یادی از محمد بهمن‌بيگي بنيانگذار و پدر آموزش عشاير ايران

استاد نه تنها الفباي زبان را به آنان تعليم داد؛ بلكه الفباي دوستي و مهارت‌هاي زندگي كردن در جهان مدرن را نيز بياموخت و دريافته بود كه كليد حل مشكلات و دردهاي مزمن مناطق ايل‌نشين «در لابه‌لاي الفبا خفته است» به همين خاطر مردم عشاير فارس را به قيا‌‌م مقدس سوادآموزي ‌دعوت مي‌كند

یادی از محمد بهمن‌بيگي بنيانگذار و پدر آموزش عشاير ايران

اَفتونیوز| ابن علي كريمي‌گنجه در یادداشتی نوشت،  نويسنده اين مقاله بر آن است اداي دين در حق معلمي كند كه معلم معلمان بود و در وصفش دايره واژگان بسيار تنگ و نيز سخن از استادي است كه فرزند غيور ايل بود و عشقش به ايلياتي‌هاي خطه فارس، خدادادي و ذاتي و «با شير اندرون شده بود و با جان به در شد» از طرف ديگر صحبت از حق استادي كه نقد حياتش را در راه تعليم و تربيت نونهالان محروم ايلات كشور به ويژه ايلات خطه فارس گذاشته بود و براي ريشه‌كن كردن درخت بي‌سوادي از همه سرمايه‌هاي مادي و معنوي خود گذشته بود تا بتواند مشعل فروزان دانش را به دست فرزندان با استعداد ايل بسپارد تا از گردنه‌هاي پر سنگلاخ زندگي به ‌سلامت گذر كنند و راه را از چاه و سره را از ناسره تشخيص دهند. او كسي نيست جز استاد محمد بهمن‌بيگي، بنيانگذار و پدر آموزش عشاير ايران. استاد نه تنها الفباي زبان را به آنان تعليم داد؛ بلكه الفباي دوستي و مهارت‌هاي زندگي كردن در جهان مدرن را نيز بياموخت و دريافته بود كه كليد حل مشكلات و دردهاي مزمن مناطق ايل‌نشين «در لابه‌لاي الفبا خفته است» به همين خاطر مردم عشاير فارس را به قيا‌‌م مقدس سوادآموزي ‌دعوت مي‌كند. شايان ذكر است كه انديشه داير كردن مدارس سيار عشايري اولين‌بار در كتاب عرف و عادت در عشاير فارس استاد جوانه زده شد؛ نيز در اين كتاب «بي‌سر و ساماني‌هاي عشاير جنوب را برشمرد و نوشت كه درمان اين دردهاي بزرگ فقط در سايه مهر و محبت و تعليم و تربيت ميسر است. لذا استاد در ادامه گفت براي جلوگيري از اين همه سرگرداني و گمراهي، راهي جز ايجاد مدارس سيار و فراوان وجود ندارد.» هر چند پاي استاد براي تحقق اين آرمان مقدس لرزان بود و دستش تهي ولي او دست به كار شد. با دكتر شايگان – كه استاد سابقش بود و وزير آموزش و پرورش- ديدار كرد و پيشنهاد گرفتن پنجاه آموزگار براي شروع كار داد. اگرچه او موافقت كرد ولي مسوولان استان فارس زمينه اجراي اين طرح بزرگ را مهيا نكردند و كار را به تعويق انداختند. كارشكني‌‌ها و سنگ‌اندازي‌‌ها شروع شد . ولي استاد نااميد نشد. از هر راهي وارد شد و با هر كسي كه فكر مي‌كرد، مي‌تواند كاري انجام دهد، ديدار كرد. هر دري را كوبيد و مثل اسب قشقايي از تمام موانع با تدبير و دورانديشي عبور كرد. خلاصه پس از سال‌ها چشم انتظاري، روز تحقق آرزوهاي استاد فرا رسيد. از شادي در پوستش نمي‌گنجيد. روز تولد مدارس سيار عشاير روشن‌ترين روز حياتش بود. بعد‌‌ها اين طرح بزرگ آموزشي به ديگر مناطق ايل‌نشين كشور گسترش يافت. صداي موفقيت دانش‌آموزان عشايري به سراسر كشور و به ويژه به گوش مسوولان كشور از جمله وزير، وكيل و نخست‌وزير رسيد. كارنامه درخشان اين دانش‌آموزان با استعداد، باعث شده بود تا دوست و دشمن انگشت حيرت به دندان گزند و زبان تحسين بگشايند. در نتيجه حمايت‌هاي مالي و زباني مسوولان آموزش كشور شروع شد. موفقيت پشت موفقيت حاصل شد. تا جايي كه درصد قبولي دانش‌آموزان عشاير فارس در دانشگاه‌ها در بين سال‌هاي 51 تا 56 شمسي از نود درصد تا صد درصد رسيد. به دنبال اين موفقيت‌‌ها يونسكو جايزه پيكار با بي‌سوادي را به موسسه آموزشي عشاير اهدا كرد و كتابچه پژوهش مستند و مستدل موسسه روانشناسي دانشگاه تهران به سرپرستي دكتر مرتضي نصفت منتشر شد. در اين پژوهش آموزگاران عشايري گوي رقابت و سبقت را از آموزگاران شهري، روستايي و سپاه دانشي ربودند. فقط چهار دبستان ممتاز شهر تهران - كه با شهريه‌هاي كلان اداره مي‌شدند و مخصوص اعيان‌زادگان و ثروتمندان تهراني بودند-توان رقابت و برابري با آموزگاران عشايري داشتند.  البته در كنار بخشايش الهي و حمايت دوستان خيرخواه و انديشمند استاد، نمي‌توان از خردمندي، فرزانگي و دورانديشي استاد چشم‌پوشي كرد، زيرا زنده‌ياد بهمن‌بيگي هم دورانديش بود و هم موقعيت‌شناس و محتاط. در چندين مرحله اين روحيه به داد او رسيده بود و باعث پيشرفت او در كارها شده بود. براي نمونه زماني مي‌خواست كتاب كوچكش «عرف و عادت در عشاير فارس» را تجديد چاپ كند، با وجود مهيا بودن شرايط تجديد چاپ اين كار را نكرد، زيرا هم نشر مطالب انتقادآميز كتاب را به صلاح ندانست، نشر مطالبي كه درباره ستم‌هاي افسران رضاشاهي به مردم عشاير اشارات تلخي داشت و هم او در آن موقع در انديشه ايجاد مدارس سيار عشايري بود و نيازمند حمايت دولتي‌ها. به هر حال، جز سكوت و صبر راهي نداشت. بنابراين مصلحت در اين ديد كه «اسبش را آهسته براند و از چاپ مجدد كتاب بپرهيزد .» 

خلاصه شيفتگي عجيبي كه استاد به كار سوادآموزي در ميان ايلات داشت و نيز تلاش و كوشش تقريبا سي ساله استاد به بار نشست و سبب شد كه استعدادهاي درخشان فرزندان ايل كشف و شكوفا شود و از ميان نونهالان عشايري دبيران تراز اول، طبيبان حاذق و ماهر، قضات دانشمند، مهندسان متخصص و صاحبان ديگر تخصص‌‌ها پرورش يابند و در عرصه علم و سياست و مديريت كشور از خود خدمات ارزشمندي برجاي گذارند. به راستي پرورش ده‌هزار تربيت معلم و باسواد كردن پانصد هزار ايلياتي- در حالي كه پيش از نهضت سوادآموزي استاد، شمار باسوادان همه ايلات جنوب به دويست نفر هم نمي‌رسيد- كار آساني است؟ بدون ترديد به ثمر رسيدن اين نهضت هم خرسندي و رضايت كامل استاد را به دنبال داشته و هم افتخاري بوده كه نمي‌تواند نصيب هر كسي شود، الا انسان‌هايي با همت بلند، نظير استاد بهمن‌بيگي! 



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 لنده 1402/2/16 20:16:31

    درودهاااااااا نثار روح بلند آن مرد بی تکرار باد

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها