حقوق همیشه معوقه

حقوق همیشه معوقه
خیام واحدیان (داستان‌نویس) کارگر خط لوله بود. لوله‌ها را که با جرثقیل پایین می‌آوردند باید می‌گرفت و با فشار به داخل کانال هدایت می‌کرد. کار طاقت‌فرسایی بود، اما چه می‌شد کرد. در زیر هرم گرما و شرجی بی‌حساب عسلویه راه دیگری نبود. قرار بود تا عید نشده برایش به خواستگاری بروند و او هم پول‌هایش را جمع کند. ۶ماهی می‌شد که حقوق نگرفته بود؛ یعنی حقوق نداده بودند و مثل همه‌سال‌ها این روال برای او هم ادامه داشت، اما دل‌خوش بود که یکجا مبلغی به دست می‌آورد که برای نامزدش طلا بخرد تا اقلاً خستگی و فشار بیش‌ازحد کار و گرما قابل‌تحمل باشد. شب‌ها که نای حرف زدن با ما نداشت، با مادرش و نامزدش تلفنی حرف می‌زد و از زندگی می‌گفت و این‌که وقتی پول بگیرد با مرخصی دوهفته‌ای به روستا می‌رود و بساط زندگی جدیدش را علم می‌کند. یک ماهی می‌شد که وعده امروز و فردای دریافت حقوق را می‌شنید و باز به خودش امید می‌داد که حالا اشکال ندارد، چرا که هنوز به عید خیلی مانده و آخرسر باید قبل از عید با همه تسویه کنند. روز موعود که فرارسید، صبح زود برعکس همیشه صورتش را اصلاح کرد و لباس‌های تمیزش را پوشید و به حسابداری مراجعه کرد. تا ساعت ۸منتظر ماند و دید اصلاً خبری از هیچ‌کس نیست و تنها روی کاغذ آچاری نوشته «به دلیل عدم دریافت پول از طرف شرکت، پیمانکار تا اطلاع ثانوی قادر به دادن حقوق معوقه نخواهد بود؛ بنابراین از کلیه کارگران محترم تقاضا می‌شود تا بعد از عید صبر پیشه کنند و به کارشان ادامه دهند.»
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها