توانا بُوَد هر که دانا بُوَد

بنام نخستین آموزگارِ هستی ، هم"او" که به ما اندیشیدن را آموخت و "نُون وَ اَلقَلم..." را آویزه گوش وسر لوحه زندگی مان قرار داد.

توانا بُوَد هر که دانا بُوَد

علی مندنی پور

 ۱۱ اردیبهشت روزِ کارگر و ۱۲ همین ماه را با یاد و نامِ کارگران، این "سنگ های زیرین آسیاب‌"، معلّمانِ دربند و‌نیز دومعلّم نامدار و وظیفه شناس:

دکتر خانعلی و آیت الله مرتضی مطهری به بهانه ی بزرگداشتِ جایگاه ارزشمندِ"کارگر"و "معلّم" پاس داشته و ارج می گذاریم.

کارگر ومعلّمی که در این سال ها پیشتر و بیشتر از همه پیه "نداری و حقارت" به تَن شان مالیده شده و حال و روزِ خوشی ندارند!

نامگذاری‌ روز ۱۲ اردیبهشت به نامِ معلّم بر میگردد، به ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ ، روزی که دکتر ابوالحسن خانعلی، معلّمِ جوانِ فلسفه و زبان عربی دبیرستان جامی تهران در تجمّع صنفی که از جانبِ کانون صنفی معلّمان در مقابل مجلس شورای ملّی وقت و در اعتراض به وضعیّت و جایگاهِ معلّم بر پا شده بود، با گلوله سرگرد ناصر شهرستانی رئیس کلانتری بهارستان در دفاع از حقوق حقّه معلّمان به "شهادت" می رسد، در نتیجه نخست وزیر وقت مجبور به کناره گیری می گردد و خواسته ی قانونی معلّمان در کوتاه مدّت بر آورده می شود. 

 ۱۸ سال بعد در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۵۸ استاد مرتضی مطّهری در چند صد متری همان مکان(ورودی دانشکده الهیّات و معارف اسلامی دانشگاهِ تهران) توّسط "گروه تندرواسلامی فُرقان" به شهادت می رسد.

از آن پس این روز با نامِ نامیِ"معلّم" زینت می یابد.

 گرچه شایسته است با توّجه به نقش بنیادی آموزش و پرورش در رشد و بالندگی انسان ها،همه روزهای سال را روز معلّم بنامیم،امّا ۱۲ اردیبهشت در گاه‌شمارِ کشورمان روزی نمادین است، در پاسداشتِ جایگاه والای معلّم وقدردانی ازاین پیام آورِ آگاهی وآفریدگارِ اندیشه .

هم او،که تا بوده و نبوده با بر افروختن چراغِ پر فروغ دانش با نادانی و نا آگاهی در پیکاربوده و بشر را به وادی روشنایی رهنمون گشته است. 

پیام آوری امین و نیک اندیش ، خدمتگذاری بی منّت ، قانع و شکیبا، هم او که شمع وجودش در راه شکوفایی استعدادهای سازندگان امروز و فردای این مرز و بوم‌ آرام، آرام ذوب می شود تا کشور از قافله ترّقی جهانی باز نمانده و به سوی آینده ای بهتر رهنمون گردد.

این دو مناسبت را اگر چه با تلخی به همه کارگران این صاحبان دستان پینه بسته و آموزگارانِ خوب و وظیفه شناس سرزمین ام در هر جامه و جایگاه شادباش گفته و برای همه شهروندان ودراین میان این دو فرزندزحمتکش و خدمتگذارِ خانواده سُتُرگِ ایران، از درگاه ایزد دانایِ توانا، فردایی بهتر آرزو دارم.

از یاد نبریم :

پاس داشتِ حرمت کارگر ومعلّم و تامین امنیّت ،آرامشِ روانی و آسایش و رفاه در قالبِ بر آوردنِ خواسته های بحقّ وقانونی "شان "شرط بنیادینِ پیشرفت و پایه استوار توسعه پایدار ، متوازن و فرا گیر است.

این حقّ را از آنان دریغ نداریم.

 اجازه ندهیم در جواب به خواسته های بحقّ و قانونی شان با آنان به خشونت رفتار و دستان شان را به گردن شان آویزان و راهی زندان شان کنند!

جای این عزیزان نه زندان که کلاس درس است و کارگاهی به وسعتِ جغرافیایِ ایران با هدفِ آزادی و استقلال و آبادی این سرزمین!

  برخوردهای دون‌شان و ناشایستی که در این سال ها و بویژه در چند‌ماه گذشته تا کنون نسبت به "کارگر" و "معلّم"و در رویارویی با خواسته های بر حقّ شان شاهد بوده وهستیم با هیچ ملاک ومعیاری قابل توجیه نبوده ،نه فقط با آموزه های اعتقادی که‌با قانون و‌عرف و اخلاق نیزهمخوانی نداشته و ندارند.

اجازه ندهیم بیش از این، خشونت ورزی جای خِرَد ورزی‌، مهر و همدلی و همیاری را در فرهنگِ دیرپای کشورمان گرفته وکار بجایی برسد که امنیّت و آسایش و آرامش از کشور رخت بربندد.

باورکنیم با گوش های شنوا و‌چشمان بینا وپیروی و بهره گیری ازخرمنِ دانش و بینش بزرگان به خواسته های قانونی وبحقّ شهروندان می توان پاسخ در خور داد.

احساسِ نا امنی ،تبعیض و نابرابری در حقّ هرشهروند این آب وخاک، بویژه کارگر و معلّم ، نظم کشور رامُختَل و نارضایتی ها را افزایش و از این رهگذر تحقق عدالت را ناممکن و قطار توسعه را متوّقف خواهد کرد. واقعیّت تلخی که‌‌ هیچ شهروند مسئولی به ایجاد چنین وضعیّتی در کشور راضی نبوده و تن در نخواهد داد. 

نشست چهره به چهره و گفتگوی رو در رو‌ با حفظ حرمت و تعامل و‌ صدالبته با تکیه برقانون راه برون رفتِ مسائل و مشکلات مبتلابه امروز ماست.

 از نقشِ‌سازنده و تعیین کننده این مهّم در بسامان کردنِ نابسامانی های کشور غافل نشویم.

فراهم آوردن فضای مسالمت آمیزِ اینچنینی قبل‌ازهر چیز به جدّ تدبیر وتدّبر مسئولانِ دلسوز ، کار بَلَد، وظیفه شناس و آینده نگر را می طلبد.

چه، تجربه ی تاریخ به ما نهیب می زند که؛

 خشونت در هر شکل و شمایل و در هر قالب ( زبانی، قلمی و قدمی) دستاوردی جز تنفر و نا رضایتی افکار عمومی به دنبال نداشته و با تهدید و ارعاب و ضرب و شتم و امر ونهی و بازداشت رَه بجایی نخواهیم برد.

 تا دیر نشده ،افکار عمومی را در یابیم.

  ترفندِ قرار دادن شهروندان در برابر یکدیگر با نتائج غیر قابل پیش بینی و بکارگیری "قانون های نانوشته" و "ساخته و پرداخته ذهنِ جماعتی از مسئولانِ یک سونگر"، در پلمب مکان های کسب و کار با هدفِ برخوردِ با "بی حجابی" که این روزها کم‌وبیش از آثار سوء سوءشان می شنویم و می بینیم ، نه قانونی است ونه شرعی و عرفی و اخلاقی و نه گره گشای این گرهِ کور و ادامه آن حاصلی جز تلنبارکردن هر چه بیشتر نارضایتی افکار عمومی و در نتیجه انفجارِ ناگهانی خشمِ مردم نخواهد داشت !

خشونت ، خشونت می زاید!

 درمان این بیماری مُزمِن وآزار دهنده وصد البته "خود ساخته"، نه از راهکارِ تکیه بررعب و وحشت و سرنیزه که در بدست آوردن دل ها و فراهم آوردن بستری برای ایجادِ آرامش و آسایش و احترام کامل به حقوق حقّه شهروندان در پرتو قانون حاصل خواهد شد و بس! 

جا دارد، کلامِ نغز و پر مغز و سازنده ی سخن سرای بزرگِ کهن سرزمین مان سعدی شیرازی را‌ دراین مورد آویزه ی گوش خودقراردهیم که می فرماید:

"سرِچشمه، شاید گرفتن به بیل-

چه پُرشد،نشایدگذشتن به پیل".



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها