقسیم بندی های طایفه ای نمونه هایی از دسته بندی ها در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد را تشکیل می دهند. ما در انتخاب نازل ترین شغل ها تا بالاترین سطح مدیریتی درگیر انگاره های ذهنی نسبت بهم شده ایم و جامعه یکدست مذهبی و قومی را به جامعه شکاف زی منطقه و طایفه ای تبدیل کرده ایم. خوب تا زمانی که این نگاه حاکم باشد نباید اولا انتظار توسعه و پیشرفت داشت و ثانیا نگاه کلان و بودن در سسطوح بالای مدیریتی. بنابراین تا زمانی که نوع نگاه مان را به افراد و جامعه تغییر ندهیم با چند پروژه و چهار کارخانه توسعه و پیشرفتی حاصل نخواهد شد. براساس شایستگی افراد را انتخاب کنیم نه منطقه محل سکونت.
استانی که کمترین شکاف را دارد چرا باید خود را درگیر مباحث پیش افتاده کند؟ حتی در استان ما علما و بزرگان حوزوی هم یکدست بودند و کمترین اختلاف را داشتند برخلاف برخی استان های دیگر که بین علما اختلافات بنیادی را شاهد بودیم. با این پتانسیل یکدست بودن در سطح بافت جمعیتی و مذهبی چرا باید برای جامعه شکاف ایجاد کرد؟.
شاید این سوال مطرح شود که تاریخ آذربایجان با استان کهگیلویه و بویراحمد قابل مقایسه نیست و زمانی که ولیعهد قاجار باید در آذربایجان مشق سیاست می کرد ما از سیاست دور بودیم یا در کورانی که آذربایجان مشروطه را مدیریت می کرد ما نمیدانستیم مشروطه چیست. اما در پاسخ خواهیم گفت که گذشته تاریخی الزما نمی تواند عاملی برای توسعه باشد کما اینکه خیلی از استانها یا کشورها هستند که قدمتی به درازای اولین نوع بشر دارند ولی امروز در جامعه و جهان جایگاهی ندارند.
صادق پناهی نسب
دانشجوی دکتری جامعه شناسی
پژوهشگر حوزه اقوام
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری شاعر هماستانی در دهدشت
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
نظرات ارسالی 1 نظر
سپاس از استاد گرامی
پاسخ