چرا مردم دروغ‌باور شده‌اند؟

چرا مردم دروغ‌باور شده‌اند؟

موج شایعات و تخریب‌ها پیرامون سند همکاری ایران و چین به حدی بود که چندین نوبت مسئولان وزارت خارجه مجبور به واکنش شدند. این دومین یادداشت هفتگی است که به این امر اختصاص می‌دهم. در سرمقاله شنبه گذشته نیز به همین موضوع پرداخته بودم. حجم اخبار به‌ قدری است که در طول این یک هفته، این سند همکاری، از موضوعیت نیفتاد! حقیقتاً انگار حجم شایعات و اخبار غیررسمی زورش به اخبار رسمی می‌رسد. این یک شکست سنگین برای دستگاه‌های رسمیِ اطلاع‌رسانی است. اعتماد به اطلاع‌رسانی‌های رسمی به‌قدری پایین آمده است که حتی باوجود انتشار اسناد این توافق، باز از قدرت تخریبِ شایعات کاسته نشده است. چرا همواره مسئولان در پس هر توافقی باید انرژی هنگفتی به‌پای تکذیب‌ها و توجیه آن اقدام خرج کنند؟ آیا این نتیجه پنهان کاری و عدم شفافیت نیست؟ قطعاً اگر مردم را امین بدانیم و پیش اینکه دیگران مرجع افشای اخبار باشند، خود، اصل ماجرا را با مردم درمیان بگذاریم، سرنوشت این نخواهد بود و دوقطبی‫های کاذب هم شکل نمی‌گیرد. اکنون بخش عظیمی از انرژی کشور، مصروف خنثی‫سازی شایعات می‌شود. قطعاً این وضعیت، مدل بهینه حکمرانی نیست. شبکه‌های اجتماعی این ظرفیت را داشت که بخشی از بارِ دستگاه‌های رسمی را به دوش بکشد و هزینه حکمرانی را پایین بیاورد، اما اینجا کارکرد کاملاً متفاوتی پیدا کرده است.

به‌قدری با مردم پنهان کاری کرده‌ایم که بیش از هر گروهی، شایعه‌سازان و تخریب‌چیان از بستر شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. چندان اعتمادها را سوزانده‌ایم که مردم دروغِ علیه ما را بیش‌تر از خبرِ راستِ ما باور می‌کنند. اما گذشته از اینکه وضع کنونی، آینه عملکرد ما است، معتقدم می‌توان این ذهنیت حاکم بر حوزه عمومی را اصلاح کرد. می‌توان اعتمادها را احیا کرد؛ اما به ‌شرطی که دست‌کم به اندازه اعتمادِ ویران شده، رویه‌ها را اصلاح کرد. قطعاً تغییراتِ جزئی، باورناپذیر است. چرا طرح‌های شفافیتِ موضعی، هیچ‌کدام نتوانسته است اعتماد جامعه را بازسازی کند؟ چرا برخوردهای مقطعی و محدود، امیدی در مردم نمی‌آفریند؟ همه به همین علت است که حجم ویرانی‌ها با این تغییرات جزئی قابل مقایسه نیست. معتقدم هنوز این امید وجود دارد که با اصلاحات بنیادین و تغییرات جدی، اعتماد مردم احیا شود. در وضعیتی که میان دولت-ملت بی‫اعتمادی وجود داشته باشد، هر تغییر جزئی نه ‌تنها اعتمادی نمی‌آفریند بلکه می‌تواند تبدیل به ضدخودش شود و به خدمت به خیانت ترجمه شود. اما به محض تغییر در وضعِ اعتمادِ دولت-ملت، همه چیز عوض خواهد شد و مردم با همدلی، تغییرات را فهم و دنبال می‌کنند. ما نیازمند یک تکانه جدی به‌ میانجی یک اقدام جدی در مناسبات میان حکومت و ملت هستیم تا فضا عوض شود!

*سرمقاله ابتکار
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 کریمی 1399/5/6 10:40:7

    با سلام و احترام خدمت آقای دکتر؛ تا همین چند وقت قبل به تبعیت از فضای حاکم بر حاکمیت کشور و ایدئولوژی مندرج در منابع درسی در صف مخالفان قرارداد ترکمنچای بودم ولی امروز وقتی دقت می کنم می بینم هر دولت دیگری هم بود همان کار را می کرد قاجار و پهلوی و جمهوری اسلامی هم تفاوتی در اصل ماجرا نداشت. دلیلش هم این است که دولت ها دغدغه وضع موجود را دارند و برای برون‌رفت از وضعیت بحرانی ناگزیرند به انتخاب هایی دست بزنند که در شرایط نرمال نمی‌کنند. اینک آقای دکتر مائیم و قرارداد ۲۵ ساله با کشور قدرتمند چین؛ اگر هنوز صدایت به جایی می رسد به گوش آقایان برسانید که پهلو زدن به قدرت کار آسانی نیست و تبعاتش کمتر از ترکمنچای نیست. چین اگر دست بر مقدرات کشور گذاشت به آسانی نمی‌توان دست او را کوتاه کرد. آنها همانند تورهای ماهیگیری‌شان همه چیز را می‌روبند و می‌برند. حتما در چند جا هم سرمایه‌گذاری هایی خواهند کرد و حتما داروی مسکنی بر وضعیت بحرانی جامعه ما خواهد بود اما تبعات سنگین برای کشور خواهد داشت که تا سال ها همانند حکومت قاجار مورد لعن و نفرین قرار خواهیم گرفت. اگر نمی‌توانید از طرق معمول ارتباط‌تان با نظام بین الملل را حل کنید بگذارید به همین دردی که گرفتارش هستیم، مبتلا باشیم ولی این کار به صلاح نیست به خصوص که متوجه شدید دوستان مجلسی از رئیس تا بقیه نیز اعلام موافقت و آمادگی برای همکاری کرده‌اند. مطمئن باشید آینده روشنی در انتظار نظام اسلامی از بابت این قرارداد نخواهد بود. والامر الیکم. دوستدار شما- کریمی

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها