هراس از یک استعفای احتمالی

هراس از یک استعفای احتمالی

محسن خرامین استعفا یکی از غریب‌ترین اصطلاحات و احتمالات سیاسی در جامعه ایران است. نه در عالم سیاست که در سایر حوزه‌ها نیز به‌ندرت افراد، حتی زیر فشار، تن به استعفا از مسئولیت و جایگاه خود می‌دهند. برای نمونه در فوتبال کمتر شنیده شده است یک مربی بعد از ضعیف‌ترین نتایج و عملکرد از باشگاه خود استعفا دهد. این گروه مربیان معمولا به سختی اخراج می‌شوند که بعد از آن نیز فرد اخراجی طلبکار و مدعی اجحاف در حق خود است. با این اوصاف در عرصه قدرت سیاسی، غلظت این غرابت بیشتر است و هیچ سیاستمداری هیچ گاه دلیلی برای کنار رفتن نمی‌بیند. اکنون در چنین فضایی برخی پیشنهاد استعفای حسن روحانی را مطرح کرده‌‌اند. این پیشنهاددهندگان همه از مخالفان رئیس جمهور نیستند و در میان آنها برخی از جنبه «راه حل مسئله» چنین پیشنهادی را به میان آورده‌‌اند. موازی‌کاری نهادهای قدرت، عدم استقلال کافی دولت، تشدید تقابلات شدید در میان گروه‌های بانفوذ و ایستادن آنها در برابر دولت، خصومت شدید با شخص حسن روحانی و حامیان اصلاح‌طلب او و... عملا هیچ جایی برای ادامه فعالیت دولت باقی نگذاشته است. در چنین شرایطی کنار رفتن کامل دولت می‌تواند به حذف این تقابلات و حذف بهانه‌های عدم تمرکز برای کار و فعالیت منجر شود. در حال حاضر و با وجود نقش همه نهادها در بحران فعلی، اما دولت تنها هدف اتهام و انتقاد و هجمه است و کنار رفتن رئیس جمهور، عملا فرصت اتهام‌زنی به دولت را از سایر مقصرین خواهد گرفت.

دولت به عنوان عامل اصلی بحران معرفی می‌شود، ولی در مقابل اختیارات مهمی برای تصمیم‌گیری - و به طور مثال مذاکره خارجی- برای حل آن را ندارد. در طرف مقابل همین وضعیت بهانه خوبی برای برخی دولتی‌های متفاوت با بدنه رای دولت شده تا عملا به اعمال نفوذ جهت کسب امتیاز برای خود و نزدیکان‌شان بپردازند و تن به هیچ کار یا برنامه جدیدی ندهند تا کشور در تعطیلی کامل به سر برد.

استعفا اما مشخصا برای حسن روحانی کار راحتی نیست، یعنی به غیر از دلبستگی و دشواری در دل کندن از قدرت، هزینه‌های زیادی برای استعفادهنده در پی خواهد داشت. استعفا چه در این زمان و چه هر زمان دیگری برای یک رئیس‌جمهور یعنی قهر از قدرت و مجوزدهی به همه مخالفین برای حمله و حتی حذف.

دو استعفا و استیضاح قبلی در این سطح در تاریخ سیاسی بعد از انقلاب اسلامی نیز این هراس را تقویت می‌کند. با استعفای مهدی بازرگان -که البته به نظر می‌رسد تنها راه ممکن در آن روزگار بود - نهضت آزادی و جریان سیاسی متبوعش به محاق مطلق سیاسی رفتند. در مورد برکناری بنی‌صدر نیز از نظر سیاسی بدترین سرنوشت برای وی و اطرافیانش رقم خورد.

البته تصمیم به استعفا تماما با شخص رئیس جمهور نیست و کلیت مجموعه دولت باید امکان کنار رفتن و واگذاری قدرت و مسئولیت را به یک دولت جدید داشته باشند. اما از آنجا که وزارتخانه‌ها و مدیران کلان دولت معمولا جزایری مستقل هستند و قانون هم چنین چیزی را پیش‌بینی نکرده است، نه تنها کنار نخواهند رفت که برخی از آنها از مدت‌ها پیش و حتی برخی از ابتدا در تقلا برای ماندن در دولت آینده هستند. مدیران دولتی هرگز در بر عهده گرفتن مشکلات سهمی را به دوش نمی‌گیرند و برخی هم گه‌گاهی علیه دولت و شخص رئیس جمهور موضع انتقادی و مخالف می‌گیرند. طیف منطقی‌‌‌تر و محاسبه‌گر‌‌‌تر مخالفین دولت، با اطلاع از همین موضوع و نمایشی بودن استعفا ترجیح می‌دهند رئیس جمهور تا پایان دوره‌اش بماند و مسئولیت امور بر گردنش باشد؛ چرا که در صورت استعفا، او نقش قهرمان خواهد گرفت و از آن طرف هم ‌مخالفین امروزی به خوبی می‌دانند که بعد از روحانی هم قرار نیست هیچ تحولی اتفاق بیفتد و حکایت دولت آینده در قیاس با دولت فعلی شبیه وضعیت ضعیف و سردرگمی مجلس یازدهم به نسبت مجلس دهم خواهد بود. روحانی در حال حاضر شرایط خوبی ندارد و هیچ‌نشانه‌ای که به تغییری به نفع او منجر شود، نیز دیده‌ نمی‌شود. حتی اگر «جو بایدن» در آمریکا بر سر کار بیاید، دیگر هسته تصمیم گیرنده قدرت در ایران فرصت مذاکره به روحانی نخواهد داد. ضمن آن که بایدن یا هر کس دیگر نجات‌بخش نخواهند بود. روحانی با استعفا و حتی افشاگری و بیان واقعیات -اگر وجود داشته باشد- هم شمایل یک قهرمان پیدا نخواهد کرد. او مدت‌هاست حتی برای طرفدارانش به پایان رسیده است و اکنون نمایندگان مجلس یازدهم برای عرض‌‌اندام و جبران بیکاری خود، پروژه فحاشی علیه وی را آغاز کرده‌‌اند. برخی نیز قصد دارند پرونده استیضاح حسن روحانی را بعد از توقف اجباری به جریان بیندازند. استعفا و استیضاح در صحنه سیاسی ایران و در این سطح کمی غیرممکن است. تجربه‌های قبلی نشان می‌دهد که به‌ویژه در این‌مقطع استیضاح رئیس جمهور و حتی وزراء انجام نخواهد شد و حتی کار به سوال از رئیس جمهور نیز نمی‌کشد که کاملا معلوم است در آن صورت روحانی به مجلس نمی‌رود و بحران عمیق‌تر خواهد شد. استعفا آخرین حرکت برای دولتی است که عملا دولت نیست و در سه سال گذشته کاری نتوانسته است انجام دهد و اکنون در ضعیف‌‌‌ترین دوران خود قرار دارد. استعفا علاج وضعیت فعلی -که اگر بخواهیم با مسامحه آن را بحران نخوانیم- نیست و تنها بهانه را از جریاناتی که بعدها به هیچ کس پاسخگو نیستند و همیشه عذرموجهی دارند، در کوتاه‌مدت خواهد گرفت. در یک تحلیل خوش‌بینانه می‌توان ادعا کرد که ادامه کار روحانی و دولتش با چنین وضعیتی آخرین ضربه‌ها را بر پیکر نیمه‌جان دمکراسی و مشارکت سیاسی در ایران وارد می‌کند و به نفع مخالفین اصلاح‌طلبی در معنای تاریخی و عمومی آن خواهد بود. با این وجود هیچ بعید نیست با استعفای رئیس جمهور کشور و وضعیت دمکراسی نیم‌بند در آن به یک مرحله غیر قابل بازگشت هدایت شود؛ اما راه چاره کدام است؟

*سرمقاله همدلی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 5 نظر

  • 1 ناشناس 1399/8/2 9:23:56

    سلام .نویسنده محترم می گوید دولت اختیاراتی برای مذاکره جهت حل مشکلات را نداشت لذا نباید مقصر اصلی مشکلات معرفی شود..سوال اینجاست ایا اگر دولت اصولگرا بر سر کار بود باز هم همین قضاوت را می کردید؟ایا الان اصلاحاتیان هر روز بیانیه برای شورش و سرپیچی مدنی صادر نمی کردند..نکته بعد اینکه هیچ رئیس جمهوری این همه اختیارات نداشت..با وجود این همه اختیارات بود که رفتند این همه به دشمن امتیاز دادند و هیچ نگرفتند و هیچ ضمانتی هم برای اجرایش نگرفتند حالا به جای عذر خواهی به دنبال توجیه و برجام دیگری هستند..مگر کشورهای دیگه با امریکا رابطه ندارند ایا شرایط سیاسی و اقتصادی و امنیتی خوبی دارند...نویسنده می گوید نمی گذارند مذاکره کنند.مذاکره درباره چه چیزی؟بار دیگر می خواهید چه چیزی از این مملکت را تقدیم دشمن کنید ؟این امتیاز دهی شما تا کی و تا کجا باید ادامه یابد...همه چیز را می خواهید بدهید و بعد کشور را بی پناه و بی سلاح بگذارید و سپس با یک کودتا کشور را نابود کنند یا با یک حمله..چرا از تاریخ عبرت نمی گیرید..موقعیت سوق الجیشی و جغرافیایی ایران همیشه بستر ساز مداخله خارجی ها و اقوام مهاجم اعم از روس و عثمانی و یونانی و انگلیسی و افغانی و مغول و اعراب بنی امیه بوده است هر گاه دولت در ایرن ضعیف شد ایران مورد هجوم مهاجمان منطقه ای و فرامنطقه ای قرار گرفته است..بهترین راه تقویت یک قدرت مرکزی در ایران است نه تضعیف ان..با دادن امتیاز بیشتر به بیگانگان زمیته تضعیف کشور و ایجاد جنگ داخلی و ناامنی را فراهم می کند.نکته بعد اینکه اگر اختیارات نداشتید و نمی شود چرا این موارد را در زمان انتخابات به مردم نگفتید..موقع انتخابات یقه خود را چاک می کنید و می گویید اگر به ما رای بدهید ایران را گلستان می کنیم اما تا ناکارامدی اندیشه های غربی و لیبرالیسم نمایان می شود می گویند اختیارات نداشتیم.دادن امتیازات بیشتر در قالب برجام و برجام های دیگر هنر و تخصص نمی خواهد این را هم رضاخان قلدر خوب بلد بود و هم هر کس دیگری..به فکر استقلال و منافع ملی و اخرت خود باشید و ننگ عادی سازی رابطه با دشمنان اسلام و ایران را نگذارید هیچ وقت عملی شود چون سبب خسران در دنیا و اخرت می شود

    پاسخ
  • 2 سیدغلامعباس موسوی نژاد 1399/8/1 18:27:57

    درود جناب خرامی منصفانه ودقیق بود احسنت...

    پاسخ
  • 3 ناشناس 1399/7/30 10:54:5

    گرگی در پوست گوسفند،خاتمی هیچ وقت نباید به یک اصولگرای امنیتی اعتماد می کرد،روحانی اصلاح طلبان فریب داد،اف...

    پاسخ
  • 4 ناشناس 1399/7/30 10:52:9

    روحانی باید تاوان کارای گذشتش پس بده،

    پاسخ
  • 5 بویراحمد 1399/7/30 10:50:8

    سالی که نکوست از بهارش پیداست،به نام اصلاحات به کام اصولگرایان

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها