پیرامون یک ادعا درباره جوانان اصلاح‌طلب

پیرامون یک ادعا درباره جوانان اصلاح‌طلب

سیدمحمدجعفر حائری آنچه انگیزه نوشتن این یادداشت شد، اعلام نظر یکی از روزنامه‌نگاران ‌‌‌اصول‌گرا است که حکم کرده‌اند:«جوانان اصلاح‌طلب، مرزهای نظام و غیریت آن را نمی‌شناسند یا طوری تربیت شده‌اند که نشناسند...» این جمله که بخشی از توئیت وی بوده و حکمی که در آن اعلام کرده، در بهترین حالت ناشی از عدم شناخت جنبش اصلاحات و جریان سیاسی اصلاح‌طلبی و نیز جوانان اصلاح‌طلب است. نکته نخست ‌این‌که ایشان باید بفرمایند با چند جوان اصلاح‌طلب تاکنون مصاحبه یا حشر و نشر داشته‌اند که مبنای صدور چنین حکمی توسط ایشان شده است؟ چرا که ایشان جوانان اصلاح‌طلب را یا متهم به جهل و عناد با نظام دانسته یا تربیت شده توسط چنین افرادی می‌داند، که همه این گزاره‌‌ها شرعا، اخلاقا و قانونا دارای مسئولیت است. دوم ‌این‌که مگر برخی مجال و میدان به جوانان اصلاح‌طلب دادند تا در ۱۵ سال گذشته سهمی در عرصه سیاست و مدیریت و ... داشته باشند تا بُروز پیدا کرده و شناخته شوند یا امتحان خود را پس دهند و نمره «نظام‌شناسی» دریافت کنند؟ اغلب جوانان اصلاح‌طلب پس از پایان دولت اصلاحات در سال ۸۴ که همان ایام هم به علت عملکرد برخی از نسل پیشین ایشان و تصمیم‌سازان جریان اصلاحات دچار سرخوردگی شده بودند، وارد دوره‌‌‌ای کابوس‌وار شدند که نیازی به یادآوری آن نیست. در حالی‌که نسل مشابه در اردوگاه ‌‌‌اصول‌گرایی، بلافاصله پس از فراغت از تحصیل و اغلب از سوی تشکل‌های جناح متبوع خود، به وزارتخانه‌‌ها و استانداری‌‌ها و سازمان‌‌های مختلف گسیل شدند وعرصه و مجال بروز برایشان مهیا شد تا ابعاد مختلف نظام را، به زعم این دوست عزیز، بشناسند. جالب‌‌‌‌تر ‌این‌که گویا در پیمانی نانوشته بین آن دولت معجزه هزاره سوم و دولت بعدی، این روال از سال ۹۲ تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. با بسته بودن درهای انتصابات بر روی نسل جوان اصلاح‌طلب در ۴ دولت گذشته، درهای مجاری دموکراتیک هم به مدد برخی امدادهای غیبی و هر کدام به بهانه‌‌‌ای بر روی این بدنه بسته ماند تا نتوانند خود را در برابر انتخاب مردم قرار دهند و باز هم در بر روال گذشته بچرخد. در این بین به‌طور شُبهه‌ناکی نیز افرادی دارای صلاحیت تشخیص داده شدند که در بین جبهه اصلاح‌طلبان حتی به ناتوانی و کم‌توانی شُهره بوده‌اند و گاهی افرادی هم بوده‌اند که پس از تایید صلاحیت برای جامعه شناخته شدند! جالب ‌این‌که توقع می‌رود بدنه اصلاح‌طلبی امروزه پاسخگوی برخی رفتار و کنش‌‌ها و واکنش‌های این افراد ناخوانده نیز باید باشند که چرا فلان شازده چنان مصاحبه‌‌‌ای کرده یا پشت تریبون مجلس چیزی گفته یا نگفته؟! واقعیت این است که جوانان ‌‌‌‌اصلاح‌طلب در چند دهه گذشته راهی به مراجع نظام نداشته‌اند در حالی که همتایان ‌‌‌اصول‌گرایشان بارها در قالب هنرمندان و شاعران از این موهبت برخوردار شده‌اند. مگر جمع جوانان اصلاح‌طلب کمتر از جمع هنرمندان و کارگردانان و شاعران عزیز و ... است و سهمی کمتر در ساخت فردای این نظام دارند؟ این در حالیست که به نظر نگارنده، جوانان نجیبِ اصلاح‌طلب امروز توانمندتر و هوشمندتر از نسل جوان انقلابی در سال ۵۷، ولی تجربه گرفته از اشتباه‌‌های آن نسل در فضای ملتهب ناشی از انقلاب هستند و هیچ اجبار و اکراهی برای توجیه خطاهای پیشینیان سیاسی خود یا پرداخت هزینه خطای ایشان توسط نسل ما وجود ندارد و نباید هم وجود داشته باشد. سوم ‌این‌که با تمام فراز و نشیب‌‌ها و دست‌انداز‌‌هایی که برای این نسل ما حادث شده، همین‌که این جوانان هنوز به فرایند «اصلاحات» که مهم‌ترین ملزومات پس از هر «انقلاب» است پایبندند و به رو به جلو بودن «گام دوم» آن امید دارند، جای تقدیر و ارج نهادن دارد. نکته پایانی ‌این‌که در نگاه اول ممکن است اکنون یک احساس تفوق و چیرگی در جناح مقابل به‌واسطه ایجاد این مشکلات برای بدنه جوانان اردوگاه رقیب و یک آرامش خیال کاذب نسبت به مرگ جریان اصلاحات به‌واسطه عدم کادرسازی و نیروسازی ایجاد شده باشد که در کوتاه‌مدت این شیرینی شاید موجب سرمستی این دوستان شود،اما در نگاه بلندمدت، آنچه در پی دور نگه‌داشتن بخش عظیمی از بدنه سیاسی جوان و آینده‌ساز کشور از ورود به این میدان آسیب خواهد دید، همان نظامی خواهد بود که آنها را به نشناختن مرزهایش متهم کرده‌اید.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها