اَفتونیوز _ علی خوان‌پایه فعال سیاسی و فرماندار سابق گچساران در پی اتفاقات اخیر در افغانستان و خاورمیانه یادداشتی را منتشرکرد. که در ادامه میخوانیم، خوان‌پایه نوشت : دلایل سقوط و فروپاشی یا سرنگونی کودتاگونه حکومت وحدت ملی افغانستان یا بهتر بگوئیم جمهوری اسلامی افغانستان بدست شبه نظامیان طالبان در کوتاه ترین زمان ممکن با کمترین مقاومت از طرف حکومت و مردم،علیرغم رعب وحشت مردم از طالبان. به عقیده خودم دلایل آشکار و پنهانی می تواند داشته باشد که دلایل پنهان آن شاید سالها طول بکشد تا آشکار شود مانند کودتای بیست و هشت مرداد و سر نگونی دولت دکتر مصدق در ایران که پس از بیش از چهل سال بخشی از اسناد پشت پرده کودتا افشاء شد. اما در اینجا لازم می دانم به آن بخش آشکار اشاره نمایم. عدم توجه حاکمان افغانستان به یک انتخابات دموکراتیک و شفاف با رعایت حقوق انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان. که می توان به برخی از نتایج ناشی برگزاری اینگونه انتخابات های غیر عادلانه اشاره کرد: در انتخاباتهای برگزار شده ریاست جمهوری، مجلس و ولسوالیها(شهرستانها) شائبه تقلب از طرف رقبای انتخاباتی درون حکومتی به گوش می رسید بطوریکه بنیاد انتخابات شفاف افغانستان تقلب و مهندسی انتخابات را توسط حکومت افغانستان تائید کرد.نمونه دیگر ان انتخابات سال نود و سه که بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله به دور دوم کشیده شده علیرغم دخالت نهادهای بین المللی و نماینده دولت آمریکا تا ماهها لاینحل ماند تا اینکه شورایی متشکل از حامد کرزای،زلمی خلیل زاد و سیاف بصورت کدخدا منشی و ریش سفیدی رتق و فتق شد. کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات های مختلف در یک شیب نزولی تند بعنوان پشتوانه اصلی که در مشروعیت حکومت تاثیر گذار می باشد. بطوریکه در اولین انتخابات ریاست جمهوری میزان مشارکت قریب هفتاد و پنج درصد شد اما در آخرین انتخابات ریاست جمهوری که منجر به فروپاشی شد قریب بیست درصد شد. اختلافات شدید بین دو جناح اصلی دولت یعنی اشرف غنی و عبدالله عبدالله موجب شکل گیری خلاء قدرت گردید و این خلاء موجب تسلط طالبان بر برخی از مناطق گردید و از طرفی تشکیل حکومت موازی و اختلاف در نحوه حکومت داری. فساد سازمان یافته و لجام گسیخته در ابعاد مختلف مانند فساد اداری،مالی و اخلاقی در حکومت افغانستان. در سال نود و یک بر اساس گزارش سازمانهای بین المللی افغانستان در زمره مفسدترین کشورهای دنیا قرار گرفت و هر روز این فساد گسترده تر شد. ریشه این فساد در بین دولتیها بوده.بطوریکه کارکنان دولت علاوه بر چپاول و غارت منابع داخلی،کمکهای بین المللی را هم بین خود تقسیم میکردند،چیزی عاید مردم عادی نمی شد. برداشتن پرده از رسوایی فساد اخلاقی ارگ ریاست جمهوری که صدای عبدالله عبدالله را هم در آورد که اشرف غنی پاسخگو باشد اما پاسخگویی لازم را نداشت. حال سوال اینجاست چه عواملی باعث شد تا مبارزه با فساد صورت نگیرد؟ سازمانهای نظارتی موازی. افراد فاسد قدرتمند. زد و بند مفسدین و سیاسیون قدرتمند. ضعف دستگاه قضا و عدلیه. نداشتن عزم و اراده حکومت نبود رسانه های مستقل. عدم مشارکت اکثریت مردم در اداره کشور و اداره کشور بصورت ملوک الطوایفی. عدم نظارت کافی حکومت مرکزی بر حکومتهای محلی(ولسوالیها). خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان و وابستگی به خارجیها. در نتیجه مردم از رای خود نا امید و احساس بی معنایی و پوچیاز انتخابات کردند و از طرف دیگر احساس تعلق به حکومت نداشتند علیرغم نفرت و وحشت از طالبان از خود مقاومتی صورت ندهند. حکومت به دلایل ذکر شده جهت مقابله با طالبان هیچ طرح و برنامه ای نداشت. در نتیجه فروپاشی حکومت و آینده ای کابوس وار در انتظار مردم.