آموزش‌وپرورش؛ کارخانه انسان‌سازی یا سربازخانه سیاست؟

آموزش‌وپرورش؛ کارخانه انسان‌سازی یا سربازخانه سیاست؟
اَفتونیوز _ مفهـوم آموزش‌وپرورش در هر جامعه‌ای با نظام اجتمـاعی آن جامعه رابطه تنگاتنگ و معناداری دارد و اهداف تعليم و تربيت در هر جامعه‌ای لاجرم با خواسته‌ها و نیازهای آن جامعه پیوندی ناگسستنی. چگونگی تفكّر و تصوّر اجتماعی هر یک از اعضاء جامعه متأثر از نوع، کیفیت و شیوه تعليم و تربيتی است، كه وی در طول زندگی فردی و اجتماعی كسب كرده، از آن الهام گرفته و ‌تأثیر می‌پذیرد.دوره‌های تحصيلی، بخش اصلی خميرمايه دوران زندگی را شكل می‌دهند، بدين معنا كه جامعه از راه تعليم و تربيت اعضاء، خود را برای پذيرش هنجارها و ارزش‌های موجود، درون خود آماده سـاخته و بدین‌سان اجتماعی شـدن را در آن‌ها پديـد می‌آورد. امروزه اجتماعی کردن دانش آموزان از راه تعليمات مدرسه‌ای برحسب نظام‌های اجتماعی – فرهنگی تغییریافته و ازاین‌رو بين عملكرد آموزش‌وپرورش و نیازهای جامعه ارتباط تنگاتنگی شکل‌گرفته است. آموزش‌وپرورش در دنيای معاصر از آن حالت ساده و كاركردهای پیشین مدرسه خارج‌شده و دستخوش دگرگونی‌های بنيادی گرديده، به‌گونه‌ای كه در جامعه‌های پیشرفته‌تر تعليم و تربيت رسمی اهمیت شايانی را كسب کرده و در همین راستا دوره آموزش منظّم افزایش‌یافته و در چنین اوضاع و احوالی است كه تعليم و تربيت در معنای واقعی خويش از كودكی تا بزرگ‌سالی يك وسيله حياتی حلقه نظارت اجتماعی را دربرمی گيرد. نظارتی كه اگر به‌گونه‌ای درست و در پروسه زمانی مناسب و در مکان بايسته و با روش‌های اصولی اِعمال گردد، کج‌رفتاری، ناهنجاری، فساد و انحراف در جامعه به كمترين ميزان ممكن تقليل پيدا خواهد كرد. تعليم و تربيتی همگام باارزش‌های والا و با هدف تقويت و رشد معنويات و عواطف زيبای انسانی. پيرامون اهمیت و نقش آموزش‌وپرورش، انديشمندان، فلاسفه و اهلِ نظر بسيار گفته، نوشته و تحقيق کرده‌اند و آن‌ها كه عملاً درس‌های آن را در عمل بكار بسته‌اند، در جایگاه پيشگامان علم و معرفت قرارگرفته و چه مزايا و امتيازاتی كه از رهگذرِ به‌کارگیری اين مائده بزرگ نصیبشان نشده و نمی‌شود. و امّا مصيبت بزرگ در انتظار آنانی است که پیوسته در وادی شعار دست‌وپا زده، کمیتشان لنگ، هرروز شیوه‌ای را مَحَك زده و به نتيجه تجربه حاصل از عمل ديگران بدون توجّه به ظرافت‌های خاص فرهنگی خویش دل‌خوش كرده و در عالم آزمون‌وخطا سرگردان‌اند. در چند دهه اخير گسترش سريع آموزش، در تمامی سطوح در کشورهای درحال‌توسعه و رشد، تعليمات متوسطه و عالی با سرعت مشابه آن در كشورهای صنعتی بر اهمیت اين مهم افزوده است. با آگاهی كامل به نقش بزرگ و سازنده آموزش‌وپرورش در پيشبرد هدف‌های ارزشمند جامعه، متأسفانه نظام تعليم و تربیت ما آن‌گونه كه درخور و شايسته بوده است، در انجام رسالت بزرگ و انسان‌ساز خويش موفق نشان نداده، نظامی نامنطبق با خواسته‌های امروز و فردای جامعه، سردرگم، با حركاتی كج دار و مريز، لاک‌پشتوار و بی‌هدف. طُرفه آنكه در چند دهه گذشته با همه توقع و انتظاری كه از تغيير و تحوّل در نظام آموزش‌وپرورش می‌رود، نه‌تنها حركت بنیادی مفيد و قابل قبولی صورت نگرفته، بَل مشكلاتی دوچندان بر انبوه مسائل و مشكلات بر زمین‌مانده اين دستگاه عريض و طويل افزوده گرديده است؛ ازجمله: اُفت شديد تحصيلی در تمامی پایه‌ها از ابتدایی تا عالی، ترک تحصیل حدود یک‌میلیون دانش‌آموز، نارضايتی بی حدّ و حصر قشر عظيم و شريف معلّم از نحوه مديريت جناحی، گروه گرا، قوم‌مدار، و حامي پرور. كمبود امكانات، خلأ قابل توجّه ناشی از نبود ‌نيروهای کارآزموده علاقه‌مند و باانگیزه، كمبود فضای آموزشی و نامتناسب بودن فضاهای آموزشی موجود با نياز روز، عدم رعايت اصول اولیه بهداشتی در این اماكن، كمبـود تجهيـزات آمـوزشی، (آزمـايشگاه، كتـابخانه و...)، عدم انطباق برنامه‌های تربيتی و آموزشی با نيازهای و خواسته‌های امروز و فردا، عدم دسترسی به مشاور تحصيلی، مددكار اجتماعی و متخصصین روانشناسی و روانكاوی در عمل و درنتيجه عدم هدايت صحيح و اصولی دانش آموزان در رشته‌های تحصيلی موردنیاز در قالبِ برنامه جامع، عدم ارتباط سازنده و واقعی بين اولياء و مربيان، عدم مطابقت دقيق رشته‌های تحصيلی موردنیاز و نيز محتوای کتاب‌های درسی در ارتباط با نيازهای آتی‌ با عنايت ويژه به شرايط موجود روز دنيا در امر تعليم و تربیت، عدم توجه به موقعیت جغرافيائی و اقليمی مناطق مختلف در تنظيم تقويم تحصيلی متناسب و عملكرد ضعيف و درخور انتقاد جماعتی از مديران و مسئولان، تفكر گروه گرايانه، قوم مدارانه، تبعیض‌آمیز و بعضاً قُلدُرمآبانه و از همه مهم‌تر نادیده گرفتن مشکل معاش معلمان و در نتیجه سرنوشت مبهم لایحه رتبه‌بندی این دارندگان شغل انبیاء! بی‌رودربایستی بگویم، اگر قرار باشد بر درد كهنه آموزش‌وپرورش اين مرزوبوم پس از دهه‌ها بی‌برنامگی و ندانم‌کاری مرهمی گذاشته شود -مرهم كه نه- چاقویی تيز و برنده می‌خواهد، با جرّاحانی شجاع، زبردست و ماهر و صدالبته مستقل و با شناخت و بهره‌گیری دقيق از تمامی عوامل موثّر در پيشبرد اهداف عاليه نظام تعليم و تربيت اين مرزوبوم. با كمال تأسّف و از سر ناچاری بايد اذعان کرد که در حوزه آموزش‌وپرورش يعنی همان حوزه امیدآفرین، كار بدجوری می‌لنگد، نه با بدبينی، كه با واقع‌بینی و بدون ملاحظه‌کاری باید گفت: بنای تعليم و تربيت اين مرزوبوم نَمور است و ترک برداشته و با کمترین لرزشی می‌ریزد. بنابراين با سرو دست كشيدن و به قول فرنگی‌ها ايجاد «رفُرم» در اين حوزه، نتيجه مطلوب و دلخواه حاصل نخواهد شد بلکه تحولی ساختاری می‌طلبد؛ تعليم و تربيتي هماهنگ با نيازهای امروز و فردای كشور، با درنظرگرفتن ظرافت‌های خاص فرهنگی، به‌کارگیری تجارب گذشتـگان، لحـاظ كردن موقعیت و مقتضیات زمانی و مكانی و تطبیق آن با خواسته‌ها و نیازهای کشور. بی‌شک اگر آموزش‌وپرورش عملكرد رضایت‌بخش و قابل قبولی می‌داشت، به پايگاه ناراضیان تبديل نمي‌شد! اگر اين دستگاه عملكرد مقبولی از خود نشان می‌داد، جوانـان ايـن مرزوبوم در پوشيدن جامه شرف و شريف معلّمی گوی سبقت از همدیگرمی ربوده و سرودست می‌شکستند. چگونه می‌توان از يك معلّم، آن‌هم درآشفته بازاری این‌چنین، انتظار معجزه داشت؟ در كجای دنیا خواسته صنفیِ بجا، قانونی و مسالمت‌آمیز معلّم با بی‌مهری و گاه خشونت جواب داده ‌می‌شود؟!گفتيم كه آموزش‌وپرورش با ویژگی‌ها و گرایش‌های روحی و فكری يك ملّت بستگی دارد. اين همبستگی از یک‌سو آموزش‌وپرورش را تحت تأثير ویژگی‌های فرهنگ آن ملّت قرار می‌دهد و از سوی ديگر در تحول اين سنّت‌ها نقش مؤثری ایفاء می‌نماید. برنامه‌ریزی در آموزش‌وپرورش وقتی می‌تواند، سودمند باشد كه با آگاهی به اين همبستگی صورت پذيرد.اگر بايد كه با ديرپاترين مظهر عقب‌ماندگی كه همان جهل و نادانی است به رویارویی برخيزيم كه در مسير پیش رو چاره‌ای جز اين نداريم، آموزش‌وپرورش بايد بيشترين سهم را در اين تلاش برعهده‌گرفته و مهم‌ترین و کاراترین نقش را بازی نمايد.برای نيل به اين مهم آموزش‌وپرورش بايستی با تلاش همه‌جانبه در جهت رشد و پرورش انسان‌های سالم و مفيد، به‌گونه‌ای بنيادین گام بردارد، نه آن‌گونه که متأسفانه دیده‌شده و می‌شود، مقطعی، گذرا و بر اساس سياستِ باری‌به‌هرجهت. امروزه رسالت بزرگ آموزش‌وپرورش در كنار نهاد مقدّس خانواده، انسان‌سازی است. انسان‌هایی كه به‌شرط دقّت و توجه در ساختار عاطفی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی‌شان قادر باشند، معلم‌هایی شريف و وظیفه‌شناس، سیاست‌مدارانی صادق، مهندسانی مجرّب و آگاه، مديرانی لايق، پزشكانی حاذق، وکلایی فرزانه، روزنامه‌نگارانی شجاع و حقّ طلب، قضاتی پاک‌دامن، كارگرانی خبره و آزموده، كشاورزانی پرتلاش، كارمندانی صديق و مردم‌دار، بازاريانی منصف و قانع، پدرانی وظیفه‌شناس، مادرانی مهربان و پر عاطفه، جوانانی قدرشناس و نيرومند و... به جامعـه عرضه نمايند، و در يك جمله آموزش‌وپرورش بايد همّ خويش را مصروف آن كند تا محتوی و کارکرد واقعی و راستين خود را به دست آورده و از عهده انجام‌وظیفه سُتُرگ و حياتی خويش كه همانا پرورش صحيح روح و جسم شهروندان است، برآيد. كاری نكنيم، اين نظريه «ايوان ايليچ» انديشمنـد بزرگ و معاصر در امـر تعليم و تربیت در كتاب معروفش «جامعه بی مدرسه» در سرزمين ما محقّـق گردد:آنجـا كه می‌گوید: «مدرسه‌ها در هيأت كادرسازی کنونی‌شان، نقشی جز پایدار کردن و نهادی سـاختن نابرابری‌های اجتماعـی و درنتيجه بیدادگری‌ها ندارند» و چنین خلاصه می‌کند: «آموزش كه مقصود از آن پروبال دادن‌ به استعداد و قریحه انسان بوده است، امروز مغلوب خصايص فرعی خود، بالا رفتن از پایگاه‌های اجتماعی مشاغل آب‌ونان دار گرديده، آموزش امروز دارای خصلتی به‌اصطلاح سرمايه دارانه است، كسی كه آن را بيشتر جمع كرده باشد، بيشتر بهره می‌برد. آموزش دارای خصلتـی ديـوان سالارانه است، به خدمت دستگاهی درمی‌آید، كه در اصل آن دستـگاه را برای خدمت به خودساخته بوده.» در یک‌کلام، به داوری من اگر قرار است آموزش‌وپرورش این مرزوبوم در آینده‌ای نه‌چندان دور به جایگاه واقعی‌اش برگردد، چاره‌ای جز خداحافظی با سیاست در نتیجه دوری از بازی‌های سیاسی ندارد. سیاستی که چونان توپ فوتبال آموزش‌وپرورش را میدان خود قرار داده و این «کارخانه بزرگ انسان‌سازی» را تبدیل به «سربازخانه سیاست‌بازان» کرده است.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها