متن اعتراضات در شهر حاشیه‌ای

متن اعتراضات در شهر حاشیه‌ای

چرا کرج و گوهردشت در اعتراضات پنج سال اخیر، همواره فضای ملتهبی را تجربه کرده‌اند؟ برادر کوچک تهران حالا بیشتر از هر شهری، صحنه اعتراضات شده است. معترضان کرجی در حالی طی 50 روز گذشته به خیابان آمده‌اند که ابدا کسی نمی‌تواند به آنها انگ جدایی‌طلبی بزند. آنها نماد اعتراضی این روزها هستند. به تعبیر آصف بیات، «تهی‌دستان با سیاست‌ها و دیدگاه‌های غالب بر برنامه‌های تنظیم مکان، سر ناسازگاری داشتند.» اگر این ناسازگاری، در دهه هفتاد در اعتراضات اسلامشهر خود را نشان داد، اما چند سال گذشته، این کرج است که تبدیل به انبار باروت شد. هر اعتراضی در هر جای ایران، حالا تبدیل به جرقه‌ای برای این انبار باروت است.

در یک قرن گذشته، شهرهای جدید زیادی در اقصی‌نقاط دنیا رشد قابل‌ملاحظه‌ای داشته‌اند. در ایران نیز این تحولات در شهرهای مختلف رخ داده است. اما از نظر حجم رشد و توسعه در میان شهرهای ایران، بزرگترین تحول در شهر کرج رخ داده است. از سال 1312 که به‌خاطر جاده‌های چالوس و تبریز و همدان و قزوین، کرج تبدیل به گلوگاه مسافرتی ایران شد تا سال‌های بعد از انقلاب که هر روز مهاجران جدیدی از شهرهای دور و نزدیک ساکن این شهر شدند، همه این تغییرات موجب شد کرج امروز شهری متفاوت و برای بسیاری از سیاستمداران ناشناخته باشد. کرجی‌ها شهر خود را ایران کوچک می‌دانند و این لقب، برازنده این شهر است. توسعه سریع کرج، مشکلات زیادی برای این شهر ایجاد کرده است. کرج امروز بعد از تهران و مشهد و اصفهان و بالاتر از تبریز و شیراز، چهارمین شهر پرجمعیت ایران است، اما به دلیل موقعیت‌اش فقط دو نماینده در مجلس دارد. به‌جز تعداد نمایندگان در مجلس، در بسیاری شاخصه‌های دیگر نیز کرج در محرومیت به‌سر می‌برد. استان محرومی زیر سر پایتخت ایران، به اندازه کافی حس اعتراض ایجاد می‌کند. شاید به همین خاطر است که تعداد قابل‌توجهی از مردم کرج در سال‌های اخیر در اعتراضات خیابانی شرکت کردند و اسامی شهرهایی مثل گوهردشت، مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفته است. در واقع گوهردشت را می‌توان مهمترین منطقه جغرافیایی ایران نام برد که هم سال 96، هم سال 98 و هم سال 1401، شاهد اعتراضات گسترده مردم بود.

کرج، آتش زیر خاکستر رویا بلوری، از فعالان سیاسی کرج درباره وضعیت گوهردشت به هم‌میهن می‌گوید:«بدیهی است پدیده وقوع اعتراضات و تکرار و ‌تداوم آن در شهر کرج مخصوصا در منطقه گوهردشت مثل هر پدیده دیگری تک‌‌عاملی نبوده و متاثر از عوامل متعدد و دارای ریشه‌های مختلفی بوده است. به‌طور قطع این عوامل ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حتی تاریخی داشته که پرداختن به هر کدام مجال خود را می‌طلبد. اما به‌طور اجمال می‌توان از میان این عوامل کلی به شکل‌گیری و گسترش بافت حاشیه‌ای و ناهمگون در طول یکصد سال اخیر که برآمده از سرریز تهران و ایجاد شهرک‌های متعدد کارگری در امتداد مسیر اتوبان تهران-کرج به واسطه وجود کارخانه‌های متعدد صنعتی و نیمه‌صنعتی در این مسیر در نبود زیرساخت‌های مناسب و لازم و ‌کافی در این فرایند و نیز پیدا کردن نقش حیاط‌خلوت سیاسی برای تهران، اشاره کرد. این امر به‌ویژه وقتی همراه با احساس محرومیت نسبی و نبود هویتی همگون و عدم بافت جمعیتی یکنواخت در این منطقه باشد، زمینه‌ساز بروز تضاد‌ها و آسیب‌های اجتماعی متنوعی در این کلان‌شهر می‌شود.» وی در ادامه می‌‌گوید:«هر چند می‌توان به شکل ملموس‌تر، از شواهد عینی‌تری که برآمده از تجربه زیسته ساکنین این شهر است نیز سخن گفت. گوهردشت، یکی از مناطق قدیمی و خوش‌آب‌وهوای کرج بوده که از قبل از انقلاب ۵۷ به عنوان ییلاق و تفرجگاه مخصوصا برای تهرانی‌ها جاذبه بسیاری داشته و در کنار مهرشهر مطرح بوده است. منتها با این تفاوت که منطقه مهرشهر به دلیل علاقه و انتخاب شمس پهلوی و اطرافیانش، بافت اجتماعی متفاوتی داشته است. البته بعدها یعنی از دهه‌های شصت و هفتاد با پیشی گرفتن عظیمیه و مهرشهر و اقبال بیشتر به آن‌ها، عقب‌تر مانده، که خود به تدریج موجب افزایش تراکم و گرایش و تمایل بیشتر طبقه متوسط به این محله شد. این افزایش تراکم همراه با ایجاد اولین مراکز تجاری بزرگ و همچنین نزدیکی به دانشگاه آزاد، به افزایش رفت‌وآمد و ایجاد یک پایگاه اجتماعی قشر متوسط در این منطقه منجر شد. نزدیکی محله موسوم به کارمندان نیز نشانه دیگری بر تایید موضوع است. از طرف دیگر با ایجاد مراکز فرهنگی و دو پارک بزرگ و سینما در کنار رخداد‌های ورزشی‌ای مانند فوتبال در کنار مراکز خرید و وجود خیابانی نسبتا طولانی و مستقیم، این محله را به پاتوقی خاص برای قدم زدن و خرید و تفریح برای افراد مختلف به نمادی خاص تبدیل کرد که شاید بتوان مشابه با خیابان ولی‌عصر تهران البته در اِشِلی پایین‌تر دانست. به نظر می‌رسد به‌طور خلاصه عوامل یادشده نقش مهمی در تمایز گوهردشت نسبت به محلات سنتی و‌ کارگری کرج مانند مصباح و دیگر محلات شده و امکان ایجاد ارتباطات اجتماعی و به‌هم‌پیوستن گروه‌های مختلف و اعلام حضور افراد در این محله، اعتراض را تداوم بخشیده است و این اعتراضات محملی برای جوانان شده است. بدیهی است تفصیل هر یک از این نکات نیاز به فرصت و بحث متناسب دارد.»

جامعه‌شناسان درباره اعتراضات کرج، دلایل مختلفی را بیان می‌کنند. یکی از این دلایل، شکاف بزرگ طبقاتی بین مردم کرج و مردم تهران است. بسیاری از مهاجرینی که امروز ساکن کرج شده‌اند، خانه‌های بزرگ خود را در روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ ایران رها کرده‌اند و در شهر پرترافیک کرج ساکن شده‌اند. حالا نه امکان بازگشت به آن زندگی آرام قبلی را دارند و نه این زندگی شلوغ و پرهزینه جدید، چشم‌انداز روشنی برای آنها قرار می‌دهد. از طرفی، جغرافیای مهاجرپذیر کرج، امکان تشکیل نهادهایی که برنامه‌های اجتماعی داشته باشند را با مشکل مواجه کرده است؛ به شکلی که می‌توان گفت تقریبا نهادهای اجتماعی در این شهر تعطیل هستند. به‌عنوان یک مثال مشخص، احزاب بزرگ، چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا، در کرج فعالیتی بسیار کمرنگ‌تر نسبت به اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد دارند. همین مسئله در سایر نهادهای اجتماعی کرج هم تکرار شده است.

حدیث کرج در سه نوبت اعتراضات گذشته در شهر کرج، افرادی جان باختند که بعدا مورد توجه افکار عمومی و رسانه‌ها قرار گرفتند. سال 96 گفته می‌شد جوانی به نام حسن ترکاشوند، در درگیری‌ها زخمی و مدتی بعد جان باخته است. اما سال 98، جوانی به نام پویا بختیاری در جریان اعتراضات جان باخت و خانواده تصاویری منتشر می‌کردند که نشان می‌داد پویا بختیاری 27 ساله در جریان اعتراضات فیلم‌هایی از مردم کرج ضبط کرده بود که بعد از وفات او، بارها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد. در مراسم چهلم پویا بختیاری نیز تعدادی از حاضران بازداشت شدند.

در اعتراضات 1401 کرج نیز خیلی زود جو ملتهبی پیدا کرد. در همان روزهای اول اعتراضات فیلمی منتشر شد که نشان می‌داد دختری با بستن موهای خود به میان اعتراضات رفته است. روز بعد گفته شد دختری به نام حدیث نجفی کشته شده و در ابتدا گمان می‌رفت که حدیث نجفی، همان دختری بوده که موهای خود را بسته بود. در مراسم چهلم حدیث نجفی، نیروهای امنیتی راه‌های ورودی به قبرستان شهر را بستند و عده‌ای از افراد نیز به خودروهای نیروی انتظامی حمله کردند. گفته می‌شود لااقل دو نفر از نیروهای امنیتی در این اتفاقات جان خود را از دست داده‌اند که اتفاقی کم‌سابقه در اعتراضات خیابانی است.

به‌جز حدیث نجفی، چند چهره دیگر هم در کرج جان خود را از دست دادند. نهادهای حقوق بشری، جان‌باختگان این دوره اعتراضات این استان را حدود 10نفر برآورد می‌کنند. سارینا اسماعیل‌زاده(نوجوان 16ساله کرجی) و نیما نوری دیگر افرادی بودند که فوت آنها مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته بود.

فرد دیگری که شکل کشته شدن او مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است، جوانی به نام مهدی حضرتی است که بعد از اصابت گلوله با وانت از محل حادثه جابه‌جا می‌شود. روز دوشنبه رئیس دادگستری کرج با تایید وفات این نوجوان کرجی اعلام کرد، مهدی حضرتی روز 12 آبان‌ماه در جریان اغتشاشات کرج به‌طرز مشکوکی کشته شده است. علت فوت این فرد اصابت گلوله به پیشانی وی است. رئیس کل دادگستری استان البرز در عین حال توضیح می‌دهد، در روز حادثه ماموران انتظامی حاضر در صحنه هیچ اسلحه گرمی در اختیار نداشتند و با این حال بررسی‌های همه‌جانبه در خصوص چگونگی مورد اصابت قرار گرفتن مشکوک این فرد از همان روز وقوع حادثه(12 آبان) آغاز و پرونده قضایی در دادسرای مربوطه تشکیل شده و ماهیت موضوع در دست بررسی است.

دلیل هر چه باشد، برای جوانان شهر کرج که به نسبت شهرهای بزرگ، تاریخ خلاصه‌تری دارد، این چهره‌ها تبدیل به نمادهای مبارزه شده‌اند.

نبود عقلانیت و افزایش خشونت‌ها علی‌اکبر عباسی از فعالان سیاسی البرز در تحلیل حوادث اخیر کرج می‌گوید:«متاسفانه عقلانیت کلی برای برخورد با اعتراضات وجود ندارد. یک واژه در ذهن بعضی فرو رفته که مدام این اعتراضات را فقط از دشمن خارجی می‌بیند. مثلا در مراسم چهلم حدیث نجفی، جاده بهشت سکینه را نیروهای امنیتی بستند. اگر این اتفاق نیفتاده بود، در نهایت مردم چند شعار می‌دادند و برمی‌گشتند. اما با این کار، دامنه اعتراضات از حصارک تا بهشت سکینه شد و کیوسک و خودروی پلیس آتش زده شد و افرادی هم جان خود را از دست دادند. در واقع اتوبانی که شاهراه ده‌ها استان است را بستند، درحالی‌که بدون خشونت می‌شد این مراسم را مدیریت کرد. به نظرم اینهایی که مردم را به سمت خشونت سوق می‌دهند، به شدت اشتباه می‌کنند.»

وی محرومیت‌ها، فشار اقتصادی و مسائل مشابه را از جمله مشکلاتی دانست که باعث نارضایتی امروز شده است و افزود: «متاسفانه به جای شنیدن مردم، راه مقابله خشن را انتخاب کرده‌اند و این راه‌حل خطرناکی برای کشور است.»

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه گفت:«ما هزاران میلیارد خرج تجهیز و آموزش نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کردیم. اینها سرمایه ملی کشور است و این سرمایه‌های ملی باید به هر قیمتی حفظ شوند. همانطور که نخبگان سرمایه ملی ما هستند. ما نباید اینها را با مقابل مردم قرار دادن، خرج کنیم! باید طوری رفتار شود که مردم این نهادها را به عنوان پناه خود بشناسند، نه اینکه به عنوان دشمن به اینها نگاه کنند. این کار باعث هزینه‌های سرسام‌آور برای کشور می‌شود. امیدوارم از همه سرمایه‌های ملی، از جوانان معترض گرفته که در این سال‌ها دیده نشده‌اند تا نهادهای دیگر، دفاع شود. اگر حاکمیت با جوانان وارد گفت‌وگو شود، نشان ضعف آنها نیست.»

سیاستمداران عجیب همانقدر که مختصات سیاسی کرج، منحصربه‌فرد است، سیاستمدارانی هم که از این شهر ظهور کرده‌اند، قابل توجه هستند. یکی از آنها عبدالمجید شرع‌پسند بود که در مجلس سوم نماینده این شهر بود و بعد از رحلت امام خمینی(ره)، از نمایندگی مجلس استعفا داد. چهره‌هایی مثل حسن روحانی و مهدی کروبی که نمایندگان شاخص آن دوره مجلس بودند، به‌شدت با شرع‌پسند مخالف بودند. پس از استعفای شرع‌پسند به خانه او در کرج توسط لباس‌شخصی‌ها حمله و او بازداشت شد. خود او درباره ماجراهای آن روزها گفته است: «یکی از کسانی که در استعفانامه من متونی تهیه کرده بود و با یک اصراری به دنبال این بود که امضا جمع کند که کار من در راستای معاندین و محاربین بوده – و آن بیانیه هنوز هم هست که ۲۰۰نفر از نماینده‌ها آن را امضا کردند- آقای رحیمی بود که معاون اول احمدی‌نژاد و نماینده قروه بود. سعید امامی و اینها هم که تیم بازجویی من بودند می‌گفتند ما نیازی به مدرک علیه تو نداریم، بینه شرعی داریم، ۲۰۰نماینده گفته‌اند که تو محارب و مفسد هستی و اعدام روی شاخش است!»

حسن کردمیهن، دیگر چهره مشهوری است که در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. بعد از ماجرای حمله نیروهای تندرو به سفارت عربستان، در ابتدا گفته شد که عامل اصلی این حمله از کشور خارج شده است. چند روز بعد مشخص شد این عامل اصلی، حسن کردمیهن بوده که موسسه‌ای فرهنگی در کرج دارد و از این طریق با جوانان این شهر ارتباط برقرار کرده است و اتفاقا، از نیروهای موثر در حمله به سفارت عربستان بوده است. بعدا در جریان مناظره‌های انتخاباتی سال 96، جهانگیری با انتقاد از قالیباف، از حضور نیروهای حمله‌کننده به سفارت در ستاد انتخاباتی او انتقاد کرد. کردمیهن از چهره‌های موثر ستاد انتخاباتی قالیباف در سال 92 در استان البرز بود و به‌جز آن در بسیاری از برنامه‌های اصولگرایان استان، ردپای کردمیهن دیده می‌شد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها