رسانه‌هاي نوين و رسانه‌هاي جريان اصلي

رسانه‌هاي نوين و رسانه‌هاي جريان اصلي

زهرا نژادبهرام رسانه‌هاي نوين امروزه از زمره رسانه‌هاي سهل‌الوصل، پركاربرد، الزامي و روزآمد هستند كه نقشي متفاوت از رسانه‌هاي جريان اصلي دارند.آنان با تكيه بر ابزارهاي ارتباطي تكنولوژيك نظير گوشي‌هاي هوشمند و ارتقاي سطح دانشي كاربران از آن به جرياني مبدل شده‌اند كه نقش واقعي رسانه را كه در طول سال‌ها در انتظارش بودند، تحقق بخشيدند. رسانه‌هايي كه با شخصي شدن و ارتباط و در دسترس بودن انقلاب ارتباطي را به درجاتي از افق ديد رسانه‌اي نزديك كردند كه شايد پيش از اين تصورش هم امكان‌پذير نبود. از اين‌رو سوال اينجاست كه آيا رسانه‌هاي نوين جايگزين رسانه‌هاي جريان اصلي شده‌اند يا جاگزيني در عرصه اطلاع‌رساني داشته‌اند؟ به نظر مي‌رسد براي پاسخ به اين سوال لازم است نسبت به جايگزيني و جاگزيني تعريف داشته باشيم تعريفي كه بتواند بستر پاسخ به سوال ذكر شده را با ادله مورد نظر تبيين كند.جاگزيني يعني در بستر فعاليت‌هاي جريان اصلي رسانه‌هاي نوين فضايي را در اختيار گرفتند و جايگزيني يعني آنكه به جاي آنها سكان اطلاع‌رساني را به دست گرفته‌اند. پاسخ به اين سوال اين است كه آنها جاگزيني كرده‌اند. از آنجا كه رسانه پيام است، ورود رسانه‌هاي نوين به عرصه اطلاع‌رساني يعني انتقال پيام، پيامي كه مي‌تواند به اشكال گوناگون به ‌گيرنده انتقال پيدا كند. از اين‌رو جريان اطلاع‌رساني با شريك جديدي همراه شده كه شايد از نظر ارتباط‌گيري و انتقال پيام و ... دست بالاتري را در اين عرصه به خود اختصاص داده است. اما ورود اين شريك جديد به معناي حذف جريان اصلي يا دور شدن آن از جريان رسانه‌اي است؟ به نظر مي‌رسد براي پاسخ به اين سوال بايد به اين نكته توجه كرد كه در جريان انتقال اطلاعات و پيام سرعت، ارتباط، ارزان بودن بهره‌گيري از آن و نداشتن مالكيتي به معناي رسانه‌هاي اصلي و تعامل كه اصلي‌ترين ابزار اين نوع رسانه بوده و ظاهرا جريان اصلي رسانه‌اي دور مانده است.

جريان‌هاي اصلي رسانه‌اي به دليل ساختار سازماني و تعهدات به مالكين و سرمايه‌گذاران و اتخاذ خط‌مشي‌هاي خاص قادر به رقابت در عرصه سرعت و انتقال پيام به شكل رسانه‌هاي نوين نيستند، اما آنها راهكار ميانجي را برگزيدند و اين مهم منجر به عدم دور ماندن آنها از جريان رسانه‌اي شده است! رسانه‌هاي نوين فاصله بين جهان عمومي (1) و جهان خصوصي را به حداقل رسانده‌اند و شايد اين امر بستري براي رونق و شكوفايي در اين رسانه‌ها ايجاد كرده است! امري كه شايد پيش از اين امر خصوصي بود اكنون امري عمومي شده و اين مهم نه در قالب پلتفرم خاص اين نوع رسانه‌ها بلكه به دليل علايق كاربران به عمومي شدن شكل گرفته است امري كه در رسانه‌هاي جريان اصلي با ضوابط و قواعد خاصي روبه‌رو است و امكان تحقق اين مهم را در اختيار ندارد . كاربران اين رسانه‌ها با بهره‌گيري از اين ظرفيت به نوعي خودآشكاري دست زده‌اند و نسبت به آن شوق دارند و اين اشتياق بستري شده براي بيشتر ديده شدن و بيشتر به‌ كار بردن اين رسانه‌ها!لذا جاگزيني براي اين نوع رسانه بهتر و سريع‌تر و جدي‌تر شده است . رسانه‌هاي جريان اصلي در اين عرصه، رويكرد تعامل را با آنها برگزيده‌اند؛ آنها اين نوع رسانه‌ها را به عنوان منبع خبري در دستور كار خود قرار دادند و ظاهرا نوعي تعامل از جنس توافق ميان اين دو جريان رسانه‌اي در جريان است كه نه تنها تمايل و قصدي براي حذف جريان اصلي نيست، بلكه بستري شده كه جريان اصلي با اتكا به داده‌هاي اين نوع رسانه براي خود منبع خبري تازه‌اي تدارك ببيند! لذا به نظر مي‌رسد اين نوع رسانه‌ها با خود پاسخ به سوال اول اين يادداشت را همراه داشته‌اند. آنها از ظرفيت نويني برخوردار هستند كه مي‌تواند بستري براي رونق رسانه‌هاي جريان اصلي باشد و جريان اصلي رسانه با نبوغ رسانه‌اي سعي در ايجاد اين نوع تعامل به نفع بقا براي خود داشته است . نكته مهم در اين بيان توجه به نقش‌هاي اثرگذار رسانه‌هاي نوين در تغيير است، تغييري كه مبتني بر تفاهم و توسعه و تحقق معناي ارتباطات شكل مي‌گيرد! شايد اكنون وقت آن است كه نقش اين نوع رسانه‌ها در توسعه و تقويت صلح اجتماعي بر مبناي تفاهم اجتماعي و عمومي شكل بگيرد و امر رواداري مفهوم واقعي را در بستر اين نوع رسانه به عنوان منبع به رسانه‌هاي جريان اصلي ارايه كنند! كاركرد عبور از مرز فضا و مكان و زمان به عنوان مهم‌ترين ويژگي رسانه‌هاي نوين بستري شده كه فرصت‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي را متحول ساخته است و كاربر اين رسانه در جهاني فارغ از زمان و مكان تجربه زيسته را تبادل مي‌كند و قادر است در اين عرصه به عنوان مشاركت‌كننده مفهوم تازه‌اي از زندگي واقعي را تعريف كند .لذا به نظر مي‌رسد راه بلندي براي رسانه‌هاي جريان اصلي وجود دارد تا در بستر قابليت‌هاي فني و ارتباطي اين نوع رسانه‌ها سكان مديريت رفتاري را مثل گذشته بر دست بگيرند! اما رسانه‌هاي جريان اصلي آموخته‌اند كه بايد اين شريك جديد در قدرت رسانه را بپذيرند و با آن ارتباط برقرار كنند، چراكه شايد ادامه حيات خود را در بستر اين ارتباط تعريف كنند هر چند هنوز تلويزيون كاركرد خود را داراست، اما قدرت گرفتن بيش از پيش اين رسانه‌هاي جديد متفاوت از آن است! در نهايت ظاهرا سه مفهوم حوزه عمومي گسترده، افكار عمومي افقي، قدرت جاگيري ارتباطي بستري از موفقيت را براي رسانه‌هاي نوين فراهم كرده است كه در صورت توجه جريان اصلي رسانه به كاركردها و قابليت‌هاي پيدا و پنهان اين نوع رسانه شركاي موثري براي حوزه ارتباطات خواهند بود و در صورت هر نوع تقابل به احتمال زياد بازنده رسانه‌هاي جريان اصلي هستند! با اين نگاه جاگيري موثر رسانه‌هاي نوين كانوني از هياهوي ارتباطي را به ارمغان آورده كه بستري براي پيوند حوزه عمومي و خصوصي با نگاه خودآشكاري فردي پيوند خورده است و رسانه‌هاي جريان اصلي با آگاهي از اين ظرفيت مي‌توانند بستر تعاملي را گسترده‌تر و عميق‌تر كنند و از دام مالكين و سرمايه‌گذاران براي انتقال مفاهيم مورد نظر آنها فاصله بگيرند تا بقاي آنها تضمين شود!

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها