-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
در کدام طرف منازعه افغانستان بایستیم؟
افتونیوز - ایمان یعقوبی مسئله برای خاورمیانه و همسایگانش، بیش و پیش از آنکه سیاست باشد، هویت است. افغانستان سرزمینی متشکل از اقوام گوناگون و مذاهب چندگانه است. این طرح شکننده و موزائیکی افغانستان سالهاست که این کشور را درگیر جنگ خونین داخلی کرده است. افغانستان این روزها بر سر دوراهی سختی ایستاده است. از یکسو طالبان که افکار عمومی آن را نماینده رادیکالیسم مذهبی میداند و در سوی دیگر جبهه مقاومت ملی با رویکردی میانهرو و دموکراسیخواه. اینکه ملت افغان به کدام حکومت تن خواهد داد، نیازمند گذشت زمان است. معتقدم آنچه در افغانستان در حال رخ دادن است، جدال بر سر هویت و بازیابی هویتی است. آنها باید از میان سه گزینه زیر انتخاب کنند. افغانستان تحت حکومت طالبان با رویکردی صلب و احتمالا غیر مدرن و سنتگرا، دوم افغانستان آزاد، ترقیخواه و پایبند به حقوق بشر آنچنان که احمد مسعود میگوید، و سوم افغانستان به عنوان ملتی بیاختیار، چندپاره، متکی به قدرت خارجی و پرآشوب به مانند چهل سال گذشته. تحلیل تکبعدی مسائل افغانستان اشتباه است. اینکه خروج آمریکا را علتالعلل وضع کنونی افغانستان بدانیم چندان دقیق نیست. علت اصلی را باید در داخل جستوجو کرد که به قول سیدجمالالدین اسدآبادی، اختلاف، عدم تفاهم، استبداد و استعمار است. آنچه آمریکا در دو دهه اخیر در افغانستان انجام داد، منطبق بر منطق نئورئالیسم است. اگر شروع جنگ افغانستان را متأثر از نئورئالیسم تهاجمی «مرشایمر» بدانیم، پایانش را نوواقعگرایی تدافعی «والت» رقم زد. اخیراً «استفان والت» در فارن پالیسی بیان داشته است: «خروج آمریکا از افغانستان تأثیر چندانی بر منافع این کشور نخواهد داشت و حتی باعث نخواهد شد که شرکای استراتژیک آمریکا از حمایت احتمالی کاخ سفید ناامید شوند چون افغانستان برای آمریکا منافع حیاتی نیست». ابایی نیست که بگویم با این سخن والت موافقم، اما به نظر میرسد والت نوواقعگرا یک بعد مهم را فراموش میکند و شاید عامدانه از کنار آن میگذرد. آنچه برای آمریکا در رده منافع، حیاتی، ضروری، مهم و .... جای دارد، برای کشور جهان سوم و آشوبزدهای چون افغانستان، هویت و موجودیت است. البته سخن والت بر منطق نوواقعگرایی استوار است ولیکن این رویکرد سخت بیروح است. مرادم این است که برای تحلیل افغانستان کمی به سمت «الکساندر ونت» و نظریه سازه انگاریاش متمایل شویم و هویت بازیگران اصلی از جمله خود افغانستان را بیشتر در نظر بگیریم. اینکه نقش عامل مهمی چون هویت را به یک معلول تغییر داده یا به عامل دسته چندمی تقلیل دهیم، موجب خطا در تحلیل و نتیجهگیری است. هویت برای افغانستان ماهیتی دوگانه دارد، ملیت و مذهب. به نظر میرسد، طالبها بر مذهب به عنوان یگانه عامل هویت ساز تأکید دارند و با فروکاستن ملیت به قومیت، پشتون را به عنوان عامل کمکی هویت جدید افغانستان برمیشمارند. احمد مسعود، افغانستان را ملتی مسلمان میداند. برای وی ملیت افغان بر مذهب تقدم دارد و رویایش افغانستان متحد است. نگاه به مسئله هویت برای جهان سوم و جهان اول متفاوت است. برای جهان سومیها، هویت راه رهایی از استبداد و استعمار است، ولیکن برای جهان اولیها، عامل تحکیم و تثبیت هژمونی است. اصولا غرب از منابع چندگانه هویتسازی برخوردار است که خاورمیانه و حتی شرق، فاقد آن است. آنچه در غرب منبع هویتساز و عامل اتحاد سیاسی است در شرق عامل تفرق است. از طرفی مذهب مسیحیت یکی از عناصر هویتساز غربی است، اما اسلام در خاورمیانه درگیر تفاسیر متعدد از طالبانیسم تا اسلام لیبرال شده است و خود عامل مهمی برای جنگهای خشونتبار است. خاورمیانه و همسایگان مسلمانش نه از نظر اخلاقی که از جنبه الهی بودن تا حدود زیادی با فرهنگ کنفسیوسی متفاوت است، اما با مسیحیت غربی بر سر منشأ الهی داشتن اسلام و مسیحیت اتفاق نظر دارد. از آنجا که فرهنگ افغانستان و خاورمیانه آمیخته با مذهب است، پذیرش فرهنگ مهاجم غیرالهی برای مردمان سنتگرا کمی سخت است. معتقدم افغانها با ایستادن کنار مسعود یا نجنگیدن با طالبان دست به مقایسه خواهند زد و با کنار هم گذاشتن طالبان، پاکستان، مسعود، دموکراسیخواهی و ملیت افغان، راه خود را انتخاب خواهند کرد. اینجا دیگر هیچ قدرت و فرهنگ خارجی نمیتواند هویت افغانستان را بازیابی کند، بلکه در خوشبینانهترین حالت به عنوان یک محرک ذهنی عمل خواهند کرد.
اگر افغانها تصمیم بگیرند به اسلام رادیکال و سنتگرای طالبان بازگردند، اوضاع برای چین، روسیه، پاکستان، ترکیه، قطر و عربستان بر وفق مراد خواهد بود. اما اگر ورق برگردد و مسعود پیروز جدال هویتی در افغانستان شود، آنگاه صحنه بازی تغییر خواهد کرد و احتمالاً به یکباره سروکله دموکراسیهای غربی و شرقی پیدا خواهد شد. در میان بازیگران، شرایط برای ایران در هالهای از ابهام است. به نظر میرسد در مسئله افغانستان دچار خطای استراتژیک شدهایم که انتظار تأمین منافع ملیمان از آن نمیرود. ما درگیر شرایطی شدهایم که باید انتخاب کنیم، ایستادن بر سر آرمانها و ایفای نقش تاریخیمان و بر هم زدن صحنه بازی، یا ایستادن در کنار طالبان و به تبع آن بلوک شرق اقتصادی، تقلیل خواستههایمان به به حقآبه هیرمند و صلح مسلح ایدئولوژیک با طالبان و پذیرفتن دولتی رادیکال سنی با پتانسیل تقابل مذهبی با شیعیان در مرزهای شرقی که عاملی در دست پاکستان و حتی عربستان است و عمق نفوذ استراتژیک پاکستان را به ورای مرزهای غربی ایران در همگرایی با ترکیه میرساند. شاید ترجیح ایران، ماندن در کنار اکثریت برای سود حداقل باشد. اگر تقابل آمریکا با چین را فرض بگیریم و به یادداشت استفان والت بازگردیم، آنگاه افغانستان بخشی از پازل جدیدی خواهد بود که آمریکا طراحی کرده است و صحنه را به گونهای آراسته تا رقبایش را به هم وادارد و خود به بازسازی ساختار اقتصادی و سیاست داخلی بپردازد. در این حالت ایالات متحده پیروز میدان است، البته با این پیشفرض متزلزل که طالبان علیه منافع آمریکا اقدامی نکند. طبیعی است که کشورهای درگیر در افغانستان علیرغم منافع مشترک سیاسی، تضاد منافع فراوانی نیز دارند که عموما به حوزه نفوذ سیاسی و منافع اقتصادی باز میگردد. بر این اساس باید گفت به زودی در افغانستان تضاد منافع، بازیگران را به احتمال زیاد به سمت تشکیل ائتلافها دو یا چندگانه با افغانستان سوق میدهد، اما این ائتلافها نمیتواند از ایجاد دو قطبی ممانعت کند. بنابراین تعبیر استفان والت درست است و آمریکا چیزی را از دست نخواهد داد و برعکس دیگران را به بازی با پایانی نامشخص میکشاند. باید به یک نکته توجه جدی کنیم. نفوذ چین در افغانستان بیش از آنکه فرهنگی باشد، اقتصادی است و اینکه سلطه اقتصادی به هژمون فرهنگی- هویتی بینجامد را چندان مطمئن نیستم چون ماهیت متفاوتی دارند. اگر چین را در دو حوزه سیاسی، اقتصادی و با کمی اغماض نظامی، قدرتی بدانیم که آمریکا را به چالش میکشد، ولی در ساحت فرهنگ چنین قدرتی را ندارد یا تاکنون کسب نکرده است. کنفوسیوسانیسم آمیخته با ملیگرایی تهاجمی چینی است که از سوی افغانها پس زده خواهد شد. بنابراین نفوذ چین در افغانستان لزوما آغازی بر سلطه چین بر آسیا و خاورمیانه نخواهد بود. بنابراین باید منتظر بازگشت آمریکا در زمان مناسب و رویارویی سخت آن با چین باشیم. این بار در خاورمیانه، آسیای جنوبی و جنوب شرقی و دولتی پیروز این منازعه خواهد بود که بداند در کدام طرف منازعه بایستد.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!