ما و حالتِ «گذار»

ما و حالتِ «گذار»
افتونیوز _ اهالی علم شیمی خوب با حالت گذار آشنایند، حالتی که در آن عناصر شیمیایی در عین گسستن از پیوندهای پیشین در حال گرفتن پیوند جدید با عناصر جدید و با آرایش جدید هستند، به گونه‌ای ‌‌‌که ترکیب جدید، سراسر متفاوت از ترکیب پیشین سر و شکل می‌گیرد. وضعیت جامعه ایرانی امروز بی‌شباهت با حالت گذار شیمیایی نیست. ایران امروز به چند راهه‌ای ‌‌‌متشکل از آراء و افکار، عقاید و علایق، دسته‌‌های سنی و سوادی شبیه است که به میدانی از حالت گذار یاد شده رسیده است. به دلایل و عوامل عدیده‌ای ‌‌‌جامعه ایرانی در حال گسستن از آبشخورهای فکری، فرهنگی، اعتقادی و علاقه‌ای ‌‌‌پیشین خود و در عوض پیوند گرفتن با الگو‌‌های جدیدی از آبشخورهای یاد شده است. مهم‌ترین عوامل گسستن جامعه از وضع پیشین را می‌توان در دسته‌بندی‌‌های زیر جست‌وجو کرد: ١-ناکارآمدی نظام رسمی اعتقادی و فرهنگی در برخورد و پاسخگویی به پدیده‌‌ها، مسائل، مشکلات و سوالات جدید. ٢-ناراستی کارگزاران و مروجین نظام رسمی فکری، فرهنگی و حتی اعتقادی در مقام شعار و عمل. ٣-افزایش دسترسی به منابع مختلف تاریخی، اعتقادی، فکری و خروج از وضعیت تک‌صدایی و در نهایت قدسی‌زدایی از کارکردهای ساخت اداری و سیاسی به واسطه فضای مجازی و دسترسی به نمونه‌‌های مشترک تاریخی در سایر دوره‌‌های مشابه تاریخ ایران و همین‌طور در سایر نقاط جهان. اگر چه مطابق وعده اهالی فن، گذار از وضعیت سنتی و ورود به دنیای مدرن متاثر از ظهور پدیده‌ها، سر بر آوردن ِ مشکلات و ناتوانی ساخت سیاسی سنتی در پاسخ به این مسائل امر غریب و نوظهوری نیست (چنانچه این مسیر پیش از این در کشورهای به اصطلاح توسعه‌یافته نیز طی شده است) اما نکته مهم و آینده‌ساز پیوندهای جدیدی است که لاجرم از پس شکستن پیوندهای سنتی شکل می‌گیرند. کیفیت جامعه فردای ایران در گرو کیفیت پیوند‌‌های شکل گرفته با آبشخورهای فکری و فرهنگی و... جدید است. پر واضح است که آگاهی‌بخشی عمومی و افزایش دانش و نهایتا بینش اجتماعی تا چه میزان در نحوه شکل‌گیری پیوند‌‌های جدید و نهایتا قرارداد اجتماعی بر آمده از این آگاهی مؤثر است. آنچه که کیفیت ایران فردا را می‌سازد نه تغییر در ساخت سیاسی و حاکمیتی که اتفاقا تغییر در آگاهیِ عمومی برای نحوه داد و ستد اجتماعی تک‌تک افراد جامعه با هم است. هر ساخت سیاسی و حاکمیتی که تجویز از بیرون باشد و محصول و متوسط فکر عامه مردم نباشد محکوم و محتوم به شکست و پس‌زدگی عمومی است. این ادعا نقشِ دانشِ اجتماعیِ عامه مردم را به وضوح نشان می‌دهد. این موضوع نیز به نوبه خود نقشِ نخبگان و روشنفکرانِ ایرانی برای معرفی الگوها و راهبریِ جامعه ایرانی در ریزترین دادوستدهایِ اجتماعیِ را مشخص می‌کند. تحمیل هزینه‌‌های زندگی‌سوزِ روشنگری و کنشگری برای نخبگانِ فکری جامعه از طرف هسته سخت قدرت از یک‌سو باعث خاموشی و به حاشیه‌رانی نخبگان شده و از سوی دیگر زمینه را برای حضور فعال فرصت‌طلبان و همین‌طور پخمگان سیاسی و اجتماعی فراهم آورده است. این عوامل یاد شده به علاوه سر بر آوردن یک باره ابربحران‌‌ها در مجموع باعث ناامیدی و به حاشیه رانده شدن همه دلسوزان و اندیشمندان عرصه اجتماعی شده است. دست بر قضا فضای ایران امروز متاثر از بحران‌‌های بنیان برکن بیش از هر زمان دیگر مستعد بروز بزهکاری و هنجارشکنی است و این یعنی پیوندهای جدید در نقاطی در حال شکل‌گیری هستند که این نقاط عملا جامعه را از حیث جامعه‌بودگی انداخته و مشخصا پیوندهای گسسته از آبشخورهای پیشین در نقاطی نازل‌تر از متوسط ایرانِ دیروز در حال شکل‌گیری است. با همه این اوصاف می‌طلبد دلسوزان و اهالی فکر و فنِ واقعی این مرزوبوم با همه خستگی‌‌ها و ناامیدی‌‌ها پای در میدان گذاشته و جنبشی از کنشگریِ فعال، برای روشنگری و معرفیِ مصادیقِ دادوستد‌‌های اجتماعی در ترازِ یک جامعه با حداکثرِ آزادی توأم با همزیستیِ مسالمت‌آمیز، آن هم مبتنیِ بر مؤلفه‌‌هایِ فرهنگی و فکریِ شهروندِ ایرانی برای گذار به جامعه آزاد و آباد را به راه اندازند. بررسی رفتارهای سیاسی مردم ایران از انتخابات ٨٨ تا ٩٨ و همه حوادث رخ داده طی این برهه زمانی نشان از یک هم‌بستگی توأم با پختگی سیاسیِ مردم ایران دارد و این خود نشانه خوبی برای در گرفتن مباحث تئوریک (البته با قابلیت اجرا) در فضای جامعه ایران امروز حول تشکیل یک جامعه با کیفیت است. با توجه به پذیرش عمومی برای طرح این چنین موضوعاتی می‌طلبد روشنفکران و نخبگانِ به حاشیه رفته تلاش خود را برای «حوزه عمومی» پیرامونِ دادوستد‌‌های اجتماعیِ در تراز یک جامعه آزاد و آباد معطوف دارند.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها