یادداشت؛


عدل هاشمی از خلف وعده ها تا مدیریت نظارتی ضعیف

عدل هاشمی پور از جمله افرادی است که همواره‌ عملکرد او چالش برانگیز بوده و حامیان او در خصوص دوره چهار ساله وکالت اش با اغراق اظهار نظر می کنند. اگرچه با نگاهی منصفانه باید گفت، چهار سال زمان اندکی برای واکاوی عملکرد نماینده سابق بود اما در همین ظرف نیز می‌توان کارنامه هاشمی پور را مورد جرح و نقد قرار داد.

عدل هاشمی از خلف وعده ها تا مدیریت نظارتی ضعیف

اَفتونیوز| در کهگیلویه و بویراحمد باب است بعد از یک مقطع دوری سیاست مداران و مدیران در خصوص عملکرد  آنها غلو و اغراق می شود.

عدل هاشمی پور از جمله افرادی است که همواره‌ عملکرد  او چالش برانگیز بوده و حامیان او  در خصوص دوره چهار ساله وکالت اش با اغراق اظهار نظر می کنند.

اگرچه با نگاهی منصفانه باید گفت، چهار سال زمان اندکی برای واکاوی عملکرد  نماینده سابق بود اما در همین ظرف نیز می‌توان کارنامه  هاشمی پور را مورد جرح و نقد قرار داد.

هاشمی پور را می‌توان مرد کارهای ناتمام دانست، وی در دوره چهار ساله اش کهگیلویه را با ملغمه ای از اسامی مختلف مانند  سد آبریز، نیروگاه سیکل ترکیبی، باند فرودگاه و…. همراه کرد اما بدون اینکه هیچ کدام به سرانجام برسند این شهرستان را با این پروژه های مبهم تنها گذاشت، بدون اینکه بصورت شفاف و مستند چیزی از آنها باقی مانده باشد.

تکلیف مردم کهگیلویه با پدیده ای مانند موحد مشخص است، او هیچ گاه نه دغدغه کار عام المنفعه داشته و نه  در این راستا قدمی برداشته اما مردم هنوز تکلیف خود را با هاشمی پور و یک سری افراد و اسامی که با او وارد ساحت سیاست کهگیلویه  شده اند را نمی دانند.

اما حکایت حامیان هاشمی پور و طلبکاری آنها از بقیه خود از نکات در خور توجه است، با عناوینی مانند  امیر کبیر زمان و…. در خصوص او سخن می رانند که هر مخاطب بی طرفی را با حیرت مواجه می کند.

 طی ۳۲ سال گذشته  مردم کهگیلویه فقط سه نفر به مجلس فرستاده اند که هر سه در این دور کاندیدا هستند.

چون دسترسی به عملکرد دوران نمایندگی هر سه فراهم است امکان مقایسه و بررسی عملکردها برای آنهایی که دغدغه اش را دارند میسر است و در این باب ما قصد آن را نداریم.

در نگاهی غیر جانبدارنه، هاشمی پور همان قدر که در پیشبرد کارهای عمرانی قوی بود در مدیریت ضعیف بود و باید نقص ها را پذیرفت.

 هاشمی به حدی در مدیریت ضعیف بود که حتی نمی توانست نقش نظارتی خود را در استان به مرحله اجرا دربیاورد به گونه ای که  حتی در جلسات استانی طرد شده بود.

نماینده ای باید نقشی نظارتی ایفا میکرد که هاشمی همان را به بهانه( فراحزبی  و غیر سیاسی بودن) نیز اجرا نکرد و سعی بر عدم دخالت داشت که این آسیبی جدی بود و کهگیلویه از آن متضرر شد.

 نه به وضعیت دوری و بیخیالی هاشمی پور از مدیریت استان  میتوان نقد نداشت و  نه به وضعیت افراطی و  مطلق موحد نسبت به تغییر مدیران را میتوان در نظر نداشت،  هر دو از دو سر بوم افتاده اند و فاجعه بار تر، هر دو سودی برای مردم کهگیلویه بزرگ نداشتند.

نظارت بر کار دولت جز وظایف نماینده بود و جلوگیری از تضییع حق مردم حوزه انتخابیه نیز کمتر از کارهای عمرانی ارزش نداشت و تزریق و تقسیم بودجه از طریق جلسات استانی صورت می گرفت.

هاشمی پور همچنان که در مدیریت ضعیف بود در گزینش افراد اطراف اش نیز دارای ضعف بود،  به گونه ای  که دوست و دشمن را نمی شناخت و گویا وی هنوز این ضعف ها را همراه خود دارد،  همچنان او  نتوانسته افراد را گرد خود جمع کند و همه را ثابت نگه دارد.

ضعف مدیریت و عدم شناخت ظرفیت انسان ها به مرور سبب فاصله میان عدل هاشمی و افراد دارای ظرفیت بالا شده است، اگر او چه اقبال عمومی خوبی را داراست اما نگه داشتن این افراد در کنار خود هنر مدیریتی است که وی از آن غافل است.

هاشمی برای نگه داشتن نیروهایش، قول کار شخصی هم بدهد فایده ای ندارد چون وی برای اطرافیان شناخته شده است و همه نسبت به بد قولی هایش شناخت دارند، مساله ای که امروز برای هاشمی پور در انتخابات پیش رو  یک چالش جدی است و رقبا از آن بعنوان یک  پیراهن عثمان و برگه برنده ای برای خود استفاده می کنند. 

در یک جمع بندی، موحد، هاشمی پور یا بزرگواری فرقی نمی کند هیچ کدام علاج و راه برون رفت کهگیلویه از شرایط کنونی نیستند، هر سه دارای کارنامه ای تاریک اند اما  برای آنان که قصد دارند از بین گزینه های موجود انتخاب کنند می‌توان از جهاتی بین آنها اولویت بندی قرار داد که  این بحث مجال و فرصت دیگری می طلبد.



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها