-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
لطفاً شکست را بپذیرید!
افتونیوز - فضل الله یاری انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری به پایان رسید و نامزد مورد حمایت نصفهونیمه اصلاحطلبان شکست خورد و دوپله پایینتر از آرای باطله قرار گرفت. اصلاحطلبان که پس از سال 88 و با استفاده از ظرفیتهای مردی بیپروا به نام احمدینژاد به بیرون از ساختار قدرت جمهوری اسلامی پرتاب شده بودند، منتظر کسی بودند که زیر عبای او در این ساختار خود را نگه دارند. آنها با بسیج بدنه مردمی خود در دو انتخابات 92 و 96 به خوبی این کار را به انجام رساندند و حسن روحانی را از جامعه روحانیت مبارز؛ مهمترین تشکل سیاسی مذهبی جناح مخالف، انتخاب کردند و همه اعتبار خود را برای او به میدان آوردند و رئیس جمهورش کردند تا نامزدهای قدرتمند جناح اصولگرا را از رسیدن به صندلی پاستور بازدارند. آنها اگرچه نمیتوانستند چهره شاخصی از جناح خود را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند و از این جهت اقدام آنها از سر ناچاری بود، اما بخشی از استراتژی آنها برای تشفی خاطر، عقدهگشایی و جبران بیاخلاقیهایی بود که هم در دوره اصلاحات(که خود در راس بودند) و هم در دوره احمدینژاد(که از قدرت دور بودند) از سوی جناح راست به کمک برخی محافل غیرقانونی و فراقانونی بر آنها تحمیل شده بود. اما اینک که نامزد مورد حمایت آنها در نمودار انتخابات پایینتر از آرای باطله ایستاده است، سوالاتی پیش روی دارند؛ اول باید از خود بپرسند که چه کردند که بخشی از مردمی که در 25سال اخیر، چهار دوره بیشترین آرا را به سبدشان واریز کردند، این بار رای باطله را بر آنان ترجیح دادند؟ کمی جدیتر به دنبال جواب این سوال بروند که مردمی که با اشاره یک فایل تصویری چند دقیقهای از سران این جناح به صندوقهای رای هجوم میبردند، هم اکنون چه شده است که نزدیک به 30 میلیون نفرشان پشت به همه چیز این انتخابات کردند؟ بدون احتساب وضعیت رد صلاحیتها نقش خود را در این وضعیت بپذیرند. رای نامزد مورد حمایتشان را قاب کنند و توی دفاترشان بزنند روبهروی صندلیشان و با هربار نگاه کردن به آن از خود بپرسند اگر شورای نگهبان نامزدی برایشان نگذاشت، چه اجباری داشتند که با کسی که نامزدشان نبود به میدان بیایند؟ از خود بپرسند چگونه بود که بزرگان عضو تشکلهای رسمی جناحشان تکتک به حمایت از نامزدی پرداختند، اما نتوانستند در یک جمعبندی حزبی به این نتیجه برسند؟ اگر به توان بسیج خود اطمینان نداشتند، چرا نامزدی را مطمئن نکردند که رویشان حساب نکند تا او بهتر و صحیحتر تصمیم بگیرد و وارد یک بازی از پیش باخته نشود و زبان حریف را برای چهارسال و شاید هم هشت سال دراز نکند؟ چرا ابتدا و به صورت منطقی این انتخابات را برای مردم جدی نشان ندادند و در روزهای پایانی با تحرکاتی از سر هیجان و بدون ایده و برنامه به ناگهان شروع به تبلیغ غیرشفاف یک نامزد کردند به گونهای که بدنه رای نمیدانست که آیا نامزد مذکور را حمایت میکنند یا برای بالابردن آمار مشارکت دعوت به انتخابات میکنند؟
هر جوابی برای این سوالات مستلزم پذیرش صریح و بدون تفسیر و تعبیر «شکست» در این انتخابات است. باید بپذیرند که نمیتوانند شکست در این انتخابات را به گردن شورای نگهبان بیندازند. محدودیتهای اعمال شده بر رهبران و فعالان سیاسی این جناح نیز نمیتواند دستاویز خوبی باشد، با وجود این محدودیتها در مواقعی توانستند پیروز میدان باشند. بپذیرند که در پیدا کردن شناخت از جامعه و مهمتر از آن، فهم منویات ذهنی بدنه رای خود و تحولات آنها در سالهای اخیر ناتوان بودهاند. بپذیرند که در فهم طرحها و برنامههای مخالفانشان در ساختار قدرت از مردم کوچه و بازار نیز عقبتر بودند. بسیاری از مردم در یک ماهه گذشته سرنوشت این انتخابات را به وضوح و درجه صحت بالا پیشبینی کرده بودند و آن را اعلام نیز کرده بودند، اما رهبران جناح اصلاحطلب نخواستند یا نتوانستند بشنوند و ببینند. یک شکست دیگر را نیز بپذیرند و آن این که با بدنه رای خود که موتور محرکه تحولات در چند دهه اخیر بوده، صادق نبودهاند و از این رهگذر در موقعیتی قرار گرفتند که بدنه مردمی اصلاحات نیز به خاطر عملکرد سرانش قادر به دفاع از اصلاحطلبی نبودند. شکست را واقعا بپذیرید، نه از سر بزرگواری و ادعای اخلاقی پذیرش شکست، بلکه از سر اذعان به نقش خود در تخریب این سرمایه بزرگ ملت ایران که میتوانست کشور را به ساحل آرامشی برساند. سپس عذرخواهی کنند به گونهای که تلاششان برای جبران این خسارت را آغاز کنند و در مرحله بعد که مهمترین خواسته فعالان سیاسی و اجتماعی در همه این سالها بوده است، دندان طمع خودشان و آقازادههایشان به قدرت را بکنند و دور بیندازند و این نکته مهم و اساسی را بپذیرند که مطمئن باشند در ساختار کنونی جایی ندارند، اما میتوانند در همان چیزی که خود جامعه مدنی میخواندند در کنار مردم موثرتر واقع شوند. بپذیرند که اگر صادقانه در کنار مردم قرار بگیرند، میتوانند چون ققنوسی از خاکستر این شکست نیز برخیزند./همدلی
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- آغاز مازوتسوزی در ۲ کارخانه سیمان یاسوج و مارگون
- پدرم فرزند تو بودن کار راحتی نیست/مادرم بر دستانت بوسه میزنم/ مردم عزیزم چیزی کم نگذاشتید
- پیام تسلیت رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئول کانون بسیج هنرمندان گچساران در پی درگذشت شاعر هماستانی
- گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری شاعر هماستانی در دهدشت
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!