«شهید مصطفی چمران الگویی برای جوانان مدعی انقلابی‌گری و اصلاح‌طلبی »

اگر با تفکر همان چمران متحجر و به قول عده‌ای دیگر همان چمران آمریکایی و لیبرال غرب‌زده حرکت می‌کردیم در بسیاری از بخش‌ها نمی‌گفتیم چرا‌ چنین شد؟و چه باید کرد؟

«شهید مصطفی چمران الگویی برای جوانان مدعی انقلابی‌گری و اصلاح‌طلبی »

اَفتونیوز| جان محمد وطن پرستی در یادداشتی که در اختیار این رسانه قرار داده است نوشت، اگر با تفکر همان چمران متحجر و به قول عده‌ای دیگر همان چمران آمریکایی و لیبرال غرب‌زده حرکت می‌کردیم در بسیاری از بخش‌ها نمی‌گفتیم چرا‌ چنین شد؟و چه باید کرد؟

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ.

هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

به مناسبت سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران اُسوه اخلاق، تعهد و تخصص، بر خود فرض دانستم با مرور برخی ویژگی‌های رفتاری این شخصیت کم‌نظیرِ تاریخ ایران و اسلام، یاد و نام ایشان را گرامی بداریم.

شهید مصطفی چمران نخبه‌ای علمی، چریکی جنجگو، هنرمندی خوش‌ذوق و سیاستمداری آگاه و اخلاق‌مدار بود که تحصیلات خود را در تهران و سپس آمریکا در بهترین دانشگاههایو نزد اساتید برجسته با نمرات عالی به اتمام رساند و در یک مرکز پژوهشیِ فوق تخصصی در کشور آمریکا مشغول شد، عاشق دختری مسیحی شد، معشوقه را نیز ماهرانه با قلب و اندیشه دریایی خویش دلبسته‌ی خویش کرد تا آن عشق در آخر به ازدواج منتهی شد. شهید چمران بدون توجه به ملیت خویش و برای مبارزه با استکبار ، یکی از بزرگ‌ترین مؤسسات پژوهشی آن زمان دنیا و آن سفره رنگین نام و نان را در آمریکا رها کرد و مصرانه به سمت  کوبا و مصر رهسپار شد.

تخصصی‌ترین و سخت‌ترین دورهای چریکی و پارتیزانی را گذراند، سپس با معرفی مهندس بازرگان، به دعوت امام موسی صدر (مسیح لبنان) لبیک گفت و از امریکا با کوله‌باری از تعهد، تخصص و تجارب، برای تغییر و تحول، ایجاد روحیه خودباوری و برگرداندن عزت به شیعیان و مسلمانان لبنان و فلسطین راهی این منطقه شد.. پایگاه چریکی مستقل برای مبارزان ایرانی در لبنان و سازمان اَمل (افواج المقاومة اللبنانیه= گردان‌های مقاومت لبنان) شاخه نظامی “حرکه المحرومین” را پایه‌گذاری کرد. در کنار سختی‌های طاقت‌فرسا و غیرقابل تحمل این مسیر صعب العبور، همسرش که قرار بود همانند پروانه در کنار چمران بسوزد مجبور میشود از ایشان جدا شود. شهید چمران از آن روز سخت و خداحافظی با پروانه خود، تنهایی را به بدترین و سخت‌‌ترین شکل ممکن زیر فشار گلوله‌ها، ضجه‌ها و تهمت‌ها تجربه می‌کند اما گاهاً خدا را به خاطر قدرت تحمل چنین تنهایی می‌ستاید.  مجدد روح بزرگ چریک جنگجو و نخبه‌ی کم‌نظیر خاورمیانه طالب دختری لبنانی می‌شود و فصل دیگری از زندگی پرافتخار و آموزنده‌اش رقم می‌خورد.

با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران برمی‌گردد، خواهان برگشت به لبنان و در کنار محرومین و مظلومین لبنان می‌شود اما بنیانگدار انقلاب به چمران میگوید انقلاب ایران حفظ شود و در مسیر درست حرکت کند لبنان و مردم مظلوم در دیگر مناطق حمایت خواهند شد و اگر انقلاب سقوط کند لبنان نیز آینده‌اش مبهم خواهد بود. با توصیه امام خمینی (ره) در ایران ماندگار می‌شود  و در تربیت اولین پاسداران انقلاب اسلامی در تهران نقش اصلی را بازی می‌کند. ناآرامی‌ها را در مریوان با ذکاوت و روح بزرگ خویش به امنیت تبدیل می‌کند، در پاوه حماسه آفرینی می‌کند، با آغاز جنگ هشت ساله تحمیلی، ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان‌گذاری می‌کند، برای شکستن محاصره سوسنگرد وارد عمل می‌شود. اگرچه از فرماندهان جنگ بود امادر نهایت در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه دوشادوش و پیشاپیش سربازان، هنگامی که به تمام مادیات و ظواهرِ بی‌ارزش دنیوی و انبوهی از تهمت‌ها و برچسب‌ها پشت کرده بود، از پشت ترکش خورد و شهادت آخرین پله کمال، برای آسمانی شدن و رسیدن به خداوند متعال که همان معشوقه واقعی‌اش بود، نصیبش می‌شود.

و اما بعد:

با وحدت انقلاب کردیم و قرار بود با وحدت میان مردم و ارزش‌ها و با تکیه بر دانش‌ و توجه به اولویت‌ها، بن‌بست‌های موجود در جامعه را یکی یکی با اصلاح امور، برای رسیدن به عدالت اجتماعی و پیشرفت و سربلندی ملت و امت اسلام از میان برداریم، اما همانند تمام انقلاب‌های تاریخ از همان ابتدا شور انقلابی و دعواهای سیاسی و میل رسیدن به نام و نان گاهاً مانع  خودنمایی و اولویت شعور انقلابی و اصلاحات آگاهانه در جامعه شد و هنوز بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب، بعضاً شاهد انزوای تاسف‌بار شعور انقلابی یا اصلاح‌طلبی شعوری و اولویت شور انقلابی و فقدان وحدت و همدلی در بخش‌هایی از حوزه مدیریتی کشور می‌باشیم.

سالروز شهادت شهید والامقام جهان اسلام دکتر مصطفی چمران بهانه‌ای شد تا به برخی از ویژگی‌های اصلاح‌طلبی یا انقلابی‌گری ایشان بر اساس خاطرات همراهان و همرزمان شهید چمران و نوشته‌ها و گفته‌های ایشان اشاراتی مختصر داشته باشیم. بزرگی شخصیت چمران در چنین مطالبی نخواهد گنجید. شهید چمران از معدود شخصیت‌های تاریخ یک صد سال اخیر ایران می‌باشند که در عمل نشان دادند تهذیب نفس، شرط تهذیب دیگران است و آتش عمل ایشان، دائماً از آتش شعارها و مدعی بودن ایشان شعله‌ورتر بود. چمران نشان داد با انسجام فکری و وحدت حداکثری میان دین‌گرایی و ملی‌گرایی، تفنگ و قلم، علم و ایمان، تخصص و تعهد، عقل و عشق، می‌توان در آمریکا یک مبلغ موفق انقلابی بود و عامل رویش انقلاب و اسلام باشیم و در صورت شکاف میان این موارد،   در حالی که به نان انقلاب در فلان مسئولیت و جایگاه در داخل کشور ارتزاق می‌کنیم عامل پراکندگی و تفرقه میان ملت، دافعه و ریزش انقلاب و عقب‌ماندگی باشیم.

شهید چمران روحیه اصلاح‌پذیری، تغییر و تحول در درون را مهمترین ویژگی و پیش نیاز سعادت یک جامعه می‌دانست. و بر همین اساس، مهم‌ترین ویژگی شهید چمران فهم و شجاعت پذیرش اشتباه و تلاش برای اصلاح اشتباهات بود. تا جایی که در انتهای عمر پر برکت خویش با صراحت تمام اعلام کردند تجربه درس بزرگی به من داد و امروز فهمیدم نباید هیچ چیز و هیچ موضوعی و هیچ شخصی را مقدس شمرد و برای آن تقدس ساختگی هر عملی را توجیه کرد بلکه فقط خداوند و ارزش‌های الهی و انسانی مقدسند.

چمران تخصص را بر هر چیزی مقدم می‌دانست، زیرا یقین داشتند افعال هر مسئولی بدون تخصص، با هر میزان دلسوزی و تعهد، محصولی جز خیانت  نخواهد داشت و پذیرش مسئولیت بدون داشتن تخصص توسط افراد را نشانه بی‌تقوایی می‌دانستند. و آموزش اصولی را پیش نیاز ساختن جامعه‌ای متخصص می‌دانست، زین دلیل امروزه نظام آموزشی که مبتنی بر شایسته‌سالاری نباشد عاری از شعور انقلابی‌ مد نظر شهید چمران است و اگر اندیشه چمران بر نظام اموزشی و برخی بخش‌های دیگر حاکم بود امروز شاهد سرکوبی بسیاری از مستعدین مناطق محروم نبودیم و بسیاری از نخبگان پرورش داده شده نیز با اشک و زاری وطن خویش را ترک نمیکردند و ابزار تولید غرب و شرق قرار نمیگرفتند.

شهید چمران لحظه به لحظه در تلاش بود به واژه‌ها، جایگاه‌ها و حتی لباس ساده‌ای که بر تن می‌کند ارزش ببخشد؛ نه همانند برخی مدعیان امروزی که در تلاشند با استفاده از واژه‌ها، جایگاهها و پوشیدن فلان لباس، به خود ارزش و جایگاه ببخشند.

چمران بسیار فراتر از جایگاه سیاسی خویش، توانایی داشت؛ علی رغم مدعیانی که با کمترین توانایی، بیشتر قدرت را در اختیار دارند.

اشتیاقی به قدرت نداشت اما در مقابل علم، یادگیری و عمل سیری‌ناپذیر بود، بر خلاف بسیاری از ماها، که با کمترین توانایی، بسیار مدعی و در قدرت سیری‌ناپذیر و از یادگیری و علم گریزانیم.

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد شهید چمران، تخصص ایشان در اولویت‌بندی‌ها بود و هیچ‌گاه اجازه برتری حاشیه بر متن را نمی‌داد تا اینگونه همانند امروز یک ملت درگیر بیرون یا داخل بودن تار موی سر یک خانم باشند یا رفتن و نرفتن به ورزشگاه به موضوع شماره یک و چند‌ساله یک ملت متمدن ملی و دینی تبدیل شود!! و تاسف‌بار اینکه صدها موضوع مهمتر و ارکان شرع و پیشرفت را با با بزرگ‌نمایی حاشیه‌ها به گوشه رینگ ببرند. چمران با اولویت قرار دادن و ارزش بخشیدن به متن، به زیباترین شکل حاشیه را به تدریج سر و سامان می‌بخشید. همانگونه که اطرافیا ایشان با دیدن روحیات و عملکرد شهیدچمران، کم کم به ظواهر خود نیز مطابق با فرامین دینی، سرو سامان دادند.

شهید چمران مرد اخلاق بود اخلاقی که در کنار تخصص و هنر ستودنی وی، همانند ویترینی زیبا، چهره دلربایی از یک مدیر یک شخصیت انقلابی و یک اصلاح طلب راستین در داخل و یک مسلمان ایرانی به دنیا نشان می‌داد و در آن سوی دنیا یا همان بلاد کفر، مخالفان را وادار به احترام می‌کرد بر خلاف مدعیان چپ و راستی که به دلیل اشتباهات مکررر و بی اخلاقی‌ها و جنگ بر سر قدرت،   حتی احترام هم‌وطنان خود را نیز از دست داده‌اند. شهید چمران هیچ‌گاه در تلاش برای خودنمایی و اثبات خویش نبود اگرچه تهمت‌ها و توهین‌های چپ و راست،  غرب و شرق به ایشان نشان داد اگر مانند چمران عالِم هم باشید و صندلی قدرت را رها نمایید و در خط مقدم پیشاپیش سربازان در مقابل ترکش‌ها و رگبار گلوله‌ها سینه سپر کنید، باز هم افراد بسیاری هستند که به دلیل جهل، جعل و جور، برای ترور شخصیت، انسان را زیر رگبار فرهنگ‌لغتی از توهین‌ها و تهمت‌ها قرار خواهند داد.

شهید چمران عارفانه و هنرمندانه، وجود دل در انسان را هنر بزرگ خدا در افرینش می‌دانست و آن را منبع تولید عشق و نردبانی برای رسیدن آدمی به عرش قلمداد می‌کرد. شهید چمران نشان داد انسانی که هویت خود را شناخت و به درجه بالای خودباوری و ایمان رسید، قادر است انسان‌های دیگر را برای رسیدن به بالاترین درجات خودباوری و هویت یاری رساند. فرزندان یتیم آنچنان از نگاه شهید چمران در نزد خداوند متعال صاحب جایگاه می‌باشند که بیان می‌کند “وای به روزی که یتیمی بگرید و آسمان به لرزه درآید” و هنرمندانه سوگندهایش را به اشک یتیمان، آه جانسوز بیوه زنان و سوز دل عاشقان گره زده بود. و اینگونه بود که امروز یتیمان و محرومین لبنانی که به خیال خودشان سرنوشتی جز محرومیت، آورگی و فلاکت نخواهند داشت توسط موسی صدرها و چمران‌ها و پیروان این دو به جایگاهی رسیده‌اند که امروز در معادلات بین المللی نقش آفرینی می‌کنند.

شهید چمران یکی از آرزوهای دنیوی خویش را تبدیل شدن به عالم‌ترین می‌داند نه برای خودنمایی! نه!! برایش پیش شرط می‌گذارد؛ به شرطی که خاضع‌ترین و افتاده‌ترین باشم. و به عده‌ای خائن اجازه ندهم به بهانه سواد بیشتر هر خیانتی را توجیه کنند!

استعدادها و توانایی‌ها را امانات خدا به بشر می‌دانست و امانت‌داری و احساس مسئولیت را شرط وصال به معشوقه قلمداد می‌کرد. در نوشته‌ها و گفته‌های شهید چمران به وضوح مشخص است  ایشان به رگبار تهمت‌ها، کینه‌توزی‌ها و تنگ‌نظری‌ها و تمام ظواهر فریبنده دنیوی پشت کرده بود، علی رغم اینکه درون ایشان آشوب بود اما هیچ‌گاه به امام امت و به اهداف انقلاب پشت نکرد و در تلاش بود با اعمال خویش بر تمام حربه‌ها و حیله‌ها مهر ابطال بزند و در نهایت با شهادت عاشق بودنش را اثبات کرد. شهید چمران نه مانند عده‌ای از از سر تعصبات کورکورانه و جهل دینی و نه برای منافع شخصی‌ و غارت بیت‌المال مانند عده‌ای دیگر  رهبر امت را معصوم و عاری از عیب میخواند و سپر اشتباهات خویش قرار میداد و نه در به در مانند عده‌ای دیگر، به دنبال پیدا کردن کوچکترین اشتباهی برای ستیز و تقابل با ایشان به نام روشنفکری بود.

بر عکس کسانی که انبان و انبار نام و نانشان را با به استخدام گرفتن واژه‌ها و کوچک کردن سفره ملت پر کرده‌اند و عشق مسافرت یا مهاجرت به آمریکا و بلاد بیگانه را دارند، شهید چمران در آمریکا سفره رنگارنگ نان و نام را سه طلاقه کرد تا در میان امت و ملت خویش، عَلَم ظلم‌ستیزی را برافراشته و سفره عشق، خودباوری را برای محرومین و مظلومین برای رفاه مردم و نیل به عزت و سربلندی بگستراند.

شهید چمران از بزرگترین مراکز سرمایه‌داری جهان دل کند تا در یکی از فقیرترین مناطق جهان و با کمک بچه‌های محروم این مناطق در ساده ترین ساختمان‌ها تمدن‌سازی کند اما بسیاری از  مدعیان چپ و راستی که دم از گفتگوی تمدن‌ها زدند یا شعار تمدن نوین ایرانی_ اسلامی و حمایت از مستضعفان را سر دادند امروز به گفتگو به فرزندان بالای شهر در مدارس غیر دولتی مشغولند و به مراکز سرمایه‌داری و کاخ‌های زرق و برق‌دارتر از کاخ‌های خاندان پهلوی رسیده‌اند.

شهید چمران شخصیتی بود که هر چه بیشتر لایه‌های درونی ایشان هویدا میگشت،  عزت و بزرگی ایشان بیشتر تحسین و ستایش می‌شد، بر خلاف برخی مدعیان و پرچمداران دروغینی که تنها با یک لایه و لعاب نازک و دروغین به نام انقلابی‌گری و اصلاح‌طلبی مسلح شده‌اند و گاها نیز به عنوان قهرمان از انان یاد می‌شود‌. و نه تنها گفتار امروز و دیروزشان مملو از تناقض بوده بلکه در عمل نیز زاویه بسیار با ادعاهای خود دارند و باعث دزدیده شدن بخش زیادی از اعتقادات و اعتماد مردم شده‌اند. شهید چمران نشان داد انقلابی‌گری و اصلاح‌طلبی محدود به جغرافیای خاص نیست، اگر چه ادعای صدور انقلاب و اصلاح‌طلبی برای دیگر سرزمین‌ها را به شرطی ممکن میدانست که همزمان با صدور انقلاب، شاهد تهذیب نفس ( داخل کشور)، اجرای عدالت، پیشرفت و وحدت در کشور باشیم.

شهید چمران اعتقاد داشت باید برای دفاع از وطن، دست همه تفکرات را به گرمی بفشاریم اما مراقب کج‌روی احتمالی آن‌ها باشیم و همزمان با رفتار شایسته، حق بودن مسیر خویش را به اآن‌ها اثبات نماییم؛ و قلب و اندیشه‌اش آنچنان بود که برخی از جوانان مسلح دموکرات که در تلاش برای کشتن چمران بودند را جوانان پرشور، شجاع و فعال می‌دانستند که قلب آن‌ها به خاطر آزادی و استقلال میهن می‌تپد اما متاسفانه با شعارهای تند عده‌ای جاهل، در راه ضد انقلاب قدم بر می‌دارند. نه چون عده‌ای که به راحتی به هر جوان معترض و بی نام و نانی در خیابان، برچسب منافقی می‌زنند!!! و یا در جنگ به نقل از همرزمش،  مخالف هر گونه بد رفتاری و تحویل جوانان کمونیستی بود که برای  دفاع از وطن امده‌ بودند. و اعتقاد داشت با رفتار خویش حق بودن خود را به این عزیزان ثابت کنیم. و بی دلیل نبود سید ابولفضل کاظمی فرمانده گردان میثم و فرمانده بخش زیادی‌ از لوتی‌های جنگ میگوید نه تنها جنگ ۸ ساله مانند چمران نداشت بلکه  در این سرزمین دیگر مادر مانند مصطفی چمران نخواهد زایید!

شهید چمران برده دنیا شدن را شبیه مُرده می‌دانست و هر زمان که به اشتباه خویش پی می‌برد به اشتباه خوید اعتراف می‌کرد؛ همانطور که در سال‌های انتهای عمر پربرکت و ارزشمند خویش، از بت کردن و تقدس هر انقلابی گلایه می‌کرد و انقلاب و حتی هر شهادتی را بدون توجه به ارزش‌های انسانی و الهی مقدس نمی‌دانست.

شهید چمران عملکرد انقلابی و اصلاح‌طلبی را بدون کوچکترین چشم داشتی از قدرت، وظیفه می‌دانست و هیچ‌گاه هجوم تهمت‌ها، خودنمایی انقلابی‌نماها، خودباختگی و غرب‌زدگی برخی روشنفکران و نبود مزایا و پاداش دنیوی را دلیلی برای قصور در وظیفه خویش و خیانت به وطن قرار نمی‌داد. بر خلاف بسیاری از مسئولین و شاغلینی که تمام کم کاری‌ها و خیانت‌هایشلن به مردم و وطن را به بهانه حقوق و دستمزد کم توجیه می‌کنند و از سوی دیگر خود تندترین نقدها را نسبت به ناکارامدی‌ها مسئولان فرادست خود دارند!

شهید چمران انقلابی بودن را تحمیل عقاید با سلاح زور نمی‌داند!

انقلابی بودن را به گمنامی در صلح و پیشاپیش صفوف بودن در جنگ می‌داند.

انقلابی‌گری را ساکت کردن کسانی که ملت دوست دارند صحبت‌های آنها را بشنوند نمی‌داند.

شهید چمران اعتقاد داشت هنر انقلابی‌گری، عملکری مثبت و  بدون های‌و‌هوی است و کسانی که انقلابی بودن خود را فریاد میزنند خطرناک‌ترین افراد برای انقلابند.

انقلابی بودن را متضاد با خودخواهی، تکبر و نشنیدن صدای منتقدان می‌داند. شهید چمران جنگ و  فشارهای اقتصادی ( تحریم‌ها) از طرف بیرون را مانعی بر سر پیشرفت کشور و انقلاب میدانستند و در مورد جنگی که بر کشور تحمیل میشود و راهی جز جنگیدن نیست  اعتقاد داشتند جنگ چهره مرد و نامرد را مشخص خواهد کرد.

شهید چمران از زمانی به خاورمیانه برگشت و بعد از انقلاب ۵۷، توسط متحجران و متعصبان دینی، لیبرال آمریکایی و غرب زده خطاب میشد ، و روشنفکران غرب زده، چمران را متحجر و متعصب دینی میدانستند و گاها ایشان را وابسته به سرویس‌های جاسوسی شرق و غرب معرفی میکردند، اما امروز گذشت زمان ثابت کرده، گروهایی که در نقش دلسوز مردم و انقلاب و به عنوان آگاه به مصالح کشور در مقابل چمران ایستادند یا نفودی بودند یا منفعت طلب بودند یادلسوزان نااگاه و جاهلی بودند که دستاوردی جز خیانت و خیانت و خیانت به مردم و انقلاب نداشتند.

شهید چمران از کسانی نام میبرد که ادعای تقوا دارند در میان متقیان پنهان شده‌اند اما میگوید همین مدعیان تقوا، اسم اسلام و انقلاب را ضایع میکنند. با دروغ، تهمت، شارلاتانی، زد و بند و حقه بازی، لجن‌مال کردن مردم بیگناه، شایعه دروغ ساختن و مخالفین خود را با قلدری و زرنگی از میدان به در میکنند. و علی رغم ادعاهایشان، بی تقواترین هستند.

شهید چمران در مناجاتش با امام حسین در سال‌ها ابتدایی بعد از ورود به خاورمیانه برای همه ادوار تاریخ و انقلاب‌های اسلامی از برخی موضوعات و برخی گروها اظهار خستگی و بیزاری می‌کند؛ از تجار ماده پرست که به اسلحه انقلاب مسلح شده‌اند، از کسانی که با خون شهدا تجارت می‌کنند از کسانی که شرف و هستی مردم و نام مقدس انقلاب را فدای مصالح شخصی و اغراض مادی می‌کنند.شهید چمران هرج و مرج و آشوب، شعارهای تند، بی‌برنامگی، دیوانگی، احساسات کور و کارهای غیرمنطقی را شوری عاری از شعور انقلابی‌گری می‌دانست و اعتقاد داشت جز با وحدت و همدلی، نظم، علم، تخصص و تکنولوژی قادر به مبارزه با آمریکا و استعمار نیستیم و امکان ندارد ما به دنبال وحدت مسلمانان در جهان باشیم اما در داخل وحدت نداشته باشیم! یعنی وحدت در داخل را پیش‌نیاز  وحدت و همگرایی با بیرون میدانستند! شهید چمران اشاره میکنند این افراد هیجانی و شتابزده ابزاری هستند که آمریکا به وسیله رفتار و گفتار زشت آن‌ها، و به این بهانه ایران را بدنام می‌کند. و بی دلیل نبود که در حمایت از بسیاری از ارتشیان در مقابل همین تندروها ایستادگی کرد.

وقتی از چمران می‌خوانیم و به نام مقاومت لبنان، فلسطین، جنگ و خمپاره گره می‌زنیم، شاید مخاطب نتواند تصور کند شهید چمران در کنار چریک بودن، نخبه علمی بودن و آشنایی با چندین زبان زنده دنیا، یک عارف و هنرمند عاشق پیشه بی‌نظیر نیز بودند، عکاس، نقاش و مجسمه‌ساز بودند، مملو از محبت و مهربانیی بودند و عشق به تمامی امور را به شکل عجیبی درک می‌کردند و آن را به تصویر می‌کشیدند. خداوند را آنچنان عاشقانه به تصویر می‌کشید که انسان بی‌اختیار خواهان شناخت و حرکت به سمت چنین خدایی می‌شد.

شهید چمران زیبایی‌های دنیا را فریبنده اما آن‌ها را جلوه خدا می‌دانست و اعتقاد داشت، انسان با تدبر در این زیبایی‌ها به خدا و خالق بی همتای این زیبایی‌ها نزدیکتر خواهد شد‌.

شهید چمران اگرچه در برابر مشکلات، استکبار، مخالفان و در برابر بزرگترین خطرات دوران حیات مبارکش هیچ‌گاه زانو نزد، اما زندگی‌اش مملو از زانو زدن در مقابل محرومین، یتیمان و همسر خود بود مملوء از محبت‌ها، نوازش‌هاو اشک‌هایی بود که همانند باران، بی‌اختیار بر روی گونه‌هایش برای دوست داشتن محرومین و خانواده و به ویژه همسرش از یکدیگر سبقت می‌گرفتند.

زندگی‌اش مملو از بوسه‌ بر پیشانی محرومین و دستان همسرش بود که میتواند اُلگویی باشد برای آنان که با اشک ریختن به پای همسران، بوسه‌ها و آغوش‌های پر از عشق غریبه‌اند. چمران در فراق همسر اول خود، خطاب به او می‌گوید می‌خواستم هستی را در خدا و خدا را در او خلاصه کنم!!!

زیر فشار انبوه گلوله‌ها، تهمت‌ها و خطرات آنچنان زندگی را برای همسرش غرق در آرامش عشق و محبت کرده بود که همسر ایشان نقل می‌کند دو ماه بعد از ازدواج فهمیدم چمران مو ندارد، بارها در طول زندگی دستان همسرش را بوسید و اشک می‌ریخت شب آخر نیز رضایتش را برای شهادت جلب کرد و به ازدواج مجدد سفارشش کرد‌.

تا الگویی باشد برای مدعیان شعار زن، زندگی، آزادی!!

حجاب درون و اصلاح‌پذیری و انعطاف در نگاه شهید چمران بر حجاب برون و تصلب برتری داشت و انتخاب همسران ایشان و تغییر و تحول‌هایی که در نگاه و عملکرد و ظاهر آن‌ها به وجود آورد بر چنین ادعایی مهر تأیید خواهد زد و یقین داشت برای رسیدن به مقصد عفاف، باید ابتدا از چهار راه حجاب درون،  شناخت و خوباوری عبور کرد.

شهید چمران قبل از اینکه شجاعانه و امیدورانه برای شکستن حصار محرومین و مظلومین منطقه، لبنان، پاوه‌ها و سوسنگردها وارد عمل شود، حصارهای دنیوی و عشق به انحصارطلبی را در درون خود از بین برده بود. شهید چمران در حقیقت به ما نشان داد شرط مبارزه با اهریمن‌های جهانی ابتدا شکستن اهریمن‌های درونی خویش و برقراری عدالتی قابل قبول در جامعه خویش است.

شهید چمران بیش از هر شخص و موضوعی بر نقد سازکارها و اندیشه ها تمرکز داشت چون یقین داشت تا سازکارها و اندیشه‌ها در هر سرزمین و جامعه‌ای اصلاح‌ نشود تغییری صورت نخواهد گرفت.  

شهید چمران به پای تمام معشوقه‌هایش همانند شمع سوخت! آرزویش صدور روشنایی و گرما بود و به راستی شهید چمران ثابت کرد از دل برخی سوختن‌ها ماندگارترین ساختن‌ها پدید خواهد آمد. و آن تصویر ساده نقاشی شمع در حال سوختن چمران و روشنایی دادن به اطراف،  شاید بهترین تصویر و خلاصه‌ای از زندگی ایشان بود.

شهید چمران با کمک امام موسی صدر مسیح لبنان و دیگر همراهان، نهالی را کاشتند که امروز مسلمانان منطقه از ثمر و سایه آن تا حدود زیادی بهره‌مند شده‌اند؛ اگرچه راه طولانی و صعب‌العبوری برای رسیدن به آرمان‌ها و اهداف چمران‌ها و صدرها برای سربلندی و عزت مسلمانان به ویژه در منطقه در پیش داریم. هر روز که می‌گذرد بیشتر از دیروز افکار و تفکرات اصیل انسانی چمران‌ها، در قلب‌ها سوز و در سرها شور، به پا می‌کنند. و امیدواریم روز به روز شاهد رشد تولید شعور انقلابی و سیاسی و مهار شور انقلابی و سیاسی باشیم.

شهید چمران عالم بود و همزمان نقد‌پذیر و اصلاح‌پذیر بود و هیچ موضوعی به جز ارزش‌های الهی و انسانی در نظرش مقدس نبود.

شهید چمران حامل قدرت بود و همزمان ناقد قدرت نیز بود و عملکرد بزرگان و نهادهای حکومت را دائما نقد میکرد و آرمان‌ها و اهداف انقلاب را یادآور! و در اثر همین نقدها و مخالفت با رویه‌ها، شاهد حسادت‌ها، تنگ‌نطری‌ها و دشمنی‌های بسیار با ایشان بودیم.

بخشی از وصیت شهید چمران به امام موسی صدر: “خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می‌رسم!

خوشحالم از عالم و مافیها بریده‌ام، همه چیز را ترک گفته‌ام

علایق را زیر پا گذاشته‌ام،

قید و بندها را پاره کرده‌ام،

دنیا و مافیها را سه طلاقه کرده‌ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می‌روم”.

آری اگر بخش زیادی از تفکرات چمران نادیده گرفته نمیشد امروز با بسیاری از چرا چنین شد؟ و کاش‌ فلان اتفاق میفتاد؟ روبه رو نبودیم و در بسیاری از مسائل به بن‌بست نمیخوردیم و چه کنیم؟ چه کنیم؟ ورد‌ زبانمان نبود...و بی دلیل نیست هنوز مافیا و بسیاری از مدعیان چپ و راست و دلالان از اندیشه شهید چمران هراس دارند زیرا میدانند اگر اندیشه چمران در برخی بخش‌ها حاکم شود منافع و قدرت‌های باد‌آورده این جماعت از دست خواهد رفت.

سال‌ها می‌گذرد تا رَجُلی پر هنر آید، تاختن‌هاست به میدان، که سواری قدر آید، بسیار صبر بباید، پدر پیر فلک را، تا دگر مادر گیتی، چو تو فرزند بزاید.   



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 گندی خوری 1402/3/31 22:24:18

    درود بر استاد و اندیشمند اهل قلم، دکتر وطن پرست، تئورسین متفکر بویراحمد، آدم از این همه توانمندی در نوشتار لذت میبره، استاندار و معاون توسعه، خیلی شفاف بگید چرا جوان نخبه ای مثل ایشان باید پشت صف استخدام پشمک های حاج عبدالله قرار بگیره؟؟؟ البته فکر نکنم بخونید این متن و کامنت رو...

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها