وحشت از بحران آب و مقابله با آن جدی است

وحشت از بحران آب و مقابله با آن جدی است

در سال‌هاي اخير گفتگو درباره‌ي خشكسالي و كمبود آب تقريباً روزمره و همه‌جا مطرح است اما محتوي و پيگيري‌ها سطحي، زودگذر، مقطعي و بدون پشتوانه‌ي عملي و بدون باور قلبي كه گويي براي خالي نبودن عريضه و رفع تكليف مطرح مي‌گردند و كمتر اراده‌اي ملي و باورمند در پي راه‌حل و پيشگيري از فجايع درازمدت و حتي ميان مدت آن است و اين نوشتار نيز نااميد از هر ترتيب اثري به منظور آگاهي عمومي و اداي وظيفه و ثبت شاهدي براي آينده مي‌باشد و گفتني‌ها آنقدر گسترده كه شرح همه‌ي آن‌ها به هفتادمن كاغذ محتاج.

اما آنچه را كه شخصا‌ً در پي ايرانگردي و تحقيق و معاينات از نزديك ديده‌ام كاهش شديد و وحشت‌انگيز و متوالي و حتي تصاعدي آب‌هاي كشور در همه‌جا و در بعضي از استان‌ها رسيدن به مرز فاجعه يا فاجعه‌اي خاموش است كه هيچ چشم‌اندازي براي جبران طبيعي آن مگر با مداخله‌ي همه‌جانبه و بسياركلان ملي وجود ندارد و اما براي درمان اين معضل عظيم در درجه‌ي اول بايد علل و ريشه‌ها را شناخت سپس براساس آن‌ها به راه‌كارها پرداخت و مهم‌ترين علل به قرار زيرند:

1- خشكسالي 2- نبود مديريت 3- مصرف بي‌رويه‌ي آب در كشاورزي 4- حفر بي‌رويه‌ي چاه‌ها 5- احداث سدهايي كه فقط به يك سوي قضيه نگريسته شده است 6- افزايش جمعيت و مصرف بي‌رويه و غيرعلمي آب در شهرها 7- افزايش مصرف آب در صنايع در نقاط كم آب

به طوري كه ملاحظه مي‌شود از مجموع علل بالا تنها يك مورد آن خارج از اختيار و طبيعي است و بقيه خطاي انساني و صرفاً ناشي از بي‌كفايتي و نبود مديريت سرچشمه مي‌گيرد و در اين بين سهم آنچه به نام آباد نمودن و توسعه‌ي ظاهرالصلاح كشاورزي خوانده شده است به حدود سرسام‌آور 80 تا 90 درصدي مي‌رسد و لازم مي‌شود كه قدري بيشتر شكافته شوند.

الف) خشكسالي از نيمه‌ي دوم دهه‌ي هفتاد از شرق به غرب در حال پيشروي بوده و از مرزهاي بلوچستان شروع و هم‌اكنون به مرز استان كهگيلويه و بويراحمد رسيده و ضلع شمالي آن از محور مشهد به كرمانشاه امتداد يافته و هر سال شاهد پيشروي آن بوده‌ايم.

ب) نبود مديريت كه با حفر چاه و سد و مصرف بي‌رويه آب در كشاورزي گره خوده است همه ناشي از يك سوء برداشت غلط در قالب يكسو نگريسته شده توسعه و رونق كشاورزي و آبادگري بدون هيچ برنامه‌ي علمي و ديدن روي دوم سكه و نديدن تبعات و ضايعات جانبي آن و رها گذاشتن مردمان حريص به هركس هرچه مي‌خواهد عمل كند كه نتيجه‌ آن هر آنجا كه زمين مرتعي و بايري و حتي سطح شيب‌داري در كنار چشمه‌اي، نهري، رودخانه‌اي وجود داشته و يا در آن حوالي قابليت حفر چاهي بوده هر آنچه آب بوده به مصرف باغ‌ها يا جاليز خيار و گوجه و هندوانه و خربزه و تربچه رسيده به طوري كه كاشت بسيار افراطي و دلبخواهي و بي‌برنامه‌ي باغ‌ها و انواع سيفي‌جاتي كه به مصرف آب فراوان خاصه در فصل تابستان و خاصه در نواحي گرمسيري كه آبياري آن‌ها به دو روز يك بار مي‌رسد و سر به كجا مي‌زند را به ارمغان آورده است.

در صورتي كه اين محصولات نه تنها ضروري و راهبردي نيستند بلكه توليد آن‌ها ده برابر نياز واقعي بوده و چند درصدي بيش از آن‌ها به مصرف نمي‌رسند و عمدتاً به هدر مي‌روند منتهي با فروش همان چند درصد آن‌ها درآمد حاصل براي كشاورز و دلال به مراتب از محصول حياتي گندم و جو بيشتر است و همين امر باعث رو آوردن كشاورزان به خربزه و هندوانه و سيفي‌كاري و هدر رفت فراوان آب گرديده است و يا در مورد چاه‌ها مردم كه اصلاً اطلاعي راجع به ذخاير و نحوه‌ي بوجود آمدن و از بين رفتن آن‌ها ندارند و اغلب خيال مي‌كنند منابع چاه‌ها ناپايان يا احتمالاً با بارندگي به زودي قابل ترميم است لذا با بي‌خيالي حاصل قطره قطره جمع شدن هزاران ساله را ظرف چندين سال به تاراج جهت كشت شلغم و تربچه به پايان مي‌رسانند و در مورد آب سدها نيز همين مسئله صادق است كه وزارت جهاد كشاورزي به جاي سياست‌گذاري مدون كشت محصولات راهبردي مثل گندم و جو و نخود و عدس كه كمترين مصرف آب را دارند ديده مي‌شود عمده آب براي سيفي‌جات و هندوانه و خربزه و امثالهم كه بيشترين هدر رفت آب را در زمان گرم و كم‌آبي تابستان دارند به مصرف مي‌رسانند به طوري كه اگر بخواهيم علت عمده‌ي رسيدن به مرز فاجعه‌ي كم‌آبي را در خلاصه‌ترين شكل تعريف كنيم همانا كاشت فوق‌العاده بي‌رويه، افراطي و بدون برنامه‌ريزي و بدون توجه به نياز واقعي انواع باغ‌ها و سيفي‌كاري و خيار و خربزه و امثالهم است لذا مجموع كشاورزي بي‌در و پيكر و فاقد برنامه‌ريزي و مديريت جامع و كاملاً بي‌بند و بار در كشوري خشك و در حال افزايش جمعيت و توسعه‌ي صنعتي دير يا زود منجر به فاجعه‌اي غيرقابل جبران خواهد شد كما اينكه دومين استان پهناور كشور يعني سيستان و بلوچستان در حال حاضر در مرز اين رويداد يا درگير خاموش آن است زيرا جمعيت كثيري از اين استان يا بي‌سر و صدا به استان‌هاي ديگر كوچ كرده‌اند و مي‌كنند و يا تعدادي در غربي‌ترين استان‌ها ناچار به تكدي‌گري پرداخته‌اند.

ج) مصرف عمده‌ي آب در بخش شهري شامل :

1- حمام 2- شستشوي ظروف و احياناً حياط و ساير شستشو‌ها 3- آبياري چمن‌ها و درختان پارك‌ها 4- كارواش‌ها و شستشوي اتومبيل‌ها در منزل

كه در تمام موارد بالا با سوء مصرف و مديريت غلط روبرو است و اغلب ديده مي‌شود كه راه‌كارها نيز چقدر سطحي و كم‌بازده مي‌باشند زيرا عمده‌ي آب شهرها با بي‌مبالاتي در موارد گفته شده به هدر مي‌رود مثلاً اغلب افراد حمام را به عنوان تفريح از يك تا چند ساعت در حالي كه شير آب تا آخر باز است به آب بازي مي‌گذرانند و در موقع شستشوي ظروف و حتي مسواك و غيره به همين نحو بي‌خيال رفتار مي‌كنند و بايد گفت مصيبت‌بار اينكه بخش عمده‌اي از آب شهرها به مصرف آبياري چمن ها مي‌رسد كه مصرف آن بي‌حساب و روزانه است و همين طور ساير درختان پارك‌ها و مصرف بي‌اندازه و غيرضروري آب نيز در كارواش‌ها و ماشين‌هاي شخصي در منزل و شستشوي حياط تقريباً براي همه آشكار است اما اغلب ديده مي‌شود كارشناس محترم آن همه مواردي را كه به ميزان سرسام‌آوري باعث هدر رفت آب مي‌شود ناديده و يا ضروري تلقي كرده و چكه كردن از شيرهاي آب يا اندكي تراوش از لوله‌هاي شبكه را عامل هدر رفت آب و تعويض واشر شير را چاره‌ي كار مي‌داند در صورتي كه اين ميزان هدر رفت در مقابل مصرف آب در پارك‌ها ـ كارواش‌ها ـ حمام‌هاو شستشوي حياط‌ها به مثابه قطره‌اي در مقابل دريا است.

د) افزايش مصرف آب در بخش صنايع خاصه احداث صنايع در نواحي كم‌اب و مركزي و توسعه صنايع مستلزم مصرف آب بيشتر است.

هـ) راهكارهاي مقابله با كمبود و بحران آب

با شناخت علل هدررفت اگر اراده‌ي ملي در كار باشد با همين ميزان آب مي‌توان به خوبي به رفع مشكل پرداخت شامل:

1- برنامه‌ريزي جامع و دقيق توأم با پيگيري و پيگرد وزارت جهاد كشاورزي در هرچه محدود كردن باغ‌ها و سيفي‌كاري خصوصاً در نواحي گرمسيري.

2- توسعه‌ي محصولات سيفي در گل‌خانه‌ها.

3- تعيين مزارع و توسعه‌ي كشت گندم، جو، عدس، نخود كه كم‌ترين مصرف آب را دارند و مي‌توان به صورت ديم نيز به عمل آورد.

4- عدم صدور مجوز چاه جديد و حذف چاه‌هاي غيرمجاز و حذف چاه‌هاي به آخر رسيده يا در شرف تخليه شدن

5- حذف محصولات پرمصرف آب در نقاطي كه زمينه‌ي كم‌آبي وجود دارد محصولاتي مثل برنج، ذرت، يونجه.

6- تعيين ميزان مشخص زمين در مناطق و استان‌هاي مختلف براي كشت هندوانه و خربزه.

7- ترويج و توسعه باغات ديم و كم‌مصرف آب چون انگور، انجير، بادام، پسته و تا حدودي انار. در اين مورد كارهاي بسيار شگرف و الگويي و عملي در شهرستان‌هاي ني‌ريز، استهبان، داراب، فسا، كوهمره‌هاي كازرون، دشمن‌زياري و ساير نقاط فارس انجام گرديده كه واقعاً شاهكارهاي بي‌نظيري هستند كه مردم در نقاطي كه به شدت سنگلاخ و شيب‌دار و حتي كم‌بارش بوده است. انجير، انگور و بادام را به طور وسيع و اقتصادي به صورت كاملاً ديم با بازدهي عالي پرورش داده‌اند و حتي براي مصرف شخصي مقاديري گردو و انار را نيز به همين صورت كشت كرده‌اند و چنين شيوه‌اي بايد در رأس اولويت وزارت جهاد كشاورزي قرار گيرد.

8- افزايش قيمت گندم، جو، عدس، نخود و نظارت و كاهش منطقي نرخ سيفي‌جات.

9- در مور مصرف آب شهرها آموزش و تبليغات دائمي مبني بر اينكه حمام در اسرع وقت پايان يابد، در فواصل ليف زدن و شامپو زدن شير آب بسته شود و در ساير شستشوها نيز در فواصل انجام كار شير بسته باشد.

10- در كارواش‌ها نيز آموزش داده شود كه پس از خيس كردن خودرو عمليات تنظيف با برس كشيدن كافي با كمترين ميزان آب صورت گيرد.

11- مجزا كردن آب پارك‌ها و كاهش سطح چمن‌كاري‌ها: هدر رفت آب در بخش پارك‌ها و چمن‌كاري‌ها واقعا‌ً براي كشوري چون ايران يك اشتباه كلان و بسيار غيرقابل توجيه و نابخردانه است. مثلاً سزاوار است آب سرچشمه‌هاي كارون را در اردكان و ميبد و نائين صرف چمن‌كاري نمود و امثالهم، گرچه هيچ‌كس مخالف سبزينگي و طراوت و چمن نيست ولي بايد اولويت‌ها را در نظر گرفت نه كوركورانه هر مسئول شهرداري در هرجا به دلخواه به توسعه‌ي چمن‌كاري بپردازد بلكه در كشوري چون ايران بايد در اين موارد برنامه‌ريزي دقيق صورت گيرد باين ترتيب كه اولاً آب پارك‌ها از طريق چاه‌هاي غيرمشروب يا فاضلاب تصفيه شده و كاملاً جدا از آب آشاميدني تأمين گردد. ثانياً در تمام كشور طبق دستورالعمل عمومي سطح چمن‌كاري‌ها كاملاًٌ محدود و متناسب با شرايط تأمين آب گردد و به جاي چمن در برخي نقاط از سنگ‌فرش و موزائيك يا چمن مصنوعي استفاده شود و درختان پارك‌ها را نيز از نوع درختان مقاوم به خشكي و كمتر نيازمند به آب انتخاب نمايند.

12- انتقال صنايع سنگين حتي با هر هزينه به سواحل چندهزار كيلومتري خليج فارس.

13- و دست آخر اينكه در شرايطي كه در گذشته‌ي خيلي نزديك بنا به ضرب‌المثل بسيار بديهي و پذيرفته شده فراوان‌ترين و آسان‌ترين و در دسترس‌ترين ماده و موضوع را به آب خوردن و باد هوا تشبيه مي‌كردند امروزه همين دو عنصر حياتي كه زنده بودن به آن‌ها بستگي دارد به شدت در معرض خطر و كمبود قرار دارند زيرا شمه‌اي از وضعيت آب را ديديم و معضل آلودگي هوا و ريزگردها و اعلام‌هاي مكرر هواشناسي و محيط زيست دائر بر حتي تا 35 برابر رسيدن به حد مجاز آلودگي هوا و مرگ خاموش و كاهش عمر شهروندان اخطار بزرگي است كه در اين شرايط، افزايش بي‌رويه‌ي جمعيت آينده‌اي بس تيره و تار دارد و حداكثر جمعيت بايد در سطح فعلي ثابت باقي بماند و حتي منافع رشد منفي جمعيت بر مضرات آن يعني پير شدن جمعيت بيشتر به نظر مي‌آيد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها