سی‌سخت

سی‌سخت

افتونیوز - کیارنگ علایی* گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه یادگاری جاودانه بر طراز بی بقای خاک.

زلزله سی سخت و بارِ مصیبت بر دوش هموطنان مان در غرب کشور موجی از احساسات، هم دلی و مشارکت را در سایه آگاهی رسانی جمعی ایجاد کرد. کلید اصلی این اطلاع رسانی و جلب مشارکت، ارائه دقیق اطلاعات و جزییاتی بود که عکس های مستند و خبری بر دوش داشتند. شاید در میان هزاران عکس که روزانه به چشم و ذهن ما مخابره می شود، رسالت عکس مستند، امری خود به خودی به نظر آید، اما به واقع این نوع عکاسی، در شرایط بحرانی و مصیبت های انسانی نظیر آن چه بر «سی سخت» می رود، دقیقا در جایگاه راستین خود قرار می گیرند. درست است که تکرار عکس ها و تلنبار شدن آن ها در نظامی متورم در این دوره از زندگی، حساسیت و اهمیت آن ها را به عنوان رسانه ای منحصر به فرد تقلیل داده و چشم های ما به عکس ها عادت کرده و نظام پر تکرار آن در انواع مکان ها و پلتفرم ها، آن را به کالایی در دسترس و همه جایی تبدیل کرده که گویی نفاست قبل را ندارد، اما هیچ چیز مثل عکاسی نمی تواند اسنادش را در موجزترین شکل ممکن و در قالبی همیشه انتزاعی برای آیندگان به جا بگذارد تا بهترین ابزار برای برداشت مطالعاتی و همراهی عکاسی برای پیوند با علوم تجربی و گوشزد کردن تغییرات و نیازهای جامعه انسانی و در یک کلمه «اصلاح طلبی» باشد.

مستندگرایی با چند مولفه اصلی شناخته می شود: «ساختار تاریخی»، «دلسوزی نسبت به تاریخ» و «بی واسطه گری» سه مولفه اصلیِ این نوع عکاسی اند که خاصیت بی واسطه گری، آز آن ابزاری معتمد و صادق می سازد. انگار ما را به اوانِ پیدایش عکاسی ارجاع می دهد و روح آن دوره را زنده می کند. به این ها اضافه کنید؛ بی طرفی عکاس نسبت به واقعه، گواهی و شهادت بر وضع موجود در صحنه، احساس دین و تعهد نسبت به وضعیتی مشخص از زیستن آدم ها در دوره ای خاص را که تنوع رویکرد مستندگرایانه را شامل می شود. امری که در عکس های فراوان این روزها از «سی سخت» مظلوم، بویژه عکس های «حسن غفاری» استاد پیشکسوت عکاسی که همواره در این سال ها در نقشی تماما فرهنگی حضور داشته، به چشم می خورد. او زمانی در کسوت معلم، جایی در نقش مشاور و حامی برای عکاسان جوان، گاهی بر مسند مدیریت اجرایی و ورای همه این ها، در نقش یک عکاس زبردست و هوشیار که نسبت به احوال سرزمینش دغدغه دارد، ظاهر شده است. گوش به زنگ بودن عکاس برای حضور در وضعیت های بحرانی و مصیبت های ناگهانی جامعه انسانی، خصیصه مهم یک عکاس مستندنگار اجتماعی است که حس خیرخواهی نسبت به اماکن را در مخاطب برانگیرد. ثبت بی واسطه تغییرات زندگی، معماری و شرایط زیست معاصر برای ایجاد آرمان گرایی و جلب توجه مخاطبان دردمند که نسبت به احوالات هم وطنانشان، فصل مشترک دارند، از ویژگی های کار «حسن غفاری» است.

عکاسی او با غیر نمادین کردن امر زیستی به ثبت هویت اقلیمی مشغول است. اگر مهجوریت ها و مظلومیت های عکاسی مستندگرایانه اجتماعی و عکاسی خبری را به این ها اضافه کنیم، که همواره کمترین میزان توجه، کمترین دستمزد و کمترین اقتصاد فروش را در فضای هنری کشور ما به خود دیده اند، آن گاه اصرار و پافشاری «حسن غفاری» به عنوان یکی از پرچم داران این عکاسی در ایران، ستودنی و قابل تامل می نماید.

اعتقاد و ایمانی راسخ نیاز است تا در سایه سار این همه کمبود و هجران، عکاس به موجودیت حقیقی آدم ها توجه کند، به آن ها نزدیک شود، سرمای استخوان سوز روزگار را تجربه کند، با آدم های عکس هایش زندگی کند و آن گاه به موقع عکاسی و به زمان انتخاب و ارائه، فارغ از همه تعلقات ذهنی، اغراق و پیوندهای حسی اش با آدم ها، به نمایش راستینِ وضعیت بپردازد و وجه خود بیانگرانه این رویکرد را که سوار بر تفکرات عکاس و زیبایی شناسی عکاسی است، متمایز کند.

*عکاس و نویسنده
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها