-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
«جیمی» وجودمان را دنبال کنیم
این روزها پسر جوانی با نام مستعار «جیمی جامپ» در شبکه های اجتماعی چشم وبگردها از جمله لرهای جنوب را به خود مشغول کرده، جیمی« قهرمان خود خوانده ای» که برای همه ایرانیان و گاه برای مردم دنیا دعای خوشبختی میکند، به هر جا که می رود چشمه ای از خود نشان می دهد، از درد گرفتن پایش تا مسافرت هایش! جیمی از پله های هواپیما که بالا می رود، تصور می کند راه ترقی را دارد می رود! چند سال پیش بازی فوتبال دو تیم لیگ برتری را به هم ریخت، دو ماه پیش هم کنسرت موسیقی را تا مرز آشوب پیش برد. او به سبک خودش برای مردم دعا میکند، سبکی که احتمالاً از گزارشگران ورزشی وام گرفته است. وقتی دوربین را نزدیک چهره اش می گیرد و به لنز آن می نگرد، برای ما تصویرش واضحتر می شود، او دنبال چیزی می گردد، ترس و حیرت او از این جهان پیچیده و در هم ریخته در آنی از لحظه آشکار می شود.
سؤال این است که آیا این تصویر آشنا نیست؟! این حیرت و ترس و سرگشتگی؟! این تصویر ساده، مسخره و دلقک را کجا دیده ایم؟! گویی قبلاً هم بوده! گویی او را جای دیگری هم دیده ایم! شاید هم اندکی خود ما باشد، نکند جیمی خود ما باشد!
او خود ما نیست؟! جیمی به خیلی از مردم جامعه امروز ما شباهت ندارد؟!
چرا! او خود ما است. او صادقانه «ابتذال» ما را به تصویر کشیده است و هر روز بخشی از آن را به نمایش می گذارد. او ابتذال شبکه های اجتماعی نیست، بلکه به ساده ترین شیوه «آن ابتذالی که همه به دنیال آنیم» را به تصویر کشیده است. جیمی به وسیله رسانه بالا آمده و نیز به روابط بالا و پایین «نه» گفته است. مادامی که شبکه های اجتماعی جریان دارد؛ جیمی هم هست! جیمی صدایی است که خاموش نخواهد شد، او «رسیدن» را دور زده است و در این «دور زدن و نرسیدن»، بیش از 60 هزار نفر او را دنبال میکنند.
اگر او دیوانه است؟ پس ما چرا دنبال دیوانه حرکت می کنیم؟ بسیاری از ما، آدم های محافظه کاری هستیم و از بی آبرویی ترس داریم و گرنه در وجود خود یک «جیمی خفته» داریم که اجازه بیدار شدن به آن را نمی دهیم. جیمی به لذت رفتن به سوی «ابتذال ما» پاسخ می دهد، به خوشی های لحظه ای، به «دم» را به ابتذال گذرانیدن، به بی مزگی رفتاری ما. او به حس «دیده شدن» ما پاسخ داده است! جیمی ساده ترین شیوه، بی پردهترین و نزدیکترین تصویر به خود «مبتذل» ما است. این است که درست در همان لحظه ای که از او متنفر می شویم به او می خندیم.
پس چرا به جیمی تاخته ایم؟
جیمی هویتی نامتمایز، شکل گرفته از بیرون (رسانهها به خصوص)، آلت دست دیگران، شکل گرفته بر اساس رسانهها و تهی از درون است که صورتک را درآورده است. می دانیم که در زبان لاتین personality یعنی «نقاب». پس «شخصیت» معادل نقابی است که افراد به صورت می زنند تا در موقعیت های مختلف رابطه برقرار کنند، و خود را پشت این نقاب پنهان کنند. جیمی آن personality را برداشته و بدون هیچ نقابی یا به عبارتی، بدون هیچ شخصیتی با مردم حرف می زند؛ به مردمی که نقاب به چهره زده اند.
نسل جوان امروز، وقتی که وارد شبکه های اجتماعی می شود، در غیاب دوربین های نظارتی خود را آشکار می کنند و نقاب را از چهره برمی دارند، تا در جایی بیرون از «بایدها و نبایدها» و در فضایی خالی از «دردهای واقعی رفتن و نرسیدن» با لذت های آنی خود رابطه برقرار کنند، اینجاست که جیمی به شکلی ابتذالی، مسخره، سطحی و بدون دستکاری، این خواسته را به نمایش می گذارد.
او نمادین است، نماینده یک تیپ هویتی است؛ هویتی که در آن افراد کتاب نمیخوانند، تاریخ نمیدانند، برای کارهایشان برنامه ندارند، مأیوس و دلخسته به صفحههایی به اندازه یک کف دست پناه برده اند، «آدمهایی که مصرف می کنند، پس زندهاند» و دیگر هیچ! جیمی روایت می کند برای زنانی که در جامعه سرمایهداری ایران به سادهترین تعریف فرو افتادهاند، برای جوانانی بیکاری که در این فضای گنهآلود سیاست و اقتصاد، رسیدن به معنای سادهترین شکل هم برایشان آرزو شده است.
او روایتگر لشکری از آرزومندان دو دهه 60 تا 80 است که البته در زمانی نزدیکتر، دهه 90 هم به آنها اضافه میشود. او سه نسل را به جایی میبرد، جایی ناشناخته، صحرایی پر از رفتارهای بیریشه. اندکی بالاتر از دیگران می ایستد، آینه را نشانشان میدهد، آنچه در این آینه دیده می شود «جماعتی جیمی شده» است. او در پایان خود را تکثیر می کند.
جیمی وجه مشترک ابتذال همه ما است، این جوان شوریده که دچار جنون شده، خود ما است، همه ما در نهادمان یک جیمی داریم. که در بسیاری از شرایط به ما دستور می دهد، او تمثال آن «ابتذال» ما است.
جیمی چنین نمیخواست و بلد نبود که چنین کند، این ما هستیم که نشانهها را به او آموختیم. جیمی به واسطه دیگران و اطرافیانش این الفبا را یاد گرفت و به این وادی رسید. دیگران در «حس دیده شدن» او دمیدند. چون دیگران آرزو داشتند دیده شوند ولی ترس آن را داشتند.
جوان امروز« انسان از بیرون هدایت شده» دیوید رایزمن است.
دیوید رایزمن اندیشمند آمریکایی یک تقسیم بندی به لحاظ تاریخی و از منظر ارتباطی دارد، خلاصه اینکه او می گوید دوره اول، دوره انسان سنت راهبر است، هر چه سنت بگوید او بی چون و چرا اطاعت می کند. بر اساس روایت سنت به دنیا می آید، زندگی می کند و می میرد. انسان دوره دوم، دوره رنسانس، دوره خردگرایی، دوره نوزایی و از 500 سال به این سو است؛ چون کتاب می خواند، بحث و گفتگو می کند، تعقل می ورزد، انسان درون راهبر است و بر اساس تعقل و خرد تصمیم می گیرد. اما انسان دوره جدید؛ انسان برون راهبر است، رسانه ها به او می گویند، چگونه و از چه طریقی و به چه موضوعاتی فکر کند، انسانی که چشم به رسانه ها دوخته است؛ این انسان پاره پاره شده است، او چیزی غیر از رسانه و آنچه رسانه نمایش می دهد، نیست. نه می بیند و نه نمی داند. افسون شده، از خود بیگانه، بی هویت و عروسک خیمه شب بازی شده ای است که هر روز به دنبال خویش می گردد و نمی یابد. جوان امروز، انسان دوره شبکه های اجتماعی است، افسون شده است، رسانه ها «چیزخورش کردند» او نه دامنه لغات خوبی دارد، نه ضرب المثل می داند، نه پدیده ها را عمیق می کاود، نه تنه اش را به تنه روزگار می زند.
در سطح دیگری از تحلیل «جیمی جامپ» این سوال مطرح می شود که شاخ های مجازی چه کسانی اند، آیا اینان نیز کسانی اند که به قول اقبال «گوسفندند و نوا آموخته اند»
در تکمیل جیمی«دنیا جهانبخت» چه می گوید؟ او که چیزی نمی گوید! «دنیا» تنها کاری که می کند جسمش را به نمایش می گذارد. با همین نمایش ساده 12 میلیون را به دنبال خود کشانده است، این امر، مگر غیر از ابتذال است؟! همانگونه که دنبال کننده های او «خودِ جهانبختشان» را در او می جویند و دنبال می کنند، ما نیز جیمی خود را دنبال می کنیم.
و آخر اینکه، بی خود به او تاختهایم
چرا دیوار جیمی را کوتاه میبینیم؟! به او فحش میدهیم؟ تهدیدش میکنیم و به او سنگ میزنیم؟ مگر کماند کسانی که در پستهای کلان مدیریتی کشور تکیه زده اند، در حالی که الفبای آن را هم نمیدانند، چه بسا وزیر، وکیل، استاد، روانشناس و تحلیلگر جیمی شده در جامعه داریم.
آیا ما در سیاست جیمی نداریم؟ در اقتصاد چه؟ در منصبهای دینی و فرهنگی چه؟ آیا ما در همه سطوح جامعه جیمی نساختهایم؟ چه بسا کسانی که به نام مردم، به نام دمکراسی و به نام سیاست وارد عرصههای مدیریتی شدهاند و دست کم خود یک جیمیاند.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
نظرات ارسالی 1 نظر
مطالب کاملا مفید و تفحص شده بودن، دمتون گرم 👏👏👏👍
پاسخ