«اصلاح طلبان»، ممنوع!

«اصلاح طلبان»، ممنوع!

نظرات متنوعی پیرامون چگونگی شرکت و معرفی کاندیدا در انتخابات ۱۴۰۰ توسط برخی اصلاح‫طلبان در غالب نوشته‫ها و اظهارات در انواع رسانه منعکس می‫شود.

پربی‫راه نیست اگر رفتار اصلاح‫طلبان را به مورچه‫هایی که خانه‫شان خراب و بدون هیچ نظم و هدفی در جهت‫های گوناگون حرکت می‫کنند، تصور کنیم. اصلاح‫طلبان امروز از دید بسیاری؛ نماد ناتوانی، بی‫هدفی، بی‫برنامگی، افسردگی، ناامیدی، منفعت طلبی و... که منشاء بن‫بست بی‫سابقه سیاسی است، هستند. اصلاح‫طلبان صادق و میهن‫دوست باید تکلیف خود را مشخص کنند. تکلیف بدین معنی که باید مشخص کنند که هدف فعالیت سیاسی بهبود زیست پر‫چالش و غیر‫عقلانی میلیون‫ها شهروند است یا هدف چسبیدن به ساختار قدرت به منظور حفظ برخی موقعیت‫ها و منافع (شخصی) است.

نه تنها در عالم سیاست، بلکه در همه زمینه‫ها از جمله عرصه‫های اقتصادی، دفاعی، روابط خارجه، آموزشی و‫... افراد، جناح‫های سیاسی و نهادهای حاکمیتی، نمی‫توان بدون حصول دست‫آوردهای عینی، ملموس و قابل سنجش به برخی هویت‫ها، راهکارها و راهبردها بچسبید. چسبیدن به یک هویت و راهبرد سیاسی بدون حصول دست آورد عینی در مدت زمان مشخص، تنها حاکی از عدم توانایی فاعل هویت، غیر کاربردی بودن هویت یا عدم صداقت فاعل هویت سیاسی (اصلاح طلبی) است.

اصلاح‫طلبان از دایره تصمیم‫سازی و تصمیم‫گیری حذف شده‫اند و به دلایل گوناگون چشم‫اندازی برای بازگشت به حلقه قدرت وجود ندارد. نیاز مبرم شهروندان «اصلاحات و نه اصلاح‫طلبان» است. اینکه اصلاحات اجتماعی توسط چه هویت سیاسی و کدام راهکارها و راهبردها محقق شود، شرایط عینی تعیین می‫کند و نه اراده، اهداف، رویاها و توهمات برخی فعالان حاشیه‫نشینان حذف شده از زمین بازی سیاست.

منشاء اهداف سیاسی، انواع نیازها، اهداف، تمایلات و آرزوهای جمعی شهروندان است و نه خلاقیت برخی اذهان واردکنده ایده‫ها و راهکارها سیاسی از کشورهای توسعه یافته. وظیفه فعالان صادق، بااخلاق و شجاع وطنی، تشخیص انواع نیازها و خواسته های عمومی و تولید راهکارها و راهبردهای کم‫هزینه مبتنی بر شرایط عینی بومی و نه کشورهای توسعه‫یافته که تفاوت‫های بسیار بنیادی در عرصه های گوناگون با عرصه عملی سیاست‫ورزی داخلی دارد. اتیکت، اسم و نماد انواع نیازها، اهداف، تمالات، آرزوها و... جمعی شهروندان، منافع ملی است. سیاست ورزان و صاحب منصبان صادق و بااخلاق که هدفی جز تحقق منافع ملی ندارند، نمی‫توانند هویتی به جز ملی‫گرایی داشته باشند.

با وجود اینکه برای بسیاری پذیرش آن دشوار و حتی ناممکن است، اما به دلایل میدانی متعدد، باید گفته شود که اصلاح‫طلبان نمی‫توانند و نخواهند توانست اصلاحات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... ایجاد کنند. اینکه اصلاح‫طلبی نماد افسردگی، ناتوانی، سردرگمی، عدم انسجام فکری، بی‫هدفی، بی‫برنامگی و... شده است. و ملی گرایی هویت سیاست ورزان آگاه به شرایط عینی، انواع چالش های ملی و اجتماعی و نمایندگان راستی منافع و امنیت ملی است.

چرا اصلاح‫طلبان نباید در ۱۴۰۰ کاندیدا معرفی کنند؟ برای چند ثانیه تصور کنیم، فردی همانند آیت‫الله سازندگی، حجت‫السلام اصلاحات و شیخ تدبیر و امید در ۱۴۰۰ حضور و موفق شود و سکان مدیریت اجرایی کشور را در دست بگیرند، آنگاه بر اساس شواهد بی‫شمار و ساختار دوگانه مدیریت کلان، قرار است چه تحولی در عرصه‫های اقتصادی، روابط خارجه، معیشت و... ایجاد شود. یا دوباره تکرار می‫کنیم و با انبوهی از شعارها زنگارنگ تلاش می‫کنیم انتخابات پرشوری را رقم بزنیم.

باید جور دیگر نگاه کرد. به عبارتی، برای کارآمد کردن مدیریت کلان و عرصه سیاسی، فعالان حاشیه‫نشین باید از زاویه کاملا متفاوتی عرصه مدیریت و سیاست‫ورزی را نگاه، درک و تحلیل کنند.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 ناشناس 1399/6/17 10:14:10

    بسیار متن زیبا و نطقی بود!

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها