ما و انتخابات هزار و چهارصد و دو

انگار در جمهوری اسلامی دو صدای ناهمتراز وجود دارد. صدای بلندتر صدای خالص‌سازان است. کسانی که معتقدند حفظ این نظام مرهون موتورسوارانِ وفادار و جان برکفی است که در بحران‌ها دست و دلشان برای هیچ جان نثاری و جان‌ستانی نمی‌لرزد.

ما و انتخابات هزار و چهارصد و دو

افتونیوز| - حامدِ وکیلی

۱- چند ماه دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان برگزار می شود. انتخاباتی که هرچند از هم اکنون معلوم است که بی روح ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی است اما پیرامون آن اخبار و حواشی فراوانی شکل گرفته است. بگذارید کمی موقعیت سیاسی این انتخابات را روشن‌تر کنیم؛

۲- پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری و ردصلاحیت بی سابقه در آن، تقریباً اکثر گروه های سیاسی از انتخابات در ایران امید بریدند. کورسوهای امید هم پس از اینکه درخواست ملاقات پاره ای از اصلاح طلبان قبل از ثبت نام ها توسط مقام رهبری رد شد روبه خاموشی نهاد. البته تصرف محافظه کاران در انتخابات بواسطه شواری نگهبان موضوع تازه ای نیست. این تصرفات از دهه هفتاد شروع شد، در دهه هشتاد بیشتر و معنادارتر شد، و به گمانم در دهه نود تبدیل به یک پروژه بزرگی شد که امروز به نام "پروژه خالص سازی" معروف شده است. 

۳- پس از اعتراضات خیابانی سال گذشته صداهایی از درون حاکمیت برخاست که بیایید گفت وگو کنیم. در اقدامی بی سابقه دانشجویان بسیجی شعار گفت وگو سردادند. در تلویزیون از برخی چهرهای متنفذ اجتماعی و سیاسی دعوت به گفت وگو شد. روئسای قوا از لزوم رواداری سخن گفتند. تندروها قدری عقب نشستند و صدای شان درنیامد. اما پس از سرکوب و فروکش کردن آن اعتراضات، زبان خالص سازان گشوده شد. پس از اینکه خیابان از معترضان پس گرفته شد ناگهان ورق برگشت؛ هرچه در لزوم گفت وگو شنیده بودیم تبدیل به لزوم برخورد قاطع نظام با اغتشاشگران شد. رفته رفته دیگر هیچ اثری از دعوت به گفت وگو باقی نماند. 

۴- انگار در جمهوری اسلامی دو صدای ناهمتراز وجود دارد. صدای بلندتر صدای خالص‌سازان است. کسانی که معتقدند حفظ این نظام مرهون موتورسوارانِ وفادار و جان برکفی است که در بحران‌ها دست و دلشان برای هیچ جان نثاری و جان ستانی نمی‌لرزد. در عرصه سیاسی نیز کسانی که همراهی تام و تمام و مومنانه با همه سیاست های نظام دارند می توانند جمهوری اسلامی را حفظ کنند. اما صدای ضعیفی هم در حاکمیت وجود دارد که می گوید برای رفع این همه اعتراض و نارضایتی به کمی رواداری هم نیاز داریم. این صدا البته ضعیف تر از آن شده که اساساً به جایی برسد. اکنون در این انتخابات وقتی آش خالص سازی خیلی تند شد و صدای خیلی ها درآمد، اقلیتِ روادار در نظام نسخه ای پیچیدند که کمی آرام تر باید حرکت کرد. در این راستا جلسه ای غیرموثر با رئیسی برگزار شد و نتیجه آن تایید صلاحیت یک دو چهره میانه رو از اصلاح طلبان در انتخابات مجلس بود.

۵- جمهوری اسلامی نشان داده هیچ‌گاه با گفت‌وگوی صِرف تغییر رفتار نداده است. تجربه تاریخی می‌گوید همیشه باید پای قسمی فشار درمیان باشد. چه فشار خارجی، چه فشار اجتماعی و چه فشار سیاسی درون حاکمیت. طبعیتاً پروژه غرب برای ایجاد تغییر فشار خارجی بود. پروژه اصلاح طلبان تا پیش از این فشار سیاسی از درون حاکمیت بود. جمهوری اسلامی با خالص‌سازی در واقع راه فشار سیاسی را مسدود کرده. فشار سیاسی همیشه کم هزینه‌ترین راه برای تغییر بود اما گویا حاکمیت آگاهانه این راه را به بن بست کشانده است.

۶- اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهانِ داخلی لاجرم این روزها به سراغ پروژه فشار اجتماعی رفته‌اند. معتقدند اکنون که راه صندوق رای و اصلاح‌طلبی قدرت‌محور بسته شده، راه خیابان و اصلاح‌طلبیِ جامعه‌محور که باز است. بنابراین می‌خواهند سراغ فشار اجتماعی بروند.

۷- در واقع این یک شیفتِ پارادایمیک است. شیفت از زمین بازی در قدرت به زمین بازی در جامعه. پیرامون چالش‌ها و لوازم این شیفت بعداً خواهم نوشت. اما با تغییر زمین بازی، تحول‌خواهان گمان می‌کنند تحریم انتخابات یک فرصت است که نباید ازدست برود. از این روی هرگونه مشارکت در انتخابات را فرصت‌سوزی و مساوی خیانت معرفی می‌کنند. حکومت نیز البته به این انگاره دامن می‌زند. آشکارا از برخی تریبون‌های مهم حکومت اعلام می‌شود که این یک وزن کشی اجتماعی است برای تایید نظام؛ تایید نظام هم معنایی کنون جز تایید سیاست‌های نظام ندارد. بنابراین منتقدان می‌گویند خودِ نظام هم پذیرفته که این انتخابات یک رفراندوم است فلذا باید فرصت را غنیمت شمرد و از طریق عدم مشارکت فشار اجتماعی جهت تغییر رفتار حاکمیت را آغاز کرد.

۸- در چنین فضایی عده‌ای هرگونه مشارکت در انتخابات را -چون به معنای تایید وضع موجود تلقی می‌شود- مذموم می‌شمارند و در ردیف خیانت از آن یاد می‌کنند. خب تکلیف چیست؟ روشن کردن موقعیت سیاسی کنونی کمی طولانی شد. برگردیم به سوال یادداشت؛ با این انتخابات چه باید کرد؟ چنانچه درمی‌یابم بیراه نیست که تحریم این انتخابات یک فرصت برای فشار اجتماعی جهت تغییر رفتار سیاسی حاکمیت است. اما چند ملاحظه را باید رعایت کرد؛

الف- ممکن است هنوز عده‌ای به چنین تحلیلی برای این انتخابات نرسیده باشند اما با پروژه کلی تحول‌خواهی همدل باشند.

ب- در این چهارسال دو انتخابات بامشارکت تقریباً کمتر از پنجاه درصد داشته‌ایم. این انتخابات، سومین انتخابات بی‌روحِ جمهوری اسلامی به‌صورت متوالی است. باید مراقب بود که حاکمیت نسبت به انتخابات کم مشارکت بی‌حس و بيمه نشود. اگر چنین شود دیگر مشارکت نکردن، از ابزار فشار خارج می‌شود. البته معنای سخنم این نیست که پس برویم مشارکت کنیم. معنایش این است که زمین بازی عوض شده. ما تا کنون بلد بودیم با رای خاص دادن پیغاممان را بدهیم. اما رای ندادن، سیاستِ زمینِ بازیِ جدید است. حتماً استفاده از این ابزار ظرافت‌هایی دارد. باید با ظرافت و دقت از این سیاست استفاده کرد.

ج- هنوز خیلی‌ها به کارایی چنین ابزاری واقف نشده‌اند. در واقع ما تا کنون از سفره مشارکت و رای دادن به گزینه منتقد سیاست‌های نظام تغذیه کرده‌ایم. هنوز مردم میوه ای از درخت عدم مشارکت نچیده اند. بنابراین طبیعی است که همچنان خیلی‌ها برای همراهی در این راه تردید داشته باشند. 

د- عدم مشارکت همیشه سیاست انحصاری اپوزسیون سخت نظام بوده است. بنابراین همیشه در گفتمانی پرهزینه و بی افق تعریف شده بود. باید انحصار این سیاست در این گفتمان سخت و پرهزینه را تمام کرد و آن را به تصرف گفتمان های خشونت‌پرهیزِ تحول‌خواه درآورد. تا آن هنگام طبیعی است بخش زیادی از مردمِ تغییرطلب همچنان در همراهی با این سیاست تردید داشته باشند.

ر- تحول‌خواهیِ جامعه‌محوز هنوز بالغ نشده بنابراین طبیعی است که فعلاً اقبال زیادی به آن نشود.

۹- بنابراین درست است که سیاست عدم مشارکت در این انتخابات، اکنون می‌تواند سیاستی مشروع و موجه برای تحول‌خواهان باشد اما به‌گمانم نمی‌توان آن را تبدیل به آزمونی نهایی و فیصله‌بخش برای تمییزِ تحول‌خواهان از غیرِ آن کرد. به همین سبب ضمن دفاع از ایده موجهِ عدمِ مشارکت، نباید انگشت در چشم مشارکت کنندگان کرد و آنان را به صرف مشارکت در این انتخابات از دایره تحول‌خواهی خارج کرد. محل نزاع را باید از این انتخابات برداشت. معنای سخن این یادداشت این است: مشارکت در این انتخابات، اشتباهی قابل درک است؛ این هنگامه از تاریخ، نقطه‌ای فیصله‌بخش نیست.

منبع: اینستاگرام نویسنده



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها