-
از قاب عکس طبیعت تا سکوت طلایی؛ دنا را معامله نکنید
مرضیه حسن پور -
سکوتی که گندم را میسوزاند | روایتی آرام از فاجعهای خاموش
حافظ یعقوبی -
نخبه کشی در کهگیلویه؛ نقض بدیهیترین اصل منطق در استانداری کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی
جوانان فراز بام خائیز عاشقانه برای زندگی جنگیدند!

اَفتونیوز _ امروز دریافتم هندبال به مثابه مسئله مرگ و زندگی است و شاید بسیار جدی تر از این است.
در هندبال باید با مشکلات روبرو شوید، جلوی ترس را بگیرید و سخت دفاع کنید و در فرصت مناسب امتیازات بیشتری به دست آورید.
ظهر پاییزی مهرماهِ یاسوج، هندبال روی خوش خود را به به هواداران اش نشان داد تا در دل کرونا دلخوشی و دورهمی گرد هم آیند.
ورزش هندبال نسبت به سایر ورزش های توپ و توری در مظلومیت به سر میبرد، هندبال نه به مانند والیبال در کشور ما جدی گرفته می شود ! و نه به مانند بسکتبال دارای تبلیغات بین المللی است!
َشاید اگر نویسنده معروف فرانسوی دیروز در سالن هندبال پوریای ولی شهر یاسوج حضور داشت از نوجوانان هندبال فراز بام برای یک نگاشتن رمانی جدید الهام میگرفت.
اگر مجید مجیدی قبل از به قلم درآوردن فیلمنامه (بچه های آسمان) سری به سالن هندبال میزد، نقش و نگار دیگری از شجاعت و شهامت، کودکی و استقامت را تصویر می کشید.
جوانان هندبال فرازبام داستانی دراماتیکی است که می جنگد، دل دریا میزند، فریاد می کشد، حسرت میخورد، تا پای مرگ میرود اما زنده می ماند،
من امروز صرفا از قصه یک تیم هندبال نمی نویسیم، از حرکت و جریانی می گویم که سقف آرزوهایشان از بلندای خائیز فراتر رفته است و برای دست یابی به آن از هیچ کوششی فرو گذاری نمی کنند!
جوانانی که به مثابه شمعی ای و کورسوی از نور است که در تاریکی ظلمت خود را می نمایاند، حکایت مردانی که از شهر عقب نگه داشته شده دهدشت!
شهری که امروز باید به افتخار مردان اش به احترام بایستد.
اکنون، نبرد با غول های هوانیروز اصفهان ، با قامتی بلند و مغرور فرا رسیده بود، فرصت آزمون خطا نبود، رو بروی آنها مردانی سخت با صورت سرد ایستاده بود.
همه چیز به سود اصفهانی ها داشت پیش می رفت، قلب ما به گام های راست قامتان شهرمان دوخته بود.
همه ما به جایشان می دویدیم، حرص میخوردیم، و می جنگیدیم.
در ابتدای نبرد سخت، بچه ها مبهوت هیبَتِ سیاه جامگان هوانیروز بودند، تیم با کلکسیونی از بازیکنان ملی پوش!
اما قصه عاشقانه جوانان فراز بام عزمی بیش از این داشت، در نیمه اول بازی کفه ترازو به سود اصفهانی ها سنگینی می کرد، در دقیقه ۱۷ وضعیت به مراتب بدتر و بدتر شد، تیم حریف سرعت انتقال توپ بالای داشت و بارها و بارها پشت دروازه های خائیز چَنبره میزد، اختلاف امتیاز به ۶ رسید ! سکوت دردناکی بر سالن حاکم شد! فریاد های {آقای سرگَی} سرمربی روسی بر سر سربازان اش کمی آنها را به خودشان آورد.
با فرارهای محمد امین امینی پرور خوش اندام کمی به خودمان آمدیم، با ادامه حملات برق آسا تیم حریف کمی خسته شد.
نبرد سربازان فراز بام خائیز بی شباهت به سکانس ابتدایی فیلم نجات سرباز رایان نیست، فیلمی که روایتگر سربازهای است تا آخرین لحظه برای ارزش های خود می جنگند، سربازان فراز بام به ما می گویند : زندگی فرصت منحصر به فردی است که تنها یکبار شانس استفاده از آن را داریم. تجربه ای تکرار نشدنی! در بازی با هوانیروز فرصت برای یک بار بود و غیرقابل بازگشت ! این جمله بر پیشانی سربازان خائیز حک شده بود.
کم کم بهتر دفاع کردیم و سرعتی تر در حمله عمل کردیم، گام های سرعتی و برق آسا هوانیروز را اسیر و مرعوب کرد، آری اختلاف امتیازات به (یک) رسید
و روند بازی امیدوارانه تر به پیش رفت و در نهایت نیمه اول با مساوی پایان یافت.
در نیمه دوم هر چه از بازی گذشت بچه ها رشادت و شجاعت بیشتری به خرج دادند و حریف سخت کوش کم کم به عقب نشست،
جمله ناپلئون بناپارت به خوبی شرایط هوانیروز اصفهان را در این لحظات توصیف می کند او می گوید : " کسی که از شکست خوردن میترسد، حتما شکس خواهد خورد"
در این لحظه عشق و ترس در نبرد با هم قرار گرفته بودند، فراز بام عاشق زندگی و حیات و ادامه راه بود و هوانیروز ترسان و لرزان و نالان !
زمانی که در سختی و ناامیدی میتوان قصه عاشقانه سرود، از ربات پا گذشت، با تمام وجود در دِل حادثه فریاد زد و پیروزی را طلب کرد، این روایت جوانان رعنای شهر و دیار ماست، جوانانی که مرز های نشدن و ناکامی ها را به سُخره گرفته اند، مردانی که میخواهند داستان شهر دهدشت را به گونه ای دیگر بسرایند، از ناامیدی ها به امید، از تلخی به شیرینی و از مرگ و تعلیق به حیات و ورزش سرزندگی رسید.
صیاد خردمند
۸ مهرماه
۱۴۰۰

نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
مهرجو:امسال تسهیلات مشاغل خانگی بر اساس جمعیت، پتانسیل و شاخصهای هر شهرستان توزیع خواهد شد/ کاظمیجو: پتروشیمی و کارخانهها از قبل مسئولیتهای اجتماعی میتوانند خیلی کارها برای شهرستان انجام دهند
-
اجرای ۵۰عنوان برنامه به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در گچساران
-
مدیر آموزش و پرورش چاروسا منصوب شد/ حکم
-
احترام به مردم به شیوه شبکه دنا! / از غیب شدن مجری تا عدم حضور شهردار یاسوج!
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!