-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
-
خلاصهای از مصاحبه با انقلابیون
علیرضا کفایی
صلاح مُلک دراین است که هرکه کارخویش کند
به گزارش اَفتونیوز محمود منطقیان می نویسد: در فرهنگ لُری ضرب المثلی است که ژرف و آموزنده است و آن ضرب المثل این است :
" شهری وَ نَگفتن خراب وابی "
یعنی در اثر اینکه مردم زبان بستند و بدیها و خطاها را دیدند و چیزی نگفتند و هوشدار ندادند،شهری یا کشوری ویران شد.
روی این اصل اگر مردم به هنگام هوشدار دهند و یاد آوری کنند،جلوی بسیاری از کارهای ناصواب گرفته خواهد شد و بسیاری از رویدادهای ناگوار رخ نخواهند داد.لیکن مردم اغلب یا از ترس و یا از نادانی و یا برای رسیدن به نفعی و از دست ندادن سودی دم فرو می بندند و خموش می نشینند و تذکر نمی دهند و نقد نمی کنند و هم سر در برف فرو برند و خود را به ندیدن و نشیندن می زنند و وانمود می کنند که چیزی نیست و " انشاالله گربه است" تا اینکه در اثر رفتارها و رویه های نادرست، رخدادهای ناگواری روی می دهد که حاصل کج اندیشی ها و نا کارامدیهاست و درنتیجه زیانها به بار آید و بلاها و خسارتها پشت یکدیگر روی نماید.
اگر مردم و به ویژه دانایان و روشنفکران به هنگام رفتارها ورویه های نادرست و زیان آور را ببینند و نقد کنند و هوشدار دهند،بسیاری از رویدادها و حوادث ناگوار روی نخواهند داد و جامعه راه درست تر را در پیش خواهد گرفت و به سلامت از سختی ها و دشواری ها خواهدگذشت و به شرایط بهتر و بهتر گام خواهدنهاد و مردم به آرامش و شادی و خرسندی دست خواهندیافت و در کار خود کامیاب خواهندشد.
البته همانگونه که گفته اند، یک دست صدا ندارد و این یک مسئولیت و نیاز همگانی است تا ثمر دهد و مفید افتد.
حکیم فردوسی هزارسال پیش هوشدار داد که:
" به جایی که یک روز بگذشت آب،
نسازد خردمند از او جای خواب."
یعنی درجایی که یک بار آب گذرکرده است آدم خردمند خانه نمی سازد،چون خطر سیل و ویرانی در پیش است.
اگر دانایان زمانه ی ما به هنگام این پند را به مسئولان بی خیال یادآور می شدند،طغیان رودخانه ها و سیلاب ها این همه زیان به بار نمی آورد و خانه ها و شهرهای ما را ویران نمی کرد،چون مردم و نهادها را از ساختمان سازی در گذرگاه آبها منع می کردند و دیگر این حادثه های دلخراش و زیان آور روی نمی نمود.
برای نمونه،
به نظر بنده دو گروه هرگز نباید برصندلی ریاست جمهوری و دیگرکارهای اجرایی کشوری تکیه بزنند، یکی روحانیان و دیگری نظامیان.و در گذشته اگر دانایان نگفتند و به یاد نیاوردند و خلاف این اتفاق افتاده است اشتباه محض بوده است.با آنکه شخصیتهای بزرگ روحانی مانند علامه طباطبایی و استادمطهری و آیت الله طالقانی و مثل اینها همواره قابل احترام و ستایش اند و این دیدگاه از قدر و شخصیت آنها نمی کاهد،اما باید گفت که چون صنف روحانی
تخصص کارهای اجرایی را ندارند و در نظام حوزوی برای کاری دیگر آموزش دیده اند و تربیت شده اند شایسته نیست به حوزه کارهای اجرایی،مانند ریاست جمهوری و وزارت ها و مانند اینها وارد شوند چو در دولتها اساس کارها بر امور اجرایی وکارهای تخصصی در حوزه های متفاوت است که یک روحانی سر از آنها در نمی آورد و در این موضوعات آموزش ندیده اند و اهل فن و تخصص نیستند. لاجرم باید اهل فن نکات فنی و تخصصی را یکی یکی برای آنها توضیح دهند تا از آنها سر در آورند.همانگونه که برای هدایت یک هواپیما به خلبان ورزیده نیاز است، نه به آنان که در حوزه آموزش و دانش و تعلیم و تربیت کار می کنند که گرچه کارشان بسیار مهم و برای جامعه سودمند است اما برای اداره امور عملی و تخصصی،به هیج وجه کارساز نیست.
این دیدگاه را که روحانیون نباید در کارهای اجرایی وارد شوند،نخستین بار پس از انقلاب اسلامی شهیدمطهری بیان و مطرح کردند که در کتاب " پیرامون انقلاب اسلامی"ایشان آمده است و فیلم گفتار او نیز موجود است.
دوم ، نظامیان که نیز از نخست برای کاری ویژه با دیسیپلین خاص و روحیه نظم و گاهی خشن و سختگیرانه برپایه قانون آماده و تربیت شده اند نه برای کارسیاسی و اقتصادی و عرصه بین المللی.
وظیفه اصلی نظامیان حراست از مرزها دربرابر بیگانگان و برپایی نظم و امنیت و اجرای قانون و جلوگیری از قانون شکنی و بی نظمی وممانعت از تجاوز به حقوق شهروندان بر پایه قانون است و این وظیفه و مسئولیت بزرگی است که عرف و قانون برعهده آنان نهاده است و باید پرسید با این وجود این، چرا جمعی از این قشرکه می توانند عامل و حامی امنیت کشور باشند، می خواهند از زیر چنین و ظایف سنگینی درجامعه به در آیند و به کارهای سیاسی و اجرایی و اقتصادی که از نخست جزو کار و وظایف آنها نبوده است بپردازند؟ واقعا انگیزه ورود آنها به عرصه قدرت و سیاست و اقتصاد چیست که عقلا و قانون گزاران جهان همواره چنین رویه ای را به سود و صلاح کشورها ندانسته اند.
از روی خرد و دانایی باید پذیرفت که سیاست ورزی و کار اجرایی کار در صلاحیت سیاستمداران و کارشناسان زبده و متعهد است و همین گونه امور اقتصادی و اداره آن نیزدر صلاحیت نخبگان اقتصادی متعهد می باشد.
رئیس جمهور باید یک چهره سیاسی و ملی، آشنا برای مردم،دارای حرمت و پایگاه مردمی، تحصیل کرده دانشگاهی، آشنا به سیاست و اقتصاد و مدیریت و حقوق انسانی و مناسبات نظام بین المللی، راههای ترقی جامعه و مدافع منافع و مصالح ملی و حقوق مردم باشد و روی حقوق طبیعی و خدادادی مردم هرگز کوتاه نیاید و معامله نکند و هدفش ترقی و آبادانی و سربلندی کشور باشد.
که برخی از این صفات و ویژگیهای مهم و بسیارضروری در پیوند با کار روحانیون و نظامیان نیست.
حدود هزارسال پیش در شاهنامه بزرگ فردوسی آمده است که در روزگار جمشید پادشاه ایران ،مردم به چهارگروه تقسیم شده بودند که هرگروه باید تنها کار ویژه خود را می کردند و حق نداشتند که به حوزه کاری دیگر گروهها واردشوند که سبب بی نظمی و آشفتگی کارکشور شود. آن چهارگروه عبارت بودند از دینداران،پهلوانان و جنگ آوران،کشاورزان و اهل حرفه و فن،که هرگروه تنها به کار خود می پرداختند که این روش خردمندانه راه درستی برای اداره میهن بود و هم موجب شکوه و سامان کشورشده بود.
پس در حوزه اجرا بهتر آن است که هرکس کاری را انجام دهد که برای آن آموزش دیده و ساخته شده است؛ همانگونه که اعضای بدن،مانند مغز،چشم،گوش،دست و پا، و....کاری را انجام می دهند که برای آن آفریده شده اند و اگر غیر از این بود و اعضا بدن در کار یکدیگر دخالت می کردند و برجای هم می نشستند، زندگی مختل می شد و زیانها به بار می امد و سلامت از بدن و زندگی انسانها رخت می بست.پس بهتر و خردمندانه تر آن است که هرکس کاری را برعهده گیرد که مهارت و توان انجام آن را دارد و برای انجام آن تربیت و آماده شده است و به خوبی از پس آن برآید.
به روشنی و اطمینان باید گفت: آن جامعه ای که به اصل واگذاری کارها برمبنای شایستگی ها و توانایی ها و تخصص ها پای بند نباشد و تداخلات نامعقول درحوزه کارها و وظایف و مسئولیتها صورت گیرد،راه پیشرفت و آبادانی را به روی خود بسته است.
نویسنده؛ محمود منطقیان
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
- غبارروبی گلزار شهدای گمنام گچساران به مناسبت هفته بسیج/ تصاویر
- تشریح بیمه "زنان خانهدار و دختران" از زبان سرپرست تامین اجتماعی گچساران
- پیشرفت ۸۰ درصدی پروژه ایمن سازی و رفع نقاط حادثه خیز سپیدار - بنستان محور یاسوج - دهدشت
- مارگون با ۷۰ برنامه به استقبال هفته بسیج میرود/ جزییات
نظرات ارسالی 3 نظر
درودواقعاجالب ودست بود سخن بجا ونقدی عالمانه بود مصداق ضرب المثل نانت رابده نانوایی بگذاربسوزد
پاسخ۳۲ سالش الکی الکی دست متخصص هاااا بود چه خاکی بر سر مملکت کردید تو را به قاران همون معامله بنگاهی بکنی بهتر از این حرف هایی است که تو میزنی حرص و طمع تو در امور قدرت نابودمان کرده از دست های پشت پرده گرفته تا تاثیر گذاری بر شورای شهر تمام جوانان رو پیرمرد کردید با طرز تفکرتان... در این ایام کهنسالی مصداق همون حالات بچگی ات است تا کور شود هر که نتوان دید،چنان عرصه ۱۴۰۰ رو از دست نا اهلان سیستم اصلاحات میگیریم که تا عمر دارید نام اصلاحات رو فراموش کنید.
پاسخسلام علیکم. صلاح ملک در این هست که ناتوانی سیاسیون ومدیران اجرایی واقتصادی را آن قشری که وظیفه خود با آن همه سنگینی را به نحو احسن انجام داده اند حالا برای خلق الله نا امید از مدیران ضعیف و فشل، جبران نمایند. البته طبق اصل ۱۵۰ قانون اساسی وظیفه امثال این قشر حضور در صحنه برای حفظ دستاوردهای نظام است پس حفظ مهمترین دستاورد(امید مردم) وظیفه همین قشر می باشد.در ضمن چرا برخی(لیبرالها) از حضور داشتن امثال این قشر توانمند برای حل مشکلات و امیدوار کردن خلق الله ترس دارند.؟راستی چرا؟.....
پاسخ