-
آقای استاندار زمان خداحافظی فرا نرسیده است؟
محمد نجفی نژاد
-
یاسوج فاقد المانهایی با موضوعات ادبی و فرهنگی است
یادداشت مخاطبان
-
سعدی؛ جامعهشناسی شاعر
امراله نصرالهی
-
از زندگی تا مرگ؛ در سوگ برادر/ «جمال» همه دار و ندار ما بود
محمد طاهر اکوانیان
-
انتخابات در کهگیلویه و مسئولیت جامعه (قسمت دوم)
نوروز پرندوار
-
استاندار؛ تنگ پیرزال؛ سقوط مرگبار
حسین بویراحمدی اصل
-
صبر استراتژیک جمهوری اسلامی نباید نقطه ضعفی در قبال دشمن باشد
سید علی کشاورز
-
سکوت برهها، زوزهی مرگ/ فاجعهی مدیریتی یا خطای انسانی؟؟!
یعقوب درویشیان
-
انتخابات و مسئولیت پذیری جامعه(بخش اول)
نوروز پرندوار
-
به یاد «کیعطا طاهری»؛ خردمند دنیا دیده
علی مندنی پور
- بلوطهای بخش پاتاوه ایستاده جان میدهند/ منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد کجاست؟
- جوانان کهگیلویه وبویراحمدی در گیرو دار مشکلات ازدواج
- تلههایی که در کهگیلویه و بویراحمد جان میگیرند
- عکس| خورشیدگرفتگی آمریکای شمالی از نگاه ایستگاه فضایی بینالمللی
- ساخت سد، آری یا خیر؟
- مصائب ناتمام مدارس دیشموک/ سازمان نوسازی مدارس کجاست؟
- فاجعه زیست محیطی اطراف یاسوج و آشنایی با دهیاران بیتدبیر+ تصویر
- معارضات محلی در تنگ کبوتری یاسوج پروژه آبرسانی را متوقف کرد
- بروکراسی ترمز نهضت ملی مسکن را کشید/ سقفی گرانتر از جیب مردم کهگیلویه و بویراحمد
- دود سایت زباله دهدشت در چشم مردم/ شهری که سخت نفس میکشد
پایانِ پارادوکس
محمد زارع شیرین کندی، پژوهشگر فلسفه روشنفکر دینی عبدالکریم سروش را پارادوکسیکال خواند
اَفتونیوز| محمد زارع شیرین کندی، پژوهشگر فلسفه در یادداشتی در انصاف نیوز نوشت، اخیرا استاد دکتر عبدالکریم سروش دربارۀ هنرپیشۀ نامور و ورود او به عرصۀ سیاست، نشانۀ بارز و برجستۀ پایانِ روشنفکر دینی است. سالهاست که صاحبنظران از پارادوکسیکال بودن طرح و تئوری روشنفکری دینیِ سروش سخن می گویند اما ایشان همواره رای مخالفان را به تندی رد می کند و با توضیح تازه ای برابعاد مبهم طرح خویش می افزاید. در برابر کسی که روشنفکری دینی را ممتنع و چیزی شبیه “آبغوره فلزی” قلمداد کرده بود سروش با بیان خطابی و شاعرانه اش از نسبت شیر و شکر سخن به میان آورد که چون بیامیزند معجون ومرکبی دل انگیز پدید می آورند. سروش و شاگردان و پیرواناش تردیدی ندارند که مدرنیته و اندیشۀ مدرن را با دیانت و تفکر وحیانی می توان جمع و ترکیب کرد، و سروریِ و سیطرۀ عقل و دستاوردهای روشنگری را با محوریت پیام نقلی و سمعی می توان آشتی داد. اما کسانی که جمع این دو را ممتنع می دانند مرادشان آن نیست که کسی مانند استاد معزّز و مبرّز، دکتر سروش، نمی تواند همزمان دو کار را انجام دهد: در دل انگلستان یا آلمان و آمریکا تاریخ و فلسفۀ علم جدید مطالعه کند و درعین حال نماز و روزه و سایر اعمال و فرایض دینیاش را به عنوان یک مسلمان دوآتشه به جای آورد.
موضوع آن است که تفکر مدرن در تمام ابعادش بشرانگارانه و خودبنیادانه است هرچند طبیعتا دنبالۀ مسائل و کشمکش های قرون وسطاست، همان طورکه اعتقاد دینی در تمام ابعادش خدامدارانه است. روشنفکری، ازحیث تاریخی، جریانی است کاملا مدرن و متعلق به اولی. این به آن معنا نیست که در دورۀ مدرن کلیسا و کنیسه و مسجد و دیر دایر نیست و حتی یک انسان متدین هم پیدا نمیشود بلکه دقیقا به آن معناست که شالوده و شاکلۀ حیات مدرن غیردینی (سکولار) است و انسانهای دیندار، آگاهانه یا ناآگاهانه، در همان چارجوبِ آتهایست ایمان می ورزند و نیایش می کنند. تفکر و طرز نگرش انسان جدید به عالم و آدم فاوستی، یعنی آتهایستی، است و گرنه هر کسی می تواند عقیده و عمل دینی داشته باشد، علی الخصوص که فضای مدرنیته فضای آزادی و خودمختاری و استقلال فردی است. پس سخن مخالفان روشنفکر دینی آن نیست که در عصر مدرن هیچ کس نمیتواند باور دینی داشته باشد و تمام مراسم و مناسک دینی تعطیل شده است. تمام نکته در اندیشه و نگاه است. دکارت و لایب نیتس و نیوتون و گالیله و لاک و کانت و هگل نیز در آثارشان به کرات از خدای مسیحیت و ارزشها و آموزه های مسیحی سخن می گویند اما طرز تفکر و شیوۀ نگرششان به عالم و آدم اومانیستی و آتهایستی است.
یکی ازجلوه های این طرز تفکر را می توان در وضع زن مدرن و اخلاق و ارزشهای او دید. از آنجا که فلسفۀ مدرن به مثابه بنیاد و ریشۀ فرهنگ مدرن اومانیست و آتهایست است، اخلاق و سیاست و اقتصاد مدرن نیز به همان اندازه اومانیست و آتهایست است. اخلاق و ارزشهای زن مدرن، بر خلاف زن سنتی، لزوما براطاعت و انقیاد و تسلیم و رضا و حیا و عفت مبتنی نیست. زن مدرن همواره ناراضی از وضع موجود است و مبارز و معترض و آزادیخواه و برابری طلب و شورشی . زن مدرن پیوسته درپیِ اثبات خویشتن است. الگوی زن مدرن «حواء» است، زنی چشم سفید وعاری از حجب و حیا، نه «مریم» که دختری است سربه زیر و راضی و قانع و فرمانبر.
بر این اساس، شاید بتوان گفت که عرصۀ سیاست و هنر مدرن نیز بیشتر عرصۀ عقلانیت حسابگرانه، سود و زیان، هزینه و فایده و برد و باخت است تا حیطۀ تزکیه و تقوا و محجوب به حیایی. هم سیاست مدرن و هم هنرمدرن عرصۀ خودخواهی و خودنمایی است. این امکان برای یک زن، یک هنرپیشه، همواره مهیاست که با هر وضعی می تواند داشتهها و استعدادهایش را برای هر منظور سیاسی و هر مقصود هنری به نمایش بگذارد. بعید است در مبانی سیاست مدرن (که بنیادگذارانش امثال ماکیاولی و هابز هستند) برای ورود به سیاست و کارسیاسی یا هنری شرطی به اسم حیاء و محجوبیت قید شده باشد. بعید است در دموکراسی های جدید برای مبارزه با جور و بیداد و فساد شرط و شروطی تحت عنوان حجاب و حیاء گذاشته باشند. سیاست مدرن نسبت به برهنگی زنان بی تفاوت و بی اعتنا است. اخلاق سیاسی جدید بیشتر بر شایستگی، دانش، توانایی، تخصص، مسئولیت پذیری و امانتداری استوار است تا تظاهر به تقوا و زهد و عبادت
پارادوکس روشنفکر دینی در همین نقطه خود را نشان می دهد. سروش از یک طرف کار روشنفکری می کند، با زور و ظلم و تبعیض و فساد مبارزه می کند و از سوی دیگر از ورود هنرپیشۀ زن به حیطۀ سیاست به شدت برآشفته می شود، به این سبب که سالها پیش تصویری برهنه از او منتشر شده است. او، ازیک سو، به اسلام منهای فقه (چیزی مشابه “اسلام منهای روحانیت” شریعتی) معتقد است و از سوی دیگر با بی حجابی مدرن هرگز بر سرمهر و آشتی نیست. او، از یک طرف، در راه مبارزه از برای آزادی عقیده و بیان و حقوق بشر مدرن مجبور به جلای وطن شده است و ازجانب دیگرآزادی مدرن یک هنرپیشه را تحمل نمی کند. این همه حاکی از آن است که او دریافتی سنتی و کهنه از سیاست و هنر جدید دارد و با دریافت سنتی می توان با هر شر و بدی جنگید اما نمی توان اسم آن را روشنفکری نهاد. در این نقطه است که می بینیم نسبت روشنفکری و دینداری مانند نسبت شیر و شکر نیست مگر اینکه تعریف کسی از روشنفکری چیزی باشد که شامل ضد و نقیض روشنفکری نیز بشود. اگر تعریفی از روشنفکری عرضه شود که چنان موسع و مبهم باشد که تاریک اندیشی و کج اندیشی را هم دربربگیرد درآن صورت سخن سروش درست و نسبت شیر و شکر مناسب و بجا است، اما بدیهی است که چنین عملی از اس واساس خطا و باطل است. روشنفکری همان کاری است که هنرپیشۀ زن می کند و چون سروش نشانی از این سنخ کارها و ازاین نوع هنرپیشه ها در “احیاء علوم الدین” غزالی ندیده و نمی بیند طبعا آن را به باد انتقاد می گیرد. با عقاید سنتی غزالی و مولوی نمی توان اندیشه و نظرگاه و فلسفۀ مدرن را فهمید و سنجید وبه طریق اولی نمی توان سیاست و هنرمدرن و هنرپیشه را نقد کرد. روشنفکر دینی پارادوکسی بود جذاب و بسیار رویایی، که دیرگاهی است به پایان آمده است.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 خرید تضمینی گندم و کُلزا در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 توزیع اعتبارات کهگیلویه و بویراحمد مبنای منطقی ندارد
- 3 پوشش بیمه خدمات درمان ناباروری به یک هزار و 391 زوج نابارور در استان کهگیلویه وبویراحمد
- 4 اراضی مرغوب کشاورزی در چنگال منفعتطلبان/ برخورد جدی با متخلفین
- 5 اولین کارگروه مسکن شهرستان مارگون برگزار شد
- 6 نصب دومین دوربین شهری صداوسیما در یاسوج
- 7 پیام مدیرکل غله و خدمات بازرگانی کهگیلویه و بویراحمد به مناسبت روز ملی گندم و نان
- 8 رقابت ۱۴۹۷ داوطلب در آزمون استخدامی تامین اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد
- پاسخ روابط عمومی آب و فاضلاب به مطلب اَفتونیوز
- اقدام فرهنگی عضو شورای شهر دهدشت
- جو ارعاب و تهدید در آستانه ورود وزیر علوم به استان/ آیا کسی تخلفات رییس دانشگاه یاسوج را به «زلفیگل» میگوید؟!
- بهرامی: اجازه دخالتهای مخرب در انتصابات را نمیدهیم/نماینده یک جریان خاص نیستم
- تغییر روئسای شهرستانی نظام مهندسی ساختمان کهگیلویه و بویراحمد/+تصاویر
- مشقت «بیآبی» مردم دشمنزیاری کهگیلویه در مجاورت مارون!
- عصمتی : جادههای زیلایی مدتهاست که مسدوداند/ در تسهیلات «سیل مانسون» حساب و کتابی برقرار نبود!
- اقدام نیک ِیک مدیرکل ِ جوان/ داستان کتابهای متفاوتی که به زندان دهدشت رسید
- ۳۰۰۰ جوان کهگیلویه و بویراحمد در انتظار وام ازدواج
- درخواست استاندار از فرمانده کل ارتش چه بود؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!