اخراج استادان؛چراغ سبزی برای مهاجرت نخبگان

اخراج استادان؛چراغ سبزی برای مهاجرت نخبگان
خبر کوتاه بود،اخراج شان کردند! بله، به روالِ شناخته شده و به همین راحتی عذر دوتای دیگر از دانش پژوهان‌ِ صاحب نام خانواده بزرگ دانشگاهی کشور را خواستند! و این بار نوبت به : دکتر محمّد فاضلی جامعه شناس از دانشگاه شهید بهشتی و دکتر آرش اباذری از گروه فلسفه ی علمِ دانشگاه صنعتی شریف رسید! استادانی که نشان داده اند، چونان جماعتی از همکاران شان دغدغه مند استقلال ، آزادی و آبادی مامِ میهن بوده و بنا به وظیفه در پی تجویز نسخه های شفابخش در راستای بهبودِ حال و آینده ی کشورند. شیفتگان خدمت، که ارتقاء جایگاه، آنگونه که خیلِ عظیمی از تشنگان قدرتِ این دور و زمانه برایش با بهره گیری از هر ابزاری سر ودست شکسته و می شکنند، و رسیدن به نام‌ و نان دل مشغولی شان نبوده، بَل دل خوشی و همّ و غمّ شان‌ هماره انجام وظبفه بوده است و بس. بیدارگر بوده اند ، نه مخدّر و خواب آور.   امّا "چنانچه افتاده است و دانیم " تا بوده و نبوده، تجویز نسخه هایی از این دست به مزاج صاحبان قدرت خوش نیامده است! آموزه های تاریخ حکایت از آن دارد؛ بالا نشین ها به عادت دیرینه و با هدف حفظ جایگاه و چشیدن هر چه بیشترِ "شهدِ شیرین قدرت"، بکار گیری هر ابزاری را برای رسیدن به هدف توجیه و چشم بستن بر روی واقعیّت های تلخ جامعه را به بهانه ی "مصلحت" وجهه همّت خویش قرار داده و تمایل شان به توصیفِ رنگ و رخسار پریده ی مردم را، نه آنگونه که هست، بلکه در قالبی آرمانی و آنگونه که باید باشد،نشان داده و می دهند! راستی عنوانِ اتّهامی تصمیم گیرندگان پشت درهای بسته در توجیه اخراجِ این دو شهروندِ دانشگاهی چیست؟! مگر غیر از این بوده که به وظیفه حرفه ای شان عمل کرده اند؟ افکار عمومی از خود می پرسد ، قضیّه از چه قرار است؟ جواب این است: همه این دعواها بر سرِ "دانستن" و " آگاهی بخشی است ، همان حقّی که پیوسته شعارش را داده ایم ولی در میدانِ عمل بگونه ای گزینشی به این مهّم پرداخته و کُمیت مان لَنگ بوده است!   دادگاه شان غیابی و داوران آن همانا تنگ نظرانی هستند که جز نگاه خویش ،نگاه دیگری را بر نتابیده و جز سخن خویش تمایل به شنیدن سخن دیگری نداشته و ندارند ! از جنس آنانی که هماره خود را مُحِقّ و دیگران را مُکلّف پنداشته و می پندارند!   و‌امّا "جُرم" اینان؟! در یک کلام ،بیان واقعیّت با زبان علم در چارچوب وظیفه و در نتیجه پرهیز از کم فروشی به "خریداران" !   در این میان سکوتِ معنادارِ مقام های مسئول، به ویژه رئیس جمهور، اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزیر علوم و آموزش عالی‌ در این مورد تامُلّ بر انگیز است! افکار عمومی خواهان گزارشی شفّاف از پیامدهای پر هزینه عملکردهایی این چنینی است که خواسته و یا نا خواسته ، آگاهانه ویا نا آگاهانه مصالح و منافع کشور را نشانه گرفته و آب به آسیاب "دیگران" می ریزند. از یاد نبریم ، وظیفه مدّعیان نمایندگی مردم و نیز معاونت پیشگیری قوهّ قضائیّه‌‌ در ورود و بررسی رُخ دادهایی از این دست و بازخواست قانونی از تصمیم گیرندگان چنین تصمیم های ویرانگر در راستای جلوگیری از تکرارِ حرکت های نسنجیده و آسیب زا ، از همه سنگین تر است. اجازه ندهیم ، دگر بار با ندانم کاری هایی از این قماش، ته مانده نیروهای جوان، توانمند ودلسوز، ناخواسته و از سرِ ناچاری رخت بر بسته و جَلای وطن نمایند! چه،کشور ظرفیّت و توان انجام آزمون و خطای دیگری را دراز دست دادن نخبگان خود با توجیه فرارِ مغزها ندارد. آنگاه که به حکایت آمار رسمی: " از ۸۶ مدال آور المپیادی ۸۲ و یا ۸۳ نفرشان مهاجرت کرده اند" ! بپذیریم، مشکل بنیادی محصولِ نوع نگاه مدیریّت جامعه به این پدیده خود بافته بوده و به زبان ساده : " کرم از ریشه ی درخت است"! وقتی به همین سادگی و بدون حساب وکتاب عذر استادان وظیفه شناس دانشگاه هایمان را از خدمت می خواهیم، نمی توان انتظار تشکیلِ صف های طولانی نوبت خروج تحصیلکرده هایمان از کشور را نداشت! بین حرف و عمل مان همخوانی دیده نمی شود! پیام روشن حرکت هایی از این دست، مصداقِ آشکارِ همان "سیاست یک بام و دو هوا" است،بکار گیری چنین شیوه ای جواب نداده و نخواهد داد.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 جهان 1400/11/11 8:57:7

    کاش اسم اون 4 نفری که از مدال اوران المپیکی بود را می نوشتی .. ببینیم سرانجامشان چی شد ؟

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها