یادداشتی از محسن خرامین


اصلاحات بدون اصلاح‌طلبان

گویی که در عسرت و به محاق رفتن اصلاح‌طلبان و حتی مرگ سیاسی آنها در پهنه قدرت، اصلاح‌طلبان بیشتری در صحنه حاضر هستند و حرف‌‌‌هایی می‌زنند که اصلاح‌طلبان اصلی جرات بیان آن را نداشتند.

اصلاحات بدون اصلاح‌طلبان

محسن خرامین با یادداشتی در روزنامه همدلی نوشت؛ تیتر این مطلب برگرفته از مقاله “دموکراسی بدون دموکرات‌ها” از «جان واتربوری» است که در آن تحت تاثیر برخی تئوری‌‌های گذار به دموکراسی این سوال را مطرح می‌کند که آیا یک گذار دموکراتیک می‌تواند بدون مشارکت دموکرات‌‌های متعهد به اصول دموکراسی به صورت موفقیت آمیز تثبیت شود یا خیر؟ یعنی اینکه در شرایطی که نیروهای الیت و یا بخشی از بسترهای جامعه آمادگی شرایط گذار و پذیرش دموکراسی را ندارند آیا برخی ضرورت‌ها و اتفاقات دیگر می‌توانند به تصمیم سازی و خوگیری و تثبیت مبانی دموکراسی و نهادسازی کمک کنند؟

در عرصه سیاسی امروز ایران این‌گونه به نظر می‌رسد که این الگو بخشی از فرآیند تحولات و کنش قدرت و سیاست در کشور باشد. جریان سیاسی اصلاح‌طلب به عنوان جریانی که شعار و راهبرد سیاسی خود را حرکت در مسیر گذار به دموکراسی تعریف کرده بود در چند سال اخیر بنا به دلایل مختلف بویژه مقاومت از بیرون و همچنین عملکرد و استحاله خود اصلاح‌طلبان در صحنه سیاسی و رقابتی در بیرون گود قرار گرفته‌اند. آنها تقریبا از سال ۸۸ تاکنون و بویژه در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و در انتخابات مجلس پیش رو در صحنه انتخابات حاضر نیستند و یا در ائتلاف با نیروهای اصطلاحا میانه‌رو در آمد و رفت بوده‌اند. با این وجود در غیاب اصلاح‌طلبان، بخش زیادی از شعارها و برنامه‌هایشان در صحنه انتخابات دست به دست می‌شود. شعارهایی که بخش‌‌‌هایی از دال مرکزی و دال‌‌های شناور جریان اصلاحات هستند. در نقطه مقابل اما جریان اصولگرا کاملا در میدان قدرت و انتخابات حاضر هستند و حتی به تعبیر علی لاریجانی وارد فاز خالص‌سازی تا عدم‌تاییدصلاحیت حسن روحانی شده‌اند. اما این حضور بیشتر در شکل فیزیکی آن است و حداقل در آستانه انتخابات کمتر ردی از شعارها و دال‌‌های گفتمان اصولگرایی دیده و شنیده می‌شود. بطور نمونه در همین دوره و در بسیاری از حوزه‌ها بویژه شهرستان‌ها نامزدهای عقیدتی و دارای موضع اصولگرایی چه کسانی هستند؟ کدام‌ها بار شعارهای اصولگرایان را به دوش می‌کشند؟ اگر شعارهای شیک اصلاح‌طلبی همان شعارهای اصولگرایان می‌باشد پس مرز تمایز و تفاوت کجاست؟

غلظت فاصله نامزدهای اصولگرا با شعارها از یک طرف و پراکندگی خود نیروهای جریانی و تشکیلاتی حول منافع از طرف دیگر به حدی است که همه کس همه چیز را می‌دانند اما ترجیح می‌دهند حرفی از آن نزنند. چهره‌‌های شاخص اصولگرا این روزها در رادیکال‌ترین موضع اصولگرایی و جریانی خود به کلی گویی و بیان حرف‌‌‌هایی از جنس “باید صف‌بندی‌ها را بشکنیم”، “اصولگرا و اصلاح‌طلب را کنار بگذاریم” ، “ همه در مسیر خدمت به مردم باشیم”و ... رو آورده اند. قبول که این ادبیات و رفتارها نوعی راهبرد انتخاباتی هستند؛ ولی مگر سیاست چیست جز همین که رادیکال‌ترین افراد مجبور به تغییر شعار و رفتار و همراهی با خواست مردم شوند؟ همین که آنها حتی در اوج قدرتشان در مجلس و دور از فضای انتخابات نیز تن به شفافیت ندادند تا موضع نهایی‌شان در رابطه با طرح‌ها و لوایحی همچون حجاب و عفاف، فیلترینگ، بحث واردات خودرو و ... مخفی بماند، نشانه‌‌‌‌ای آشکار از تاثیرگذاری فشار افکار عمومی بر سیاسیون و جهت دهی به آن در حد وسع و امکانات است.

همینجا روشن می‌شود جامعه قدرت بالایی دارد و اگرچه آرام اما در یک دگرگونی بطئی و کند تعیین کننده نهایی است. ساخت قدرت آن گونه که اسلاوی ژیژک در تحلیل ایستار جهانی مدعی آن است در ایران از مرحله ایدئولوژیک عبور کرده است و وارد مرحله عملگرایانه(پراتیک) شده است. در دولت فعلی بسیاری‌ها بعد از تجربه دولت تکنوکرات و عملگرای حسن روحانی یک دولت ایدئولوژیک را انتظار داشتند ولی زود روشن شد ایدئولوژی و شعارهای اصولگرایی تنها به درد تمایز ذهنی و تقسیم بندی افراد بین دو طیف سیاسی می‌خورد و این دولت ادامه عملگرایی دولت قبل در انتفاع از امکانات و فرصت هاست؛ تنها با رنگ و شمایل جدید‌‌‌‌‍‌. پیش از این اتفاقات، در عرصه عمومی جامعه نشانه‌‌های دموکراتیک و پلورال شدن جامعه کاملا مشهود بوده است و در بسیاری ساحات شاهد سیطره منطق لیبرال بوده ایم. این بحث و ادعاها هرگز به منزله نوعی خوش بینی کاذب نباید تلقی و برداشت شود که اتفاقا نگارنده در زمره کسانی است که با بدبینی و بدگمانی به تحولات و بسیاری اتفاقات در ساخت قدرت و اثرات آن بر جامعه نگاه می‌کند. آینده را نمی‌توان با قاطعیت پیش بینی کرد، مسیر برگشت پذیر است همانگونه که از مشروطه تاکنون اصلاحات نوسانات زیادی داشته است اما حداقل تا اینجا جامعه “به رغم خار مغیلان” راه را پیش آمده است و جا برای امیدواری باقی است. هر چه باشد این رفتارها و گفتارهای اصلاح طلبانه از سوی نیروهای غیر اصلاح طلب به مثابه تکانه‌‌‌‌ای است در مسیر گذار به دموکراسی.

گویی که در عسرت و به محاق رفتن اصلاح‌طلبان و حتی مرگ سیاسی آنها در پهنه قدرت، اصلاح‌طلبان بیشتری در صحنه حاضر هستند و حرف‌‌‌هایی میزنند که اصلاح‌طلبان اصلی جرات بیان آن را نداشتند.

منبع: همدلی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها