-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
مصدق ماند و میماند
این قصه را الم باید که از قلم هیچ ناید «بایزید بسطامی»
افتونیوز - ۳۰ تیر ۱۳۳۱ من در اراک بودم. در مغازه دایی بزرگوارم جناب طباطبایی که عمرش دراز باد در بازار نشسته بودم. ما آن روزها تابستانها به هوای خوش اراک پناه میبردیم. هوای دلپذیری داشت و بوستانهایی نزدیک شهر همچون «کرهرود» و «سنجان». باغهایی پر انگور و درختانی سر به فلک کشیده و مردمی روراست و سرراست همچون درختان بلند آن روزگاران. تعلق من و خانواده ما به اراک از آنجا ناشی میشد که نخست خانواده پدری من از آن شهر زیبا بودند و دکتر محمد مصدق تبارش به آشتیان بازمیگشت. از شگفتیهای روزگار این است که ۳ منطقه وابسته به اراک هر یک بزرگان فراوانی در دانش و داد و ادب به ما در ایران هدیه دادهاند و آن ۳ منطقه «آشتیان» و «فراهان» و «تفرش» هستند. پدرم میگفت تبار مصدق از ولایت اراک است یعنی عراق عجم. در دکان داییام نشسته بودم. ۶ سال بیشتر نداشتم ۳۰ تیر ۱۳۳۱٫ به ناگاه جمع انبوهی در بازار روان شدند و فریادشان زیر سقف بازار قدیمی اراک پیچید. آنان بانگ میزدند: یا مرگ یا مصدق. از داییام جویا شدم چه شده؟ و او برایم شرح داد که به فرمان شاه، مصدق از نخستوزیری خلع و «قوامالسلطنه» به نخستوزیری برگزیده شده. به خانه که رفتیم از رادیو سخن قوام را شنیدیم که او این جمله را تکرار کرد: کشتیبان را سیاستی دگر آمد. بعدها خبر رسید که در ۳۰ تیر بسیاری در تهران به خاک و خون کشیده شدند و قوام سقوط کرد و از سر ناچاری شاه و مجلس رضایت دادند که مصدق بار دیگر نخستوزیر شود. از شگفتیهای روزگار این است که در دوران بسیار اندک حکومت قوام بسیاری به خاک و خون کشیده شدند و در تهران مزار بزرگی به یاد شهدای ۳۰ تیر همچنان موجود است. دکتر محمد مصدق وصیت کرده بود که او را پس از مرگ در کنار جانباختگان و شهدای ۳۰ تیر به خاک بسپارند. وصیتی که عملی نشد. همچون دیگر وصیتهای او. شگفتتر آنکه این روزها میبینم و میشنوم که هالهای نورانی بر گرد چهره قوام نقش میبندد و او و برادرش وثوقالدوله عاقد قرارداد ننگین نفتی ۱۹۱۹ در شمار «قدیسان»! رقم زده میشوند. وصیت دیگر مصدق این بود که او چون امکان نیافت که به حج برود، گفته بود که پس از مرگش حضرت طالقانی به نیابت او به حج رود. این سخن را خود از زبان حضرت طالقانی شنیدم و ایشان فرمودند که حتی اجازه ندادند که او این وصیت و دین شرعی را ادا کند چون یا زندان بود یا گذرنامه نداشت. ۲۸ مرداد ۱۳۳۲: ما در قم بودیم، رادیوی آندریای کوچک ما در صحن حیاط روشن بود. دم غروب یادم هست که تکه ابرهای قرمزی در آسمان شناور بود. پدرم دستهایش را به هم میمالید و قدم میزد و مرتب میگفت: لاالهالاالله.
رادیو به دست اراذل و اوباش افتاده بود. مصدق سقوط کرده بود. پدرم از کوشندگان نهضت ملی بود. کوششها کرده بود و تلاشها. طومارها فراهم آورده بود و بیانیهها و در جریان قرضه ملی، یاریها رسانده بود و مصدق به امضای خود برایش نامهها نوشته بود. پدرم نگران بود. نگران پیرمرد که نکند خدای نکرده، گزندی به او برسد. آن شب پدرم نخوابید. تا صبح بیدار بود. گرد حیاط میچرخید و میگردید و مرتب میگفت: لاالهالاالله.
مصدق که بود: اشرافزادهای که در کنار مردم و با مردم زیست و در تمامی عمر به پیوندش پایدار ماند. در نوجوانی به خدمت حکومت درآمد، به اروپا سفر کرد و در سوییس درس خواند و با قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله به نبرد برخاست. به سال ۱۳۲۸ جبهه ملی ایران را پیریزی کرد و ملی شدن صنعت نفت را خواستار شد. به سال ۱۳۲۹ با همتی بلند و یارانی وفادار، قانون ملی شدن صنعت نفت را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. در اردیبهشت ۱۳۳۰ به تصویب مجلس شورای ملی آن زمان به نخستوزیری برگزیده شد و برای ملی شدن صنعت نفت به جد و جان کوشید. زندهیاد مهندس مهدی بازرگان را در راس هیاتی به آبادان فرستاد. انگلیسیها از آبادان رانده شدند و پرچم ایران در شرکت نفت آبادان به اهتزاز درآمد. انگلیس به شورای امنیت شکایت برد و دکتر مصدق با حضور در آن شورا به دفاع از منافع ملی ایران پرداخت. کار به دیوان بینالمللی لاهه کشید. ریاست این دیوان بر عهده سر آرنولد مکنیر انگلیسی بود. دعوا مطرح شد. دفاع جانانه مصدق از منافع ملی ایران سبب شد که دادگاه و در راس آن قاضی انگلیسی به نفع ایران رای دادند و مصدق پیروز شد و به ایران بازگشت. به دوران حکومت او از منظر داخلی اقتصاد بدون نفت پایهگذاری شد، صادرات بر واردات فزونی گرفت حتی گندم صادر شد.
در حیطه خارجی سیاست موازنه منفی را پی ریخت، نه به غرب وابسته بود و نه به شرق. کوشید در سیاست خارجی برای جهان پایهای مستقل بنیان نهد. آنچه بعدها جنبش غیرمتعهدها نام گرفت. مصدق در تمام دوران نخستوزیریاش حقوقی دریافت نکرد. دفترش خانهاش بود. همان خانهای که ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ویران شد. افسوس وقتی که سقوط کرد «اسباب مسرت» گروهی گردید. تلگرافهای تبریک زده شد. کودتای ۲۸ مرداد «قیام ملی»! خوانده شد. مصدق رفت و به تاریخ پیوست. او مرد سال ۱۹۵۱ مجله تایم شد. سالها پیش خیابانی در قاهره به نام شارع دکتر محمد مصدق به نامش نامگذاری شد و اخیرا نیز در ایران خیابانی به اسمش تصویب شد. مصدق ماند در خزینه خاطرات مردمی که آزادی را باور دارند که در دل پاکی را دوست دارند که در دیده، راستی را ارج مینهند که دریافتهاند زمانه نیک میسنجد که تاریخ داور زبردستی است که حکم ازلی این است
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
نظرات ارسالی 1 نظر
این کشور هیچ گاه آبادگر نمیخواهد. توصیه میکنم کتاب جامعه شناسی نخبه کشی در ایران را بخوانید. نوشته رضاقلی و درباره سرگذشت سه نخست وزیر ایران یعنی قایم مقام فراهانی، امیرکبیر و مصدق... ملتی که تاریخ نخواند ناگزیر به تکرار آن است...
پاسخ