-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
- عناوین مهم
- 10
- دوشنبه , 18 دی 1402 -AM -09:53
گفت و گوی اختصاصی اَفتونیوز با سید ساعد حسینی؛
اسطورههای استان از نگاه یک پژوهشگر/ ریشه «کیخسرو» و «کیقباد» از کجا میآید/ جزئیات نبرد «آریوبرزن» چه بود؟
در این گفتگو فرصتی داشتیم که با صحبتهای دکتر سید ساعد حسینی، نویسندهی کتابهایی مانند «شاهنامه شاهکار اندیشه» و «تاریخ کامل ایلام»، گوهرهای نهفتهی استان را آشکار سازیم. حسینی با نگاهی تیزبین به روایتهای فرهنگی و اشتیاق به کشف داستانهایی که در طول نسلها منتقل شدهاند، سفری جذاب را آغاز کردهاست تا بینشهای کمتر شناختهشدهای را از اسطورهها و افسانههایی که بهطور پیچیدهای در اعماق هویت این منطقه دوام آوردهاند، به اشتراک گذارد.
اَفتونیوز| صیاد خردمند و علیرضا اوحدی نیا
تنظیم و ویراستاری: افسانه ضرغامی
سید ساعد حسینی در سال ۱۳۲۶ در روستای قلات در آخرین نقطهی مرزی فارس و کهگیلویه و بویراحمد، در خانوادهای مذهبی و فرهیخته چشم به جهان گشود. علاقهی وی به ادبیات از دوران کودکی، هنگامی که در معرض کتابهای مهم و مرجع کلاسیک ایران مانند مثنوی مولوی، گلستان و بوستان سعدی، دیوان حافظ، آثار نظامی وغیره قرار داشت، شکل گرفت و با شنیدن داستانهای شاهنامه که با آواز خوانده میشد، شیفتهی این کتاب شد. در سال ۱۳۴۶ در شیراز مدرک دیپلم خود را کسب کرد و پس از آن تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی پزشکی در اهواز و تهران به پایان رساند و بهعنوان اولین پزشک شهر یاسوج شروع به کار کرد. وی بهدلیل علاقهی وافر خود به زبان و ادبیات، در زمان تحصیل و پس از آن نیز به مطالعات ادبی و تاریخی میپرداخت. در ادامه با صحبتهای ایشان همراه میشویم تا گوشهای از تحقیقات خود را در زمینهی اسطورههای استان با ما به اشتراک بگذارند.
کاوش در تاروپود اسطورهها و افسانههای کهگیلویه و بویراحمد
با فرو رفتن در جذابیتهای فولکلور ایرانی، جایی که تاریخ با فرهنگ عامه در یک قالی نفیس بافته شدهاست، روایتهای بیزمان اما گیرایی را پی میگیریم که باورهای فرهنگی مردم را در طی اعصار روشن میسازد و شباهتهای بین داستانهای باستانی و جامعهی معاصر را بررسی میکند. در این گفتگو فرصتی داشتیم که با صحبتهای دکتر سید ساعد حسینی، نویسندهی کتابهایی مانند «شاهنامه شاهکار اندیشه» و «تاریخ کامل ایلام»، گوهرهای نهفتهی استان را آشکار سازیم. حسینی با نگاهی تیزبین به روایتهای فرهنگی و اشتیاق به کشف داستانهایی که در طول نسلها منتقل شدهاند، سفری جذاب را آغاز کردهاست تا بینشهای کمتر شناختهشدهای را از اسطورهها و افسانههایی که بهطور پیچیدهای در اعماق هویت این منطقه دوام آوردهاند، به اشتراک گذارد.
اَفتونیوز: اصولا تعریف شما از اسطوره و افسانه چیست. آنها چگونه ارزشها، باورهای فرهنگی، آیینها و سنتهایی را که از آن سرچشمه میگیرند منعکس میکنند؟
سید ساعد حسینی: اسطورهها اشارات مبهم و رازآلود به رویدادهایی در زمان و مکانهایی نامشخص و کردارهای خارقالعاده و غیرمعمول هستند اما نشاندهندهی فرهنگ و نحوهی تفکر مردمان در دوران کهناند. آنها زبان گویای تاریخی از دوران پیش تاریخی هستند. اساطیر، نمایندهی تداوم زندگی فرهنگی و تاریخ یک ملتاند. البته گاهی به ظاهر حوادث تاریخی را روایت میکنند اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخی آن نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها در بر دارد. اسطوره را باید داستان و سرگذشتی مینویی یا فراسوی جهان مادی دانست که عقیده یا پدیدهای را شرح میدهد که دست کم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شدهاست و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. از طرفی به گفتهی ویل دورانت و شخصیتهای دیگر، هر اسطورهای میتواند در خودش حقیقتی تاریخی داشته باشد که این حقیقت تاریخی به مرور زمان با شاخ و برگهای متعدد بهصورت غیرمعمول و اسطورهای شکل گرفتهاند و یا اینکه امیال و آرزوهای آرمانی یک ملت یا مردم در قالب اسطوره خود را نشان میدهد. تفاوت آن با افسانه در این است که افسانه بیشتر جنبهی روایتی دارد و قهرمانپروری و کارهای خارقالعاده در آن کمتر است و بیشتر به روایت میپردازد.
اَفتونیوز: در ابتدا چه عاملی شما را به کشف اسطورهها و افسانههای منطقه ترغیب کرد؟ روش تحقیق شما چگونه بود؟
سید ساعد حسینی: چندین اسطورهی مهم در استان ما وجود داشت که سوال و کنجکاوی زیادی را در من برانگیخت. یکی از آنها، اسطورهی منحصر به فرد کیخسرو در کوه دنا بود. دوم اسطورهی کیقباد در اشگفتشاه، پس از آن، اسطورهی بهمن و آذربرزین در تنگ اژدهای ممسنی و همچنین اسطورهی جنگ هماون در کوه حاتم بهمئی و اسطورهی کک کهزاد در دامنهی کوه دنا.
اینها برای بنده سوالاتی پیش آورد که بر اساس این گفتهی محققان که هر اسطورهای ممکن است یک ردپای تاریخی داشته باشد در صدد برآمدم که در مورد اسطوره تحقیق کنم.
من از تمام منابع در تحقیقات خود استفاده کردهام. اول بازدید میدانی؛ که از نزدیک مکانهای جغرافیایی را مشاهده و بررسی کردم. دوم تمام گفتههایی که به صورت شفاهی و سینه به سینه وجود داشته را جمعآوری کردم. همچنین جست و جو در کتابهای تاریخ و ادبیات که ببینیم چه سرنخهایی وجود دارد و چگونه میتوانیم آنها را با هم تطبیق دهیم و چه نشانههایی از واقعیت میتوانیم در آنها پیدا کنیم.
اَفتونیوز: امری که در کتاب شما مشهود است ارتباط اسطورههای استان و کتاب شاهنامه است. اگر بخواهیم این امر را نسبت به دیگر آثار مهم ادبیات که مولفان آنها نزدیکی جغرافیایی بیشتری با ما دارند مانند سعدی و حافظ بسنجیم، چرا شاهنامه بهطور خاص این جایگاه ویژه را در بین مردم ما پیدا کردهاست؟
سید ساعد حسینی: میتوان گفت شاهنامه از قدیمالایام جذابترین، معتبرترین و دلخواهترین کتاب در استان بودهاست که در مجالس بیش از هر کتاب دیگری نقل میشد و گل سر سبد همهی کتابها برای مردم استان بودهاست. مردم ما اصولا با شاهنامه زندگی میکردند، لذت میبردند و این حالت نوستالژیک نسبت به تمدنهای گذشته و قدرت امپراطوریها و فداکاریهایی که در گذشته بودهاست به این مردم روح تازهای میبخشیده و ویژگیهای سلحشوری، جنگاوری، در عین حال بخشندگی، سعهی صدر، گذشت، ایثار، فداکاری و مهمتر از هر چیز؛ میهنپرستی را در اینها زنده میکرد. بهطوریکه این مردم همیشه تصورشان بر این بود که خودشان هستهی مرکزی ایران بودهاند و وظیفهی اصلیشان هم دفاع از ایران و ایرانیت و ملت ایران است. کتاب شاهنامه نه تنها در استان ما بلکه در کلیهی استانها فراگیر بودهاست. حتی میتوان گفت که بعد جهانی هم داشتهاست. البته آثار حافظ و سعدی و مولانا نیز به همین ترتیب بودهاند. اما شاهنامه با روحیهی عشیرهای، عشایری و جنگجویی مردم ما که به صورت فطری وجود داشتهاست بیشتر سازگار است. البته این قرابت ریشههای تاریخی نیز دارد که اگر بخواهم این ریشهیهای تاریخی را بازگو کنم به اندازهی کتابی هزارصفحهای میشود درمورد آن صحبت کرد. ما لرها بازماندگان ایلامیها و ممزوجشده با آریاییها هستیم. این فرهنگ جنگاوری و سلحشوری در زمان عیلامیان بهشدت وجود داشتهاست. در زمان آریاییها و هخامنشیان هم وجود داشتهاست و با توجه به اشارات مبهم و غیر مستقیم میتوانیم دریابیم که استان ما یکی از نواحی بودهاست که در زمان هخامنشیان همیشه در ردههای سپاهی و جنگاوری قرار داشتهاست. نمونهی آن نبرد آریوبرزن در مسیر بابامیدان به یاسوج بودهاست و در واقع آخرین مکان آن در تنگاری چرام بودهاست. حتی علت نامگذاری دشتروم نیز همین واقعه بوده که داستان آن مفصل است. در کتاب «تاریخ کامل ایلام» و کتاب «تاریخ کامل سیاسی اجتماعی تحلیلی و فرهنگ شفاهی کهگیلویه و بویراحمد؛ هویت و شناسنامه استان» این وقایع را کاملا شرح دادهام. همینطور در زمان ساسانیان این منطقه یکی از مراکز مهم نظامی بوده و مشخصا محل نگهداری رمههای اسبهای سپاه ساسانیان بودهاست. در آن زمان اسب یک جنبهی استراتژیک داشت و یکی از مهمترین وسائل جنگی محسوب میشد. مقر آنها در دشتروم بودهاست که رِوِن نامیده میشد. از دشتروم تا دشت رِوِن که امروزه باقیماندهی آن نام است تا برسد به کوه غارون، محل نگهداری اسبهای ساسانیان بودهاست و فرماندهی آنها یکی از اسپهبدان بوده که در همین دشتروم ساکن بود. سال ۱۳۷۰ یکی از تپههای مشرف به دشتروم که الان به تلزری معروف است با یک بیل مکانیکی حفاری شد و بنابر گفتهها مقدار زیادی سکهی سیمی در آنجا به وسیلهی مردم به غارت رفت و بعدا از بخش باقیماندهی آن اطلاعاتی به دست آمد که نشان میداد این سکهها مربوط به زمان خسروپرویز است. از آن زمان به بعد نیز استان ما حالت جنگاوری و استقلال خود را حفظ کردهاست. بهطوری که زمانی که اعراب تمام ایران را تسخیر کردند، تنها منطقهای که تا سال ۲۱۰ هجری به حکومت مستقل داخلی خود ادامه داد منطقهی ما بودهاست. ساسانیان یعنی اردشیر و پدرش ساکن استان ما نبودهاند و از خود فارس و اطراف تختجمشید بودند. ولی مادر اردشیر بابکان از طایفهی بازرنگی بودهاست که مربوط به سرزمین خودمان است. یعنی مادرش از منطقهی خودمان است. بنابراین علاقهی خاصی به این منطقه داشتند و ضمنا ما طایفهای به نام اردشیری داریم که اینها شامل کیگیوی، گودرزی، تامرادی و اولادعلیمومن و خوانین و گودسرابی هستند که منصوب به اردشیر بابکان هستند.
اَفتونیوز: دربارهی رابطهی اسطورههای منطقه با رویدادها، مکانها یا شخصیتهای تاریخی استان چه نظری دارید؟
سید ساعد حسینی: البته نباید اسطوره را با وقایع و افراد تاریخی اشتباه گرفت. بهعنوان مثال شخصیت آریوبرزن اسطوره نیست و تاریخی است. برای این امر دلایل متعددی وجود دارد که بنده در کتابهای خود ذکر کردهام. بهعنوان نمونه با توجه به گزارشات چهار مورخ یونانی که موقعیت و جغرافیای محلی را شرح دادهاند و در کتاب تاریخ ایران باستان مندرج است، به این نتیجه میرسیم که محل واقعی مسیر آریوبرزن از بابامیدان تا دشتروم فعلی بودهاست. در سال ۱۳۱۳ که حسن پیرنیا ملقب به مشیرالدوله در حال تالیف کتاب «تاریخ ایران باستان» بوده، به قسمت جنگ آریوبرزن و اسکندر که میرسد مینویسد که اسکندر بعد از اینکه قوم کاسیها را سرکوب کرد، سه روز راهپیمایی کردهاست تا به اول خاک فارس میرسد و دو روز از خاک فارس راهپیمایی کرد تا به جایی رسید که لشکریانش را به دو دسته تقسیم میکند. یک دسته را مستقیم به طرف تختجمشید میفرستد و دستهی دیگر را خود رهبری میکند و به طرف پادگانی میروند که فکر میکردند ممکن است سپاهیانشان توسط نیروهای آنان، مورد تعرض قرار بگیرند.
آن سه روز راه، فاصلهی بین قلعهتل تا بهبهان یعنی رود مارون است که همیشه مرز خوزستان و فارس بودهاست و دو روز هم در خاک فارس جلو میرود که در عرض این دو روز به بابامیدان یا قسمت ممسنی فعلی میرسد. دکتر پیرنیا بهدرستی حدس میزند که این اتفاق در کهگیلویه افتادهاست. چون در آن زمان راه ماشینی نبود و امکان مسافرت و تحقیق برای مولف وجود نداشت، از یک خان بختیاری سوال میکند که آیا شما در کهگیلویه تنگه یا معبر سختی که بشود مشرف بر آن سنگغلطانی کرد سراغ دارید؟ ایشان هم در پاسخ تنگ تکاب را نام میبرد. آقای پیرنیا هم در پاورقی در یک سطر مینویسد که به گفتهی خان بختیاری این محل همان تنگ تکاب است و بقیهی تاریخنویسان هم از آن الگوبرداری کردهاند. در حالی که با توجه به توصیفی که شدهاست، سپاهیان اسکندر وقتی که راهی منطقه میشوند که به طرف پادگان بیایند، با برف بسیار سنگینی مواجه میشوند که سپاهیانش تا نصفه در برف فرو میروند. مثل اینکه در یک چاه برفی میافتادند. بعد از آن بر فراز کوهی میرسند و آنجا استراحت میکنند، مجدد سرازیر میشوند و با یک دره که آب بسیار زیاد و جنگل بسیار انبوهی داشته که حتی آسمان دیده نمیشدهاست، برخورد میکنند که دچار وحشت میشوند تا جایی که گمان میبرند چوپانی که اینها را از این راه آورده به آنها کلک زدهاست. به هر حال اینها در ارتفاعات آخری سرازیر میشوند به طرف جایی که محل نبرد نهایی است. اینگونه متوجه میشویم که هیچ کدام از این توصیفات با تنگ تکاب سنخیتی ندارد.
اَفتونیوز: آیا میتوانید داستانی را از کتاب خود به اشتراک بگذارید یا شخصیت اسطورهای را مثال بزنید که فکر میکنید برای خوانندگان جالب باشد و به درک فرهنگ و تاریخ استان کمک کند.
سید ساعد حسینی: اسطورهی کیخسرو قرنها سینه به سینه نقل شده تا به ما رسیدهاست اما آن چیزی که میشود حدس بزنیم این است که یک رگههایی از واقعیت ممکن است در این اسطوره وجود داشته باشد. این است که شما سرگذشت کیخسرو را که میخوانید دقیقا با کوروش کبیر مطابقت دارد یعنی دقیقا همه چیزشان یکی است.
انطباق با کوروش دارد. طبق این داستان در ورای جیحون به وسیلهی سکاها تیری به گردن او برخورد کرده و فوت میکند. جسدش را بعدها به پاسارگاد آوردند و چون کوروش پادشاه آرمانی این مردم بوده و بسیار دوستش داشتند، محو شدن ناگهانی او از صحنه روزگار برای آنها ناممکن مینمود پس اینطور تصور کردند که ایشان رفته و در کوه دنا غایب شدهاست. در اسطوره به طور کلی ما همین مسئله را داریم که گاهی اوقات قهرمانان واقعی را با شاخ و برگهایی که به آن میدهند به صورت اسطوره درمیاورند و برعکس.
در مورد اسطورهی کیقباد با تحقیقات و بررسی در شاهنامه، متوجه شدم که بسیار به واقعیت نزدیک است. به این ترتیب که موقعی که نوذر از افراسیاب شکست میخورد، دستور میدهد که زن و بچه و اهل حرم را به دژ سپید که یه دژ دستنیافتنی است و در فارس قرار دارد منتقل کنید و اینها اهل حرم و خانواده را در دژ سپید میآورند و آنجا مستقر میکنند و بقیه از طریق زاوکوه به البرز کوه میروند. همه فکر میکنند البرز همان البرزی است که در شمال است در حالی که ما میدانیم قلعهسفید در نورآباد ممسنی است. معبری داریم به نام دلیزوال که شاید تعریفشدهی همان زاوکوه باشد. ما در بالای پیچاب کوهی به نام اَلوَرز داریم و در دامنهی کوه الورز است که اشگفتشاه وجود دارد و اشگفتشاه جایی بودهاست که کیقباد در آنجا مخفیانه زندگی میکرده در حالی که کشور تحت تصرف بوده و منتظر بوده که امداد و کمکی از جایی برسد تا اینکه رستم میآید و وارد میشود. اشگفتشاه در یکی از قفلترین و بیراهترین نقاط کوهستانی ایران واقع شده. جایی است که برای رفتن به آن باید از چندین رشتهکوه موازی سه تیغ پشت سر هم بالا و پائین رفت و کار مشکلی است. این اشگفت در ارتفاع صد متری از سطح قرار گرفته، داخل این غار بسیار بزرگ است و چیزهایی که از بیرون با چشم دیده میشوند، ساختمانهای بسیار عالی، آجر چینی و جایی بسیار دست نیافتنی است. با توجه به شرح شاهنامه و منطبق بودن جغرافیای آن این فرهنگ شفاهی را به وجود آوردهاست که این اشگفتشاه همان اشگفتی است که کی قباد در آنجا زندگی میکردهاست.
با توجه به اشرافی که بر روی تاریخ ایلام دارم و تحقیقاتی که انجام دادهام، متوجه شدم که علیرغم همهی پژوهشگران صاحبنام مانند کریستینسن که تصور میکردند جنگهای شاهنامه و دوران کیانی در شرق ایران اتفاق افتاده، میگویم که اصلا اینگونه نیست. اکثریت این جنگها در زمان ایلامیان و به وسیلهی مهاجمان بینالنهرین، دولتهای سومر و بابل و آشور انجام گرفتهاست.
همهی حرفهای آن محققان بر این اساس بوده که چون در شاهنامه تمام جنگلها را به توران منتسب کردهاند و تورانیها هم در شرق بودند، تصورشان بر این بوده که پس این جنگها همه در شرق اتفاق افتادهاست در حالی که در زمان عیلامیان اصلا ما مدعی شرقی نداریم و آن زمان شرق به تمدن بزرگی نرسیده بود. اولین تمدنی که در خاورمیانه شکل گرفت تمدن بینالنهرین و عیلام بوده که عیلام بر جغرافیای زاگرس و جنوب زاگرس متمرکز است و اولین شهر آن هم شهر انشان است در تل ملیان بیضا که آثار باستانشناسی آن کاملا کشف شدهاست.
اَفتونیوز: آیا روایات زنمحور یا فمینیستی در درون این اسطورهها وجود دارد که بینشی در مورد نقشها یا دیدگاههای جنسیتی در تاریخ استان ارائه دهد؟
سید ساعد حسینی: یکی از اسطورههای مهم ما جنگ رستم و سهراب است که پای دژ سفید انجام گرفتهاست. دژ سفید در شمال ممسنی است و پای دژ سفید دشتی است به نام دشترزم که میگویند به مناسبتی که رزم سهراب و رستم در آنجا اتفاق افتاده این اسم هنوز باقی است. در آن اسطوره، گردآفرید که دختر گژدهم؛ نگهبان یا قلعهدار آنجا بوده، هنگامی که پدرش شکست میخورد، لباس رزم میپوشد، کلاهخود بر سر میگذارد، گیسوان خود را پنهان میکند که متوجه نشوند که او یک زن است. با سهراب وارد جنگ میشود. اگر چه از سهراب شکست میخورد ولی با زیرکی سهراب را متقاعد میکند که مناسب نیست که من به صورت دختری در مقابل شما ظاهر شوم و همهی این لشکریان دو طرف باشند. اجازه بده داخل بروم و امشب میتوانم شما را ببینم. به این ترتیب از دست او فرار میکند.
در این مورد نقش زن به صورت یک قهرمان پررنگ است.
اَفتونیوز: فکر میکنید یادآوری این اسطورهها چگونه میتواند برای جامعه معاصر مفید باشد؟ آیا در این افسانهها درسها یا آموزههای اخلاقی وجود دارد که بهطور خاص آن را به جامعهی امروز مرتبط بدانید؟
سید ساعد حسینی: در تبیین شخصیت جوامع حتی فروید و کارل مارکس و اخیرا دانشمندان آمریکایی یک جمعبندی دارند که در آن اسطوره را یکی از شش معیاری میدانند که شخصیت یک جامعه را میسازد. هویت یک ملت یا جامعه ارتباطی با اسطوره های آن دارد. شما فرهنگ هر ملتی را میتوانید از طریق اسطورههای آنها درک کنید.
آموزندهترین مسائل را در داستان کیخسرو در کوه دنا میتوانید ببینید. کسی که به شاهنشاهی تمام دنیا دست یافته، هیچ نقطهای در عالم نیست که فرمانبردار ایشان نباشد و هیچ آرزوی دیگری ندارد، یک دفعه به فکر میافتد که همهی اینها یک امر موقت است و من باید مردم را به حال خودشان بگذارم و من میترسم که این همه قدرت و موفقیتی که به دست آوردم باعث غرور و سرمستی و عصیان شود بنابراین بهترین کار این است که من از قدرت صرف نظر کنم تا قدرت من را فاسد نکند و دنیا را به دست خود مردم بسپارم که آنگونه که میخواهند زندگی کنند. همینطور در وصایای کیخسرو میبینید که در واقع ایشان اولین برنامهی تامیناجتماعی دنیا را درس میدهد که در آن یکی از گنجها را منحصرا به افراد یتیم، فقیر، نیازمند، از کار افتاده، سالخورده و حتی افراد باآبرویی که فقیر شدند و نمیتوانند از کسی چیزی طلب کنند، اختصاص میدهد. بنابراین جنبههای آموزشی و اخلاقی بسیار عالی دارد.
اَفتونیوز: اسطورهای خارج از شاهنامه در استان خودمان داشتهایم؟
سید ساعد حسینی: نیاز به بررسی دارد اما قبلا ما متیل داشتیم. در متیلهایی که میگفتند اسطوره وجود داشت ولی متاسفانه در آن زمان خیلی اهمیت زیادی به این امر داده نشد و اینها جمعآوری نشدند. در حال حاضر همهی اشخاصی که این متیلها را میدانستند همه از بین رفتهاند و امکان جمعآوری نیست.
اَفتونیوز: ما می توانیم با این اسطورهها هویتسازی کنیم و از نظر گردشگری درآمد داشته باشیم؟
سید ساعد حسینی: صد در صد؛ در زمانی که یکی از دوستانم شهردار سیسخت بود به او گفتم که چشمهای که به نام چشمه میشی است، در واقع اسمش چشمه بشور است که در اسطورهی کیخسرو آمدهاست. پیشنهاد دادم که این تابلو را تغییر دهید و بنویسید چشمه بشور چون در فارسنامه به آن چشمه اشاره شدهاست. اگر شما همین مسیر داستان کیخسرو که از تلخسرو آغاز و بعد به کوخدان و سیسخت و گردنهی بیژن و بعد به درهی آسمانی و بعد به غار کیخسرو و از آنجا به سه قله بلند دنا میرسد که در آنجا روح کیخسرو به معراج رفته و به آسمان ها پرواز کرده، را در نظر بگیرید، میتوانید گردشگر جذب کنید. هر ماه چندین گروه گردشگر را در همین مسیر ببرید که هم طبیعت زیبای مناطق مختلف را بینند هم با این اسطوره به طرز دلپذیری آشنا شوند. در مورد اشگفتشاه نیز به همین ترتیب بسیار جای دیدنی است.
اَفتونیوز: آیا امکان فراموشی این اسطورهها در آینده وجود دارد؟ چه همتی برای عدم این اتفاق لازم است؟
سید ساعد حسینی: اینکه بنده سعی کردم در دو کتاب خود به اسطورهها بپردازم به این خاطر است که فکر میکنم امکان فراموشی آنها وجود دارد. مگر اینکه در کتابها پیدایشان کنید، چون فضای مجازی امروزی و این افتادن دنبال مسائل مادی و رقابت بر سر مادیات و خوشگذرانی و مسائلی از این دست کمتر جایی برای این مسائل باقی میگذارد و متاسفانه متولیان فرهنگی ما یا بیعلاقه هستند یا آگاهی ندارند و به این مسئله توجهی نمیکنند، در حیطهی اداره فرهنگ و ارشاد است که به این امر بپردازد.
- سید ساعد حسینی
- اسطوره های کهگیلویه و بویراحمد
- افسانه های کهگیلویه و بویراحمد
- اسطوره کیخسرو
- اسطوره کیقباد
- نبرد آریو برزن
- تنگ تکاب
- هویت ملی
- شاهنامه
- تاریخ نگار و پژوهشگر
- چشمه میشی
- کوه دنا
- قلعه سفید نورآباد ممسنی
- تاریخ کامل ایلام
- بابامیدان تا دشت روم
- تنگاری
- اردشیر بابکان
- طایفه اردشیری
- طایفه کی گیوی
- طایفه تامرادی
- افسانه ضرغامی
- علیرضا اوحدی نیا
- صیاد خردمند
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
نظرات ارسالی 9 نظر
درود بر این مورخ دانا ،باعث افتخار است این همه تلاش در جهت زنده نگه داشتن تاریخ نیاکان ما اما متأسفانه اکنون جایی چنین مورخانی خالی است که لازم است متولیان مشوق مورخان و تاریخ دانان بشوند
پاسخدرود بسیار جالب بود خداقوت به سایت وزین و خبرنگاران خوب افتونیوز امید که در این راستا گام های اساسی بردارید
پاسخاین بنده خدا همش طبق تفکر خودش داستانسرایی و خیال بافی کرده و مکانها رو طبق دلخواه خودش تغیر داده از قدیم تا الان همه میدونند تنگ تکاب محل نبرد آریوبرزن و اسکندر بوده ایشان الان رو مدنظر قراداده اون زمان همه جا برف و باران بوده بعد تنها مردمانی که همیشه پرتاب سنگ یا همون کهتر میکردن منطقه کهگیلویه بوده و در استان کهگیلویه هم باستانی ترین نقطه شهر کنونی دهدشت یا بلادشاپور بوده و اون دره پرآب هم همین رود مارون بوده پس دلایل زیادی وجود دارد که همین تنگ تکاب محل نبرد بوده
پاسخسلام تمام نظریات ایشان اشتباه است لطفا از چنین اشخاصی استفاده تاریخی نکنید ، تنها تنگ ودره پرآب در کل استان کهگیلویه وبویراحمد فقط تنگ تکاب و رود مارون است بقیه تنگ ها یا آب رودخانه ندارند یا مناسب کهتر) نیستن...خیلی نطریات ایشان اشتباه است
سلام تمام نظریات تاریخی نسبی هستند مطلق صحبت نفرمایید محقق گرامی
واقعا متاسفم ایشون مانند تبلیغات گردشگری صحبت می کند. دشت رزم در ممسنی محل نبرد رستم وسهراب و توران هم حتما کازرون بود و... حالا فکر نمی کنی فردوسی چطور از طوس در شرق ایران با هواپیما اومده نورآباد واز نبرد رستم وسهراب فیلم گرفته و... فردوسی میگه که رستم یلی بود در سیستان منش کرده ام رستم داستان... رستم یلی بود در سیستان و همسایه خراسان واسطوره ها یشان باهم مشترک هست... این نام گذاری ها در صدسال اخیر اتفاق افتاده... دشت روم هم دشت ریم بود نه دشت روم. دوم اسطوره وشعر تاریخ محسوب نمیشن. سلسله کیانیان وجود خارجی نداشته که فردوسی در ذهن خودش آنها را ساخته و...
پاسخسلام این مطالب همه مستند به منابع مهم تاریخی هست
خیلی ممنونم از زحمات جنابعالی ک برای فرهنگ و تاریخ و تمدن استان تلاش میکنید🙏
پاسخدرود عالی بود
پاسخ