تأملاتی در خصوص نزاع‌های منجر به قتل در کهگیلویه بزرگ

تأملاتی در خصوص نزاع‌های منجر به قتل در کهگیلویه بزرگ
اَفتونیوز _ سید نورمحمد حسینی سوق : تنها چیزی که به آن می‌پرداختند، نابودی (نزاع) و شورش بود، در حالی‌که دلایل (نزاع) و شورش ادامه پیدا می‌کردند. (از کتاب خوشه‌های خشم جان اشتاین‌بک) در طی این سال‌های حزن‌آلود که کرونا و تحریم و تورم، سامان زندگی اجتماعی مردم عزیز ما را هدف قرار داده است و بیکاری مثل کرم، بنیان‌های خانواده را سست می‌کند، فقر، نداری و انتظارات بسیار بالا، تعادل و کنترل زندگی را از دست والدین خارج نموده است و همچنین در مواردی با عمومیت کمتر، اعتیاد، مصرف مواد الکلی، خودکشی و حاشیه‌نشینی نیز مهندسی اجتماعی را برای مدیریت بهینه جامعه به زحمت زیاد انداخته است. با این اوضاع‌واحوال، وضع کهگیلویه بزرگ یعنی یکی از محروم‌ترین مناطق ایران، بیشتر به شعر انوری شبیه شده است که: هر بلای که از آسمان آید گرچه بر دیگران روا باشد، بر زمین نارسیده می‌پرسد خانه انوری کجا باشد. ظاهراً نمای امنیت این خانه انوری هم باید تخریب شود چون چند صباحی است که خبرهای نزاع و پرخاشگری و قتل و دیگرکشی، فریز شدن درجه دماسنج امنیت جامعه ما را برای دنیا مخابره می‌نماید. این پرخاشگری، دعوا و قتل کاری کرده که عنوان کنیم به همان تب‌ها راضی هستیم مرگمان را نفرست. بگذارید دردهایمان همان دردهای فقر و نداری و عقب‌ماندگی و تصادفات وحشتناک و بیکاری و کرونا و... باشد که سال‌هاست با آن‌ها همدم و همراهیم. چرام که یکی از اضلاع مربع چهاربنیچه، گهواره تمدن و هندوستان استان، و یکی از منابع معنویت و تدین و فرهنگ شناخته می‌شد، به فاصله کوتاهی برای دو بار در آتش تضاد و خشونت ناشی از پرخاشگری و نزاع می‌سوزد، روستای فرهنگی و یکی از کانون‌های مذهبی استان و شهرستان، طولیان به‌عنوان جدیدترین کانون نزاع و خشونت، اخبار و کلیپ‌های خشونت‌آمیز و قتل را به دنیا مخابره می‌نماید و حتماً فردا جای دیگر ... کدام جامعه را سراغ دارید که جوانانش دعوا نکنند و یا دنبال تصادف توهین نکنند و حتی چاقوکشی نکنند؟ این خشونت‌های طبیعی همانی است که «فروم» معتقد است همه دارند: انسان دارای نوعی از پرخاشگری بالقوه و ذاتی است که این خشونت برای حفظ زیست، دفاعی ضروری است. برای وقوع خشونت و نزاع غیرطبیعی باید میان حداقل سه عامل، تقارن زمانی و مکانی وجود داشته باشد. این سه عامل عبارت‌اند از وجود پرخاشگری احتمالی تحریک شده، وجود انگیزه‌های خشونت، و فقدان محافظ کارآمد برای جلوگیری از خشونت. ما در مورد دو عامل اولی بحثی نداریم چون در هر جامعه‌ای این دو عامل وجود دارد. علاوه بر این مدیران ما باید بدانند که فرهنگ دیونیزی سالهاست که در جامعه عشیره‌ای ما ریشه دوانده است. فردگرایی و همزاد آن خشونت، توسط دستگاه‌های غیررسمی فرهنگ به‌صورت مرتب ترویج می‌شود. مسئله غیرت یا همان عصبیت ابن خلدونی نیز تا عمق وجود روح روان همه مردم حتی متفکران و متخصصان هم ریشه دوانده است. روحیه عشیره‌ای و عصبیت کاملاً به هم گره‌خورده است، تقاص‌های خانوادگی، طرف‌داری‌های قومی، (هی بله) کردن‌های سنتی، ککاگری های کور و...هنوز در عصر پست‌مدرن و با ابزار مدرنیته اعمال می‌شود. پس مسئله اصلی این است که اگر در این بستر فرهنگی جوانی جاهلی کرد و خواسته یا ناخواسته آتش نزاعی را روشن کرد کدام ترموستات جامعه باید فعال شود تا فن‌های جامعه را به حرکت وا دارد و مانع داغ شدن جامعه گردد. اینجاست که یک راست باید سراغ عامل سوم را بگیریم که تحت عنوان محافظ یا کنترل اجتماعی شناخته می‌شود، تمامی تفاوت جوامع در همین عامل نهفته است، جوامعی که دارای دستگاه‌های کنترل اجتماعی قوی‌تری باشند کمتر دچار عیوب و مسائل ساختاری و دل‌درد آور می‌گردند. کنترل اجتماعی به مکانیسم‌هایی اطلاق می‌شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار می‌برد، انواع کنترلی که در این تعاریف مشخص است عبارت است از: کنترل غیررسمی، شکلی از کنترل اجتماعی است که در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه در خانواده، مدرسه، محل کار و ... تحقق می‌یابد و کنترل رسمی که توسط دادگاه‌ها و پلیس و...اعمال می‌شود. تاکید می‌کنیم دعوا طبیعی است ولی جوان درگیر دعوا به‌واسطه عوامل محیط اجتماعی، به انحراف عمیق و قتل کشیده می‌شود، وقتی مکانیزم‌های کنترلی ضعیف باشد گویند هنجارشکنی بسیار راحت‌تر اتفاق می‌افتد. جوان عصبانی به منزل می‌رود، مسلسل مسلح شده، در گوشه از منزل بدون قفل امنیتی را بر می‌دارد و یا از زیر صندلی ماشینش بلافاصله چماق و قمه را برمیدارد و تمامی دق دلش را از طریق شلیک به مغز و قلب و ضربه به جوارح طرف‌های دعوا خالی می‌کند. دکمه کنترل این فرد، ضامن مسلسل خطرناک نیست، بلکه آژانس‌های اجتماعی می‌باشند که باید در طول تاریخ تکامل این جوان، عمل می‌کردند و او را در برابر بروز خشونت‌های خونین واکسینه می‌کردند. یکی از این آژانس‌ها خانواده است که از نظر ذهنی و اجتماعی و مذهبی و فرهنگی، سرمایه‌ای را به این جوان جاهل تقدیم نکرده بود. بر اساس تحقیقات روان‌شناسان اجتماعی، تنها به دست خانواده‌هایی می‌توان تفنگ داد که ارزش‌های عالیه انسانی و کرامت انسان در آن جا نهادینه شده باشد. تحقیقات لئونارد برکوویتز در مورد پرخاشگری نشان داده است که حتی مشاهده آلات و ابزار پرخاشگری می‌تواند در شخص مشاهده‌کننده حالت پرخاشگری را برانگیزد. (فخرایی, 1388) این تحقیقات به نگارش درآمد تا ما از آنها بهره بریم و جامعه را عالمانه مدیریت کنیم. آیا برای مدیریت اجتماعی ما هیچوقت مسئله مسلح بودن اکثر خانواده مساله بوده است، اگر بوده است جز سکوت چه کارهایی انجام داده است؟ مدرسه و نظام آموزشی، به‌جای اینکه به جوانان، درس زندگی و آداب اجتماعی بیاموزد، قصد دارد از او فیثاغورثی بسازد ریاضی‌دان، شاعری بسازد شاهنامه‌خوان، مترجمی بسازد زبان‌دان و انیشتینی بسازد فیزیک‌دان. آموزش‌وپرورش ما سال‌هاست که راه‌های آموزش مهارت‌های زندگی از جمله کنترل خشم را فراموش نموده است. در این معادله، ضعف شدید بنیان‌ها و گرایش‌های مذهبی نیز از عوامل معناداری در بروز پرخاشگری و نزاع و قتل می‌باشد، نمره منفی نهاد روحانیت و مذهب در ظهور این پدیده‌ها نباید از نظرها مخفی بماند. اگر روحانیت در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم غایب و کم‌کار نبودند، بی شک آموزه‌های خداترسی و ترویج سبک زندگی اسلامی می‌توانست و می‌تواند سد بسیار محکم یا به قول باند ورا، خود مهار گری بسیار توانایی برای کنترل رفتارهای هیجانی و خشونت زای مردم باشد. (نورمحمدیان, 1395) روحانیت باید به این مهم برسد که درست است که سیاست ما عین دیانت ماست ولی سیاست روبنا و دین زیر بناست. یعنی اگر آموزه‌های دینی و اخلاق اسلامی تضعیف شود، صحبت از سیاست دینی یک طبل میان تهی است. جامعه روحانیت باید در کنار سیاست ورزی بی حاصل و ورود به باندبازی‌های دنیوی، به جد به دنبال ترویج آیین و اصول و فروع و احکام دین و سبک زندگی اسلامی باشد. «نوربرت الیاس» جامعه‌شناس آلمانی، چنین معتقد است که متدین بودن را می‌توان تا حد قابل قبولی با مفهوم «تقوا» منطبق دانست که در ادیان الهی نسبت به آن تأکید بسیار شده است. نتیجه اینکه متدین بودن و تقوا داشتن عامل مهمی در رعایت حقوق، مدارا و پرهیز از رفتار خشونت‌آمیز با دیگران است. واقعیت نیز چنین است که شخص هنگامی از روش‌های خشونت‌گرایانه استفاده می‌کند که نتوانسته باشد دیگران را تحمل کند و در مواجه شدن با دیگران برای رعایت و تحمل دیگری، ترمزهای درونش عمل نکنند. در شهرستان کهگیلویه سال‌ها بسیاری از روحانیون خوش‌نامی زندگی می‌کرده‌اند که تمام هم‌وغم خود را در حل‌وفصل این نزاع‌ها صرف می‌کردند. در صدر آنها مرحوم حجت‌الاسلام تقوی و پرهیز و..... بودند که با مرگ این نسل، جامعه ما جایگزینی برای آنها پیدا ننموده است. اما بحث اصلی به کنترل رسمی برمی‌گردد که مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است. مجریان قانون، کج‌روان اجتماعی و مجرمان را دستگیر می‌کنند و برای مجازات به دادگاه‌ها می‌فرستند. این امر بر اساس این فرضیه نه‌چندان محکم استوار است که افراد از ترس گرفتار شدن در دست قانون و افتادن به زندان و یا اعمال سایر مجازات‌ها از سوی قانون مرتکب جرم و جنایت نمی‌شوند. درصورتی‌که واقعیت این است که زندان و دادگاه لازم هست ولی کافی نیست. به نظر می‌رسد اگر به دنبال مقصر اصلی این حوادث هستم باید از محدوده تنگ جرائم فردی بالاتر رویم و به دنبال مقصران اجتماعی این حوادث بگردیم. در کنار خانواده و مدرسه و نهاد مذهبی، به نظر می‌رسد مدیریت سیاسی شهرستان و استان و دستگاه‌های امنیتی و قضایی نمی‌توانند نقش بارز خود را در بروز این ناهنجاری‌ها مخفی نمایند. از جمله دلایل ما برای این کم‌کاری‌های بخش رسمی و دولتی کنترل اجتماعی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود. 1. وفور سلاح‌های فردی و نداشتن استراتژی مدیریت جامعه مسلح 2. ناتوانی در پیش‌بینی بروز احتمالی نزاع‌های اجتماعی 3. تلاش نکردن در راستای شناسایی تضادهای مخفی و آتش‌های زیر خاکستر 4. حذف ریش‌سفیدان و نیروهای اجتماعی مؤثر در تصمیم‌گیری‌های مدیریت دولتی 5. نارس بودن و ناتوانی سیستم شوراهای روستایی و شهری در اعمال کنترل جامعه 6. عمیق نبودن مدیریت‌های استان به‌نحوی‌که صرفاً به دنبال حل مشکلات مالی و فنی هستند و رفتن به سمت مدیریت اجتماعی و فرهنگی را امری بیهوده می‌دانند و به عبارتی در نمرات ارزیابی آنها هیچ تاثیری ندارد. می‌دانیم این قصه هم تمام می‌شود، فردا قاتل را محاکمه و مجازات می‌کنند ولی تو را به خدا قسم، این امر که داستان بیکاری، تورم، تولید مرغ، پایین آمدن قیمت دلار، عمران و آبادی و توسعه و...نیست که به بهانه‌های تحریم و کمبود منابع مالی نمی‌توانید حل کنید، این قصه مملکت‌داری است که در فیش حقوقی شما سال‌هاست از حق مدیریت آن استفاده می‌نمایید، حداقل قبول کنید که قاتل اصلی آقای ایکس نیست؟ راستی دیه این مقتولان را با چه نرخی محاسبه می‌نمایید؟ من اگر به‌جای قاضی این پرونده‌ها بودم، در کنار تجسس در خصوص عوامل قریب قتل مثل نوع گلوله، نوع تفنگ، قاتل، افراد درگیر و مقتول و کالبدشکافی جنازه‌های بی‌گناهان، دستور می‌دادم ضریب تقصیر عوامل بعیدی مثل مدیریت کلان استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرستان کهگیلویه را در حوزه سیاست و امنیت و فرهنگ و مذهب و حتی دستگاه‌های قضا را هم در معادله می‌آوردم. صد البته منظور من مدیران عصر خاص و دولت خاص نیست بلکه منظور برآیند مدیریت در دولت‌های مختلف من جمله عصر حاضر می‌باشد. آیت الله رئیسی رئیس وقت قضا، در جمع کارکنان دادگستری گیلان دررابطه با تخصصی کردن امر قضاوت گفت: تخصصی کردن امر قضا، کار درستی ست و ما نیز دنبال تخصصی‌تر کردن دادگاه‌ها هستیم، قاضی باید نسبت به همه مسائل مسلط باشد. اگر همین جمله را ملاک بگیریم پس نزاع اجتماعی یک پدیده کاملاً تخصصی در حوزه روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی است. لطفاً به همه ابعاد تخصصی پدیده ورود کنید تا سهم شرکت هر فرد، و موسسه و نهاد را در بروز و وقوع این پدیده معین شود. مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین اَفتونیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها