-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
ابراهیم گستان از نفت تا فروغ
ابراهیم گلستان تا سال ۱۳۳۰ در اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران میماند تا آنکه با برپایی نهضت ملی، بساط شرکت نفت انگلیس و ایران جمع میشود. به تهران برمیگردد و به تولید خبر میپردازد. در ۱۳۳۳ پدیده کنسرسیوم نفت پدیدار میشود. هنرمند عزیز ما بخش تبلیغات، فیلم، عکس و خبر کنسرسیوم را عهدهدار میگردد
۱۳۰۱ در خانوادهای با تجمل در شیراز به دنیا آمد. هوش و استعداد ذاتی داشت. به گونهای که تا ۱۴ سالگی زبان عربی و فرانسه را آموخت. زبان انگلیسی را نیز در همین دوران فرا گرفت. هوش، استعداد، گرایش به هنر و خانواده کافی بود تا او را ابراهیم گلستان ایران، چیزی مانند همین ابراهیم کند. اما او ابراهیم تا به این حد نبود.
در ۱۳۲۱ با صادق هدایت در تهران آشنا شد. آشنایی با هدایت او را به خانه مصدق راه مینمود. یک سال بعد این اتفاق افتاد.
ابراهیم گلستان در همان سالهای ۲۱ یا ۲۲ مجذوب جذبا جذبی حزب توده شد و دانشگاه را رها کرد. پایش به اردوگاهی کشیده شد که هدایت و مصدق اما آنجا نبودند. برایشان کارها کرد و روزنامهها نوشت. حتی در روزنامههای شوروی هم گاهی نوشتهای از او ترجمه و چاپ میشد. نامش و کارش و روزنامهاش به نام «رهبر» را که نگاه بکنی سر از جایی به نام فرقه دموکرات آذربایجان
در میآوری.
همه اینها یعنی چپ، شوروی، استالین و حزب توده. اما سرانجام فصل جدایی رسید. گلستان در سال ۱۳۲۶ از حزب توده جدا میشود زیرا به این برداشت میرسد که در میان افراد حزب باندبازی، جاهطلبی و رفتار ناسالم وجود دارد.
در همان سال ۲۶ است که بزرگوار از میانه اردوگاه چپ و سوسیالیستی، به ناگاه در وسط راست لیبرال، در میانه آبادان، در شرکت نفت انگلیس و ایران حاضری میزند. مترجم دایلن توماس میشود. مجله و روزنامه منتشر میکند. فیلم و تبلیغات برای شرکت پرآوازه انگلیسی میسازد.
ابراهیم گلستان تا سال ۱۳۳۰ در اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران میماند تا آنکه با برپایی نهضت ملی، بساط شرکت نفت انگلیس و ایران جمع میشود. به تهران برمیگردد و به تولید خبر میپردازد. در ۱۳۳۳ پدیده کنسرسیوم نفت پدیدار میشود. هنرمند عزیز ما بخش تبلیغات، فیلم، عکس و خبر کنسرسیوم را عهدهدار میگردد.
در سال ۱۳۳۶ عبدالله انتظام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران میشود، گلستان که در این زمان «استودیو سینمایی گلستان» را در قیطریه تهران راهاندازی کرده بود، برای شرکت ملی پروژههای تبلیغاتی میگیرد و چیزهایی میسازد که البته جای سوال دارد.
همه باور دارند که ویژگی اول و مهم گلستان هوش استثنایی و سرشارش بود. آنگونه که در شرکت نفت انگلیس در آبادان وقتی برای نخستین بار فرم.های هوشسنجی آوردند، او در میان صد نفر از برجستگان و مقامهای شرکت نفت، رتبه نخست را بدست آورد و در راس فهرست قرار
گرفت.
ما از چنین شخصی حرف میزنیم که اتفاقا شخصیتش با نفت، با شرکت انگلیس و ایران، با کنسرسیوم، با رویال داچ شل و با شرکت ملی نفت ایران عجین و آغشته است.
پس ابراهیم گلستان، باهوشترین فرد آبادان و پیچیده در امواج نفت است.
چنین شخصیتی وقتی به تهران میآید، چه چیزی احداث میکند؟ موسسه سینمایی گلستان. بله
حاصل چه میشود؟ چند فیلم و چند مستند و چند اثر و البته فروغ فرخزاد.
چه میتوانست احداث کند؟
بله او میتوانست شرکتی مانند استاندارداویل کالیفرنیا بیافریند.
او میتوانست یک رویال داچ شل کوچک در همان لندن به ثبت برساند.
او میتوانست راکفلر نفت ایران و منطقه و جهان بشود. بله او میتوانست.
اما چه کرد؟ با فروغ نرد عشق باخت. او را رنجاند. با دیدن ۴ ۵ جزامی در یک گوشهای، خانهای به وسعت ایران را سیاه نشان داد و در موج و مرجان و خارا هم مردمان را از اینهمه نصیبی نمیدید جز شیاری کفآلود.
نگاه او در موج و مرجان و خارا، مردمان و ماهیان و بزها در دیار دریا دوراند از غم اندیشه؛ نه جویای رازند و نه میسازند؛ سپرده به تقدیر محیطاند و زندگی در بند غریزه میسپارند.
البته در همین موسسه سینمایی است که شعلههای فروغ در او میگیرد و ابراهیم را به دنیای قصهها میبرد تا بماند.
ابراهیم گلستان از ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۶ در نفت از شرکت نفت انگلیس و ایران به کنسرسیوم و از آنجا به شرکت ملی نفت ایران جا عوض میکند ولی انگار نه انگار که در نفت خانی آمده و خانی رفته است.
گزارههایی مانند نهضت ملی، خلع ید، ۳۰ تیر، کودتای ۲۸ مرداد اینها هیچ در سیر طریقت او در امواج نفت جایی ندارد.
او که از سال ۱۳۴۶ به انگلستان رفته و ۵۰ به ایران برگشته بود، سرانجام از ۱۳۵۶ یا ۷ برای همیشه زیستن در دیار دیگر را برمیگزیند.
میگویند او در سال ۱۳۶۰ یکی از مشهورترین و جذابترین خانههای انگلستان برای عکاسان و فیلمبرداران به نام «سرای وایکهرست» را خرید تا پس از طی قرنی از تاریخ، در واپسین روز مرداد ۱۴۰۲ در
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- آغاز مازوتسوزی در ۲ کارخانه سیمان یاسوج و مارگون
- پدرم فرزند تو بودن کار راحتی نیست/مادرم بر دستانت بوسه میزنم/ مردم عزیزم چیزی کم نگذاشتید
- پیام تسلیت رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئول کانون بسیج هنرمندان گچساران در پی درگذشت شاعر هماستانی
- گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری شاعر هماستانی در دهدشت
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!