اینجا که ایستاده‌ایم جای ما نیست!

اینجا که ایستاده‌ایم جای ما نیست!

قرن بیستم قرن فوران هیجان، تلاطم و اراده قوی برای به هم ریختن نظم موجود بود. قرن آرمان‌خواهی از مسیر شورش بود. آرمان‌های اجتماعی مثل آزادی، عدالت، امنیت و کرامت انسانی در همه زمان‌ها و مکان‌ها، مهم‌ترین مطالبات انسان‌های خردمند و دردمند بود، هست و خواهد بود.اما قرن بیستم نقطه اوج این مطالبه‌گری است. ایرانیان در این مطالبه‌گری در میان کشورهای منطقه و حتی در مقایسه با بخش بزرگی از جهان، پیشرو بودند و در این قرن سه‌جنبش یا انقلاب را آفریدند. جنبش مشروطه نقطه آغاز جامه عمل پوشاندن به این آرمان‌ها بود. سعی وافری هزینه شد تا عدالت‌خانه تاسیس و حاکمیت قانون بنا نهاده شود. شاه که قدرت فائقه بود و سخنش قانون و اراده‌اش باید به هر بهایی عملی شود، به لگام قانون مهار شود و در حد و حصر فرو رود. نظام سلطنت باقی بماند، اما به شرط این‌که مشروط شود و این‌چنین بود که مشروطه ایرانی با انقلاب مشروطیت متولد شد.

به دلایل عدیده این جنبش شگفت در حالت جنینی متوقف ماند و به نتیجه مطلوب نرسید. هر چند شکست یافت و استبداد خشن رضاخانی از به‌هم‌ریختگی موجود سربرآورد، اما مشروعیت و مقبولیت استبداد هیچ گاه در نزد بسیاری از طبقات فرهیخته و حتی مردم عادی به جای سابقش برنگشت. دومین جنبش بزرگ ایرانیان نهضت ملی شدن نفت بود. این جنبش که منافع ملی و مبارزه با استثمار و استعمار از مهم‌ترین مطالبات آن بود، در مدتی کوتاه به فراز رفت و به سرعت فرود آمد. با کودتای بیست‌وهشتم مرداد طومار آن در هم پیچید و سرکوب شد. اما بعد از آن نیز هیچ‌گاه مشروعیت به استثمار و استعمار باز نگشت و مقبولیت آن‌ها برای همیشه به چالش کشیده شد.

برآیند این دو جنبش بزرگ در انقلاب پنجاه وهفت به هدف برخورد کرد و از این برخورد هیمنه استبداد، استعمار و استثمار فرو ریخت. انقلاب به بار نشست و انقلابیون سرمست از پیروزی، منتظر بهره‌برداری از ثمرات آن بودند. جنبش‌ها و رستاخیزهایی که در جهان تجربه شد به ندرت، ذهنیت آرمانی را بدل به عینیت مشهود نمودند و انقلاب ایرانیان نیز از این وقفه و تاخیر بی‌نصیب نماند. ایدئولوژی غالب در انقلاب پنجاه وهفت، اسلام و مذهب تشیع بود و قرار بود با الهام از این دین سترگ، عدالت اجتماعی، آزادی و کرامت انسانی پاس داشته شود و در سایه تعالیم رهایی‌بخش الهی، کشور در مسیر ترقی قرار گیرد. ظلم و تبعیض رفع شود، ریا و ربا و رشوه رخت بربندد و طبقات ضعیف جامعه وضع‌شان تمشیت یابد. سرمایه‌داران در خدمت پیشرفت کشور به کارآفرینی بپردازند و دولت متصف به صفت اسلامی، ناظری هوشیار و بیدار بر عملکرد آنها باشد و با دریافت عادلانه مالیات و عوارض متناسب با وضع افراد و ایجاد فرصت‌های برابر برای ارتقای مالی و معنوی همگان، سایه عدالت را بر سر عموم بگستراند. شوربختانه در مسیر انقلاب نوپا، دست‌اندازهای بزرگی همچون جنگ و ترور قرار گرفت و مسیر حرکت هموار را، اعوجاج کرد و به بیان ابوالفضل بیهقی«کار از پرگار افتاد.» جنگ کشور و ملت را فرسود و آنان را از بخش مهمی از نیروی انسانی مخلص و بی‌توقع و پاک - که وجودشان برای پیشرفت و ساختن کشور نه تنها لازم، بلکه واجب بود- محروم کرد و بسیاری از زیر ساخت‌ها را محو و ویران کرد.با وجود این خسران‌های ویران‌گر و فشارهای داخلی و خارجی و تلاطمات فراوان، مسئولین نظام توانستند حکومت و یک‌پارچگی جغرافیایی کشور را حفظ کنند و سفینه موجودیت کشور را با همیاری ملت صبور و پرتحمل به ساحل آرامش امروز برسانند. امروز در سی‌وهشتمین سال بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند هستیم.

نسل‌های بعد انقلاب یکی بعد از دیگری آمدند و از آرمان‌های والای انقلابیون پنجاه و هفت خواندند و شنیدند و همچنان با آن آرمان‌ها هم‌دل‌اند و قلب‌شان در آرزوی دستیابی تمام‌عیار به آن‌ها می‌لرزد و به عشق آن‌ها به تپش می‌رود.این سرزمین، پر وفور از نعمات خداوند است. روی و زیر زمین آن کان زر است. چیزی از منابع در آن، دریغ نشده است. با این وجود نه همه ایرانیان، اما بسیاری در عسرت و تنگنا و مضیقه‌اند.

فساد موجود، بیش از حد معمول و متعارف جامعه انسانی است و دیگر آفات جامعه آدمیان هم در آن کم نیست. این سطح از عوارض شایسته نظام برآمده از آن انقلاب نیست و لیاقت ملت ایران بیش از آن چیزی است که از آن برخوردارند. همه ایرانیان چه در صدر و چه در ذیل مناسبات قدرت و اجتماع، چه مسئول و چه سائل، باید در تلاش برای اصلاح امور باشند. راه برون‌رفت اصلاح‌گری است. هیچ فرد مصلحی نباید در صدد تزلزل در ارکان حکومت و کشور باشد.

کشور ما در زلزله اجتماعی بی‌تاب‌تر و بی‌توان‌تر می‌شود. باید - ولو با خون دل در جگر افتادن- از موجودیت نظام و کشور دفاع کرد، اما نقد مسئولانه و همدلانه را فرو نگذاشت و در تصحیح ساختارهای ناکارآمد و افعال ناروا هر کس به زعم خود، فداکاری کند.

در این مسیر برماست که دست را از طلب و مطالبه‌گری بر نداریم تا با امید بیشتری در آرزوی برآمدن کام دل باشیم و به جایی تکیه کنیم و بر پای، استوار بمانیم که شایسته ما باشد.

*سرمقاله همدلی - شنبه 16 بهمن 95

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 ناشناس 1395/11/17 15:7:51

    آقای نوروزی این خصلت انقلاب هاست که فرزندان خود را می بلعد

    پاسخ
  • 2 کهنسال.ن 1395/11/17 2:5:55

    مطالب وبه رشته تقریر درآمده آنچه راکه مربوط به گذشته تاریخ ایران است تقریبابازگومی کندواقعیات که بر ملت وکهن تاریخ آم گذشت ولی آنچه مربوط به عصرحاضراست ازآنجایکه استادنوروزی فرزندانقلاب است واز سوئی ازکثیرخانواده هایست که دین خودرا به انقلاب ادانموده اندبدون اینکه به قول بعضی سهم خواهی ازسفره انقلاب نداشته وندارندولی کاش سردمداران انچه راایشان درلفافه بیان نموده اندقبل از آنکه دیر شودتدبیری بیندیشند...

    پاسخ
  • 3 زرین 1395/11/17 1:46:28

    درود دکت نوروزی عزیز

    پاسخ
  • 4 dig_sabz@yahoo .com 1395/11/17 1:4:53

    درود بردکتر عزیزوفرهیخته و بامنش..ای کاش همچون شما فراوان بود درمیان ما

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها