-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
-
خلاصهای از مصاحبه با انقلابیون
علیرضا کفایی
چرا دیگر شعر، یک عامل تأثیرگذار در جامعه ایرانی نیست؟
افتونیوز - علی حسینی آیا شعر سیاسی-اجتماعی ایران مرده است؟ اگر بنا را بر این بگذاریم که هنوز نوشتهشدن آن به معنای زنده بودن آن است پس میتوان گفت نمرده اما قطعاً افول کرده و این اتفاق به یکباره نیفتاده است. آخرین حزبی که در دنیای سیاست برای مقطعی روی خوش به ادبیات نشان داد و متقابلاً از اهالی ادبیات نیز خوشرویی دید، حزب توده و بعدها یکی دو حزب چپگرای دیگر بود که گلسرخی نیز شهیدِ همین وصلت شد. شعر مشروطه به واسطه نوین بودن روزنامهنگاری و همینطور سنت قهوهخانهنشینی و محافل خانگی، در واقع یکی از رسانههای اصلی اعتراضات سیاسی-اجتماعی ایران بود. میزان این تأثیرگذاری چنان بود که اغلب شاعران آن دوران وقتی تنشان به تنِ استبداد رضاشاهی خورد، یا خانهنشین شدند، یا مسافر زندانها و تبعیدگاهها شدند یا غریبانه، چون میرزاده عشقی، شهید راه آزادی شدند. اگر در سه دهه ابتدایی این قرن این موسیقی بود که از دل مشروطه و دستدردست شعر رسانههای اعتراضی ملت بود به مرور و پابهپای مدرنیزاسیون و شهرنشینی بیشتر، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی نیز در جامعه ایران مهم و تأثیرگذار شدند. به جرأت میتوان گفت حجیم شدن نقش سینما و تلویزیون در معادلات اجتماعی، بیشتر یک امر جهانی بوده و اگرچه تغییرات حکومتی در دهه پنجاه و سالهای جنگ و دهه شصت وزنه اصلی تأثیرات اجتماعی آن دوران بودند اما افول شعر در آن زمان بیشتر یک بازماندگی جهانی از سایر رسانهها به حساب میآید و اگر دقیق شویم متوجه میشویم که اتفاقاً زنده بودن بزرگان شعر ایران در دهه شصت و هفتاد هنوز هم شعر اجتماعیاعتراضی ایران را به عنوان رسانهای اعتراضی پابرجا نگاه میدارد و تعدادی از مهمترین آثار مهم ادبیات ما در همان سالها تولید میشوند. در واقع شعر اجتماعی دهه شصت بیشتر حاصل آزادیخواهی و آزاداندیشی بود تا حزبگرایی و چپمداری رایج پیشین. به نظر میرسد دو مسئله در افول شعر اجتماعی ایران در دهه هشتاد مؤثر بوده که اولین آن دوم خرداد و حوادث پس از آن است. شعر در موقعیتی قرار گرفت که حس میکرد ممکن است تأثیرگذاری زمان مشروطیت خود را بازیابد. این توهم جایگاهی به گمان من یک موقعیت تاریخی بود که همگان در آن بودند. اینگونه شد که شعر سیاسی-اجتماعی دهه هفتاد با رویکرد پستمدرنیستی بر شانه ادبیات سوار شد و در تخلیهای پنجشش ساله همگان را از خود بیزار کرد، چنانچه جریان شعر ساده توانست تمامی میادین را به سادگی و بدون کوچکترین مقاومتی از آنها بگیرد و خود را به عنوان شعری که دیگر نمیخواهد شعار سیاسی بدهد به جامعه معرفی بکند. دلیل اصلی این افول اما به باور من این است که امواج تغییرات فضای شعر جهانی دستِکم با دو دهه تغییر به ایران رسید و دلیل آن هم زنده بودن شاعران بزرگی مثل شاملو، نصرت رحمانی، حمید مصدق و مشیری و... تا اواخر دهه هفتاد است وگرنه شعر جهان از سالها پیش، به سمت نوعی از سادگی و شخصیسازی رفته بود و قافیه را نیز به سایر هنرها و رسانهها باخته بود. ادبیات ایران تنها پس از مرگ بزرگان خود بود که توانست به مرور با واقعیتهای جهانی روبهرو شود. هدف از این برشماریها بیشتر این بود که بگویم روند افول شعر سیاسی-اجتماعی ایران چندان هم غیرطبیعی نیست و در طول یک قرن رخ داده و نه یکی دو سال، اما اینکه چرا چهره فعلی آن این قدر دور از واقعیتها و نیازهای اجتماعی ماست، داستان دیگری دارد. اگر همچنان در زمزمههای خود، بیشتر ترانههای انقلابیاعتراضی دههی پنجاه را میخوانیم فقط یک دلیل ساده دارد و آن هم این است که آنها پیوندشان با جامعه بیشتر بوده و کارشان را بهتر انجام دادهاند. به نظر میرسد پیوندی که ترانه و موسیقی دهه هشتاد نیز با هم برقرار کرده بود، نتایج بهتری به بار آورده و این پیوند در دهه نود بیشتر منتج به ساخت آثاری شده که به جای سازندگیِ اجتماعی و در برخورد با انسداد سیاسی، جامعه را بیشتر دعوت به نوعی از مستی و نشئگی و حتی در مواردی ترویج خودکشی میکند. واقعیت این است که از بزرگان شعر سابق که اغلب در لباس خود به نوعی آدمحسابی بودند، آنچه به جا مانده، عدهای از شاعران متوسطِ پیشین و تعدادی شاعر جوان پرطرفدار است که نخواستهاند یا نتوانستهاند خودشان یا شعرشان را به چهرهای ملی بدل کنند. عجیب است که زیباترین شعرها در باب آزادی و امید را شاعرانی چون ریتسوس و ناظم حکمت در زندانها نوشتهاند و من شعر اجتماعی را با آنها شناختهام؛ شعری که میگوید، تاریکی اینجاست و اگرچه همدیگر را نمیبینیم اما ما هم اینجاییم، در دلِ تاریکی. / همدلی
*شاعر
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
- غبارروبی گلزار شهدای گمنام گچساران به مناسبت هفته بسیج/ تصاویر
- تشریح بیمه "زنان خانهدار و دختران" از زبان سرپرست تامین اجتماعی گچساران
- پیشرفت ۸۰ درصدی پروژه ایمن سازی و رفع نقاط حادثه خیز سپیدار - بنستان محور یاسوج - دهدشت
- مارگون با ۷۰ برنامه به استقبال هفته بسیج میرود/ جزییات
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!