افتونیوز - طلاق بعنوان زشت‌ترین پدیده اجتماعی در سال‌های اخیر در استان کهگیلویه و بویراحمد روند رو به رشدی یافته است، در دهه‌های گذشته با توجه به بافت سنتی استان بندرت خبری از طلاق و جدایی بود اما از حدود  ۲ دهه اخیر این روند سرعت گرفته و اکنون به مرحله نگران‌کننده‌ای رسیده است. ۵ سال آمار طلاق در ایران از زاویه آماری افزایشی خطی را نشان می دهد. از زاویه اجتماعی نگرانی مسئولان را آشکار کرده است.

به گزارش افتونیوز، استان کهگیلویه و بویراحمد در حالی که با افزایش جمعیت در سن ازدواج روبه روست، اما نرخ ازدواج رو به افول است و بنا به آمار یکی از پژوهش ها در سال ۱۳۹۵ ازدواج سالانه چهار برابر طلاق ثبت شده است. چنین سیمای از روند ازدواج و طلاق در روند ازدواج و طلاق در کهگیلویه و بویراحمد نشان از مساله مند بودن آن است.

آمار طلاق از سال ۸۵ تا ۹۷ در این استان روند افزایشی را نشان می‌دهد و در واقع نرخ طلاق به ازدواج در ۳٫۱۳ درصد است.

کاهش ۵ درصدی ازدواج در سال ۹۷ نسبت به سال ۸۵ حاکی از مهم شدن این موضوع می باشد بگونه ای که در سال ۸۵ در مجموع ۷ هزار و ۲۴ مورد واقعه ازدواج در شهرستان‌های مختلف این استان ثبت شد که این آمار در سال ۹۷ به ۶ هزار و ۳۴۴ مورد رسید.

همچنین آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سال ۱۳۹۷نشان داد که ۱۰سال پیش از این تاریخ، به ازای هر ۱۰ ازدواج در استان تنها یک مورد طلاق ثبت می شد اما در سال ۹۶ به ازای هر ۱۰ ازدواج ۴ مورد به طلاق منجر شده است.

در یک استان با یک بافت نیمه سنتی که روابط خویشاوندی در آن به شدت رواج دارد و لذا تصمیم به تشکیل و انحلال زندگی مشترک در بستر یک نظام خویشاوندی صورت می گیرد و میتوان رشد طلاق و کاهش ازدواج را در این استان یک مساله اجتماعی تلقی نمود، طلاق و ازدواج همچنان در این استان مساله شخصی و فردی نیستند و شبکه مناسبات خانواده عنصر تعیین کننده تلقی می شود.

ترک خوردن روابط سنتی در خانواده

افزایش آمار طلاق در ایران با توجه به روند جهانی آن و همچنین افزایش ارزش فرد و فردیت بجای تقدس خانواده هماهنگ است. محمدی پژوهش گر مسائل زنان و کنشگر حقوق زنان معتقد است آمار طلاق اساسا آنگونه که گفته می شود تکان دهنده نیست. وی بر این باور است که همانگونه که دو فرد عاقل و بالغ ازدواج می کنند، به همان ترتیب باید به طلاق و جدایی آنان حالا با رضایت یک طرف یا دوطرف احترام گذاشت.

ناسازگاری در روابط جنسی و زن آشوبی

به گفته آسیب شناسان در بیش از ۵۰ درصد طلاق ها باید مسائل جسنی و ناتوانی در این زمینه را به عنوان عامل اصلی به شمار آورد در حالی که بسیاری از زوج ها به دلایل فرهنگی مشکل را به زبان نیاورده و سعی می کنند با بیان نداشتن تفاهم راه خود را از هم جدا کنند در حالی که ناتوانی جنسی و ضعف در این زمینه قابل درمان است اما نگاه تابو جامعه به چنین مسائلی سبب شده بسیاری از زوجین فرار را بر قرار ترجیح دهند و به زندگی خود پایان دهند.

مشکلات اقتصادی

نداشتن توان اقتصادی و بیکاری را باید از دیگر دلایل گرایش زوج ها به طلاق دانسته اند زیرا با توجه به افزایش هزینه های جاری زندگی درآمد مردان کفاف مخارج را نداده و در نهایت به دلیل استمرار سختی ها،‌ زنان پس از مدتی از ادامه زندگی مشترک ناامید شده و تقاضای طلاق می کنند. جوان (که همسرانشان ساعات طولانی را مجبورند برای تامین هزینه بیرون از خانه سپری کرده و در نهایت نمی توانند به آنها محبت کلامی و فیزیکی داشته باشند) معمولا ساعات طولانی در دنیای مجازی و گروه های اجتماعی سپری می کنند و ممکن است گرفتار روابط خارج از عرف شده و یا اقدام به برقراری روابط  نزدیک تر و خیانت به همسران خود کنند در نتیجه پس از مدتی از ادامه زندگی منصرف شده و عرصه را چنان تنگ می کنند که چاره ای جز جدایی باقی نمی ماند البته در مقابل مردانی نیز هستند که به دلیل تنوع طلب بودن با حضور در شبکه اجتماعی  با دختران و زنان دیگر ارتباط برقرار کرده و زندگی مشترک و همسر خود را از یاد می برند که این ماجرا در نهایت منجر به اختلافات شدید خانوادگی و جدایی می شود

شبکه های اجتماعی

فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام و سایر رسانه‌های اجتماعی نقش بسیار مهمی در طلاق ایفا می‌کنند. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۵ انجام شد نشان داد که از هر ۷ مورد، یک نفر به دلیل اعتیاد همسرش به رسانه‌های اجتماعی طلاق می‌گیرد. در این مطالعه از هر ۴ نفری که مورد بررسی قرار گرفتند، حداقل یک نفر پاسخ می‌داد که تقریبا هفته‌ای یک‌‌بار جروبحث‌های خانوادگی‌شان به رسانه‌های اجتماعی مربوط می‌شود. اگرچه این دلیل به‌ندرت از عوامل اصلی طلاق به‌شمار می‌رود، با این حال جنگ و دعواهای بی‌پایان بر سر رسانه‌های اجتماعی می‌تواند زمینه را برای طلاق فراهم کند

تغییر ارزش‌ها

امروزه گسترش ارزش های مادی و کاهش توجه به ارزش های معنوی، یکی از عوامل مهم در افزایش میزان طلاق است . از این رو در جوامع مرفه اقتصادی، انتخاب شادمانی شخصی در خارج از چارچوب ازدواج که انگیزه افراد را برای حفظ رابطه همسری کاهش رو به گسترش است.